|

«محمدعلی کشاورز» از روزهای ۸۴سالگی‌اش می‌گوید

مردم همیشه بهترین قاضی هستند

عسل عباسیان

«محمدعلی کشاورز» در حالی 84‌ساله می‌شود که به گفته خودش هنوز سرپاست و اوقاتش را به کار و مطالعه می‌گذراند. این هنرمند که در دو، سه‌سال اخیر در بستر بیماری بوده، می‌گوید بزرگ‌ترین آرزوی این روزهایش پیش از آنکه بهبود سلامتی خودش باشد، آرامش و سلامتی مردمان سرزمینش است. گپ کوتاه پیش‌رو، با او درباره دستاورد عمرش برای فردا‌ها صورت گرفته که آن را می‌خوانید. دستاورد این 84سال عمر را برای خودتان چه چیز می‌دانید؟ آنچه مردم در موردم قضاوت کردند و بد هم نبوده دستاورد زندگی من است. مردم همیشه بهترین قاضی بوده و هستند. خوشحالم از اینکه مرا دوست دارند. ما از بین مردم بلند شدیم و مال مردمیم. مسرورم که قضاوت مردم درمورد من الحمدلله خوب بوده چون همیشه تلاشم بر این بوده که کار ناشایستی نکنم. رضایت امروز خودم از خودم به همین خاطر است. این سن و سال برای هنرمندی در موقعیت شما، چه حال و هوایی دارد؟ بسیار حال‌وهوای خوبی دارد. باید هنرمندها سلامت رفتار خود را در دوران جوانی حفظ کنند و فقط در راه اعتلای مردم و کشورشان کار کنند چون رسالت هنر چیزی نیست جز همین بالابردن سطح فرهنگ عمومی جامعه. نجابت و اعتقاد به خدا باعث می‌شود که آدمی در جوانی کار ناشایستی نکند و فقط به‌دنبال مادیات نباشد و راهش را به‌اصطلاح گم نکند. بنابراین وقتی پیر شد، به‌خاطر روزگاری که به‌خوبی پشت‌سر گذاشته، آرام است. خدا را ممنونم که رهایم نکرد و حامی‌ام بود. این روزهای زندگی‌تان چگونه می‌گذرد؟ خوشبختانه در کتابخانه‌ام کتاب‌هایی مربوط به ایران و ادبیات این سرزمین دارم و با اینکه در بستر بیماری هستم و گردن و زانویم مشکلاتی دارند اما سرپا هستم و کتاب می‌خوانم و کار می‌کