امشب؛ مصاف ایران و ازبکستان در فینال تورنمنت العین
تکراری اما جذاب و حیثیتی
اتفاق نامحبوبی که کادر فنی از آن استقبال نمیکردند، افتاد و ازبکستان با شکستدادن مصر، حریف ایران در فینال تورنمنت چهارجانبه العین شد. با اینکه همگان انتظار داشتند تیم مصر با ستارههای خود ازجمله محمد صلاح و عمر مرموش بتواند نسخه ازبکها را بپیچد و بعد از 25 سال دوباره مقابل ایران صفآرایی کند، اما این استون اورونوف نامآشنا برای فوتبال ایران بود که کار را یکسره کرد و با یک نمایش دلپذیر و به ثمر رساندن هر دو گل بازی، اجازه نداد که نماینده آفریقا حرفی برای گفتن داشته باشد.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
شرق: اتفاق نامحبوبی که کادر فنی از آن استقبال نمیکردند، افتاد و ازبکستان با شکستدادن مصر، حریف ایران در فینال تورنمنت چهارجانبه العین شد. با اینکه همگان انتظار داشتند تیم مصر با ستارههای خود ازجمله محمد صلاح و عمر مرموش بتواند نسخه ازبکها را بپیچد و بعد از 25 سال دوباره مقابل ایران صفآرایی کند، اما این استون اورونوف نامآشنا برای فوتبال ایران بود که کار را یکسره کرد و با یک نمایش دلپذیر و به ثمر رساندن هر دو گل بازی، اجازه نداد که نماینده آفریقا حرفی برای گفتن داشته باشد. بنا بر تفکر انتقادی امیر قلعهنویی، یکسری دشمن تیم ملی هستند مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. پس حتی اگر ایران مقابل ازبکستان به پیروزی هم برسد، او باز معتقد است همانها که دوست داشتند ایران بازی اول را واگذار کند، منتظر ماندند تا در مسابقه دوم این اتفاق بیفتد. هر اندازه که مربیان و مسئولان فوتبال ما در دام «فرضیههای توطئه» خود را گرفتار کردهاند، کشورهای آسیایی، یکی پس از دیگری با برنامهریزی و حسابشده خود را بهعنوان قطبهای فوتبال معرفی میکنند. دو دهه قبل ژاپن و کره جنوبی به لطف تکیه بر تکنولوژی فراتر از زمان، توانستند میزبانی جام جهانی را صاحب شوند و قدرت خود را به فوتبال آسیا دیکته کنند؛ این الگوی مناسب و ایدئال به غرب قاره کهن هم کشیده شد و عربستان به واسطه دلارهای نفتی که بهدرستی در این کشور هزینه میشود، مسیر ژاپن و کره را سریعتر پیمود تا به غیر از فوتبال، بهعنوان قطب برای میزبانی بازیهای مختلف جهان توانمندیهای خود را نشان دهد.
الگوی توسعه فوتبال در آسیا، این بار چهره دیگری را نشان داد؛ ازبکستان که سالهاست بهعنوان گربهسیاه فوتبال ایران در آسیا خود را نشان داده، بهزودی بهعنوان یکی از برترین تیمهای آسیای میانه، به حریفی تبدیل میشود که ما از پس آن هم نمیتوانیم برآییم. درحالیکه فوتبال پایه در ایران درگیر کمبود امکانات و فسادهای مختلف بوده، ازبکها اهمیت این رده را درک کردهاند. در رده سنی زیر 17 سال، آنها قهرمان آسیا شدند. در جام جهانی این رده سنی هم دو سال قبل تا یکچهارم نهایی آمدند. امسال هم به یکهشتم نهایی صعود کردند. تیمهای ایران و ازبکستان در حالی از ساعت ۱۹:۳۰ امشب در ورزشگاه هزاع بنزاید شهر العین امارات در فینال تورنمنت العین مقابل هم قرار میگیرند که از دو سال و نیم قبل تاکنون، شش بار برابر یکدیگر بازی کردهاند. ایران در پنج بازی اخیر مقابل ازبکستان نتوانسته برنده شود و همه آنها با تساوی یا شکست به پایان رسیده است. آخرین پیروزی ایران مقابل ازبکستان به خرداد ۱۴۰۲ در فینال تورنمنت کافا برمیگردد؛ جایی که با تکگل سردار آزمون، جام به ایران رسید. آخرین تقابل دو تیم حدود سه ماه قبل بود که تیم ملی ازبکستان موفق شد بعد از مدتها با نتیجه یک بر صفر ایران را در فینال تورنمنت کافا مغلوب کند تا قهرمانی این جام مهم(!) برای قلعهنویی و شاگردانش از دست برود. اما تکلیف توسعه فوتبال در کشور ما چگونه است؟ بدون برنامه، بدون مدیریت، متکی بر روابط خارج از فوتبال و حاکمیت ایجنتها که منافع فردی را به جمعی ترجیح میدهند. مشکل فوتبال ما فقط این نیست که تعدادی بازیکن پرمدعا دور هم جمع شده و خود را بهترین نسل تاریخ میدانند؛ مشکل این است که سرمربی تیم ملی هم به واسطه حمایتهایی که از سوی مدیران فوتبالی در فدراسیون فوتبال میشود، اجازه نقد و انتقاد نمیدهد و منتقدان را دشمن تیم ملی میداند. آیا کسانی که به بازیهای کسالتآور، بیهدف و بیبرنامه تیم ملی نقد دارند، دشمن هستند یا منتقد؟ شاید او در تعریف واژهها دچار اشتباه است. او همین مشکل را در زمان مربیگری در تیمهای باشگاهی هم داشت؛ همیشه سایههایی را به دنبال خود میبیند که آنها را مغرضانی فرض میکند که چوب لای چرخ موفقیتش میگذارند. الگوی توسعه فوتبال ما هم همین است که میبینیم؛ بازیکنان سنبالا، با کیفیت پایین، توانا در کودتا علیه سرمربی تیم ملی، مدعی و طلبکار که بسیاری از بازیکنان جوان و مستعد پشت سر آنها به انتظار بازنشستگی «نورچشمی»ها نشستهاند. زمانی که جیانی اینفانتینو برای بازدید از مراکز توسعه فوتبال به ازبکستان سفر میکند، هیچیک از تصمیمگیران فوتبال مشتاق نیستند بدانند این مراکز توسعه چگونه شکل گرفتهاند، چه عملکردی دارند و چرا ازبکستان بهراحتی بازیکنانش را به تیمهای داخلی ما میدهد که اگر هم در یک مسابقه نباشند، تیمهای باشگاهی ما «لنگ» هستند. تنها لژیونر ایرانی که او هم مسیر پسرفت را در پیش گرفته، مهدی طارمی است که از سری آ ایتالیا به یونان کوچ کرد. جهانبخش تا دو، سه هفته پیش بدون تیم بود، قلیزاده مصدوم است، محرمی به ایران برگشت و بقیه هم لیگهای اماراتی را ترجیح میدهند. اگر امیر قلعهنویی ناراحت نمیشود و ما را هم دشمن و بدخواه نمیداند، تیم ملی با این مسیری که در پیش گرفته، احتمالا در جام جهانی حرفی برای گفتن که ندارد هیچ، بازیهای خوبی هم نمیتواند انجام دهد. فرض را بر این بگذارید که بازی مقابل ازبکستان را هم بردیم، ملاک درستی برای موفقیت تیم ملی نیست. ما هم درک میکنیم که با توجه به نرخ ارز در کشور و صعود و نزول ساعتی آن، برگزاری بازیهای تدارکاتی با تیمهای بزرگ دنیا امکانپذیر نیست. ما هم واقفیم که ضعف در دیپلماسی ورزشی، دست و پای ورزش را بسته و فعلا کشور تحریمشده روسیه تنها گزینه برای بازیهای تدارکاتی است. ولی حداقل بپذیریم که دانش جدیدی هم به تیم ملی تزریق نشده است. تیم ملی حتی مقابل کشورهایی که ادعایی در فوتبال ندارند نیز بازیهای دلچسبی انجام نمیدهد. روزگار میگذرد، این نسل خداحافظی میکند، اما باید بدانند که خیلی زود از حافظه تاریخی پاک میشوند. شاید روزی برسد که حتی کسی به یاد نیاورد که به قول سرمربی تیم ملی چه صعود سختی به جام جهانی 48تیمی داشتند. در حال حاضر ارزش تیم ازبکستان نزدیک به ۶۳.۵ میلیون یورو است و ارزشمندترین بازیکن آنها نیز عبدالقادر خوسانوف مدافع تیم فوتبال منچسترسیتی با ارزشی نزدیک به ۳۵ میلیون یورو است، بعد از او نیز الدور شومورودوف با پنج میلیون یورو ارزشمندترین بازیکن این تیم است. در مقابل ارزش تیم ملی فوتبال کشورمان حدود ۲۸.۴ میلیون یورو برآورد شده است.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.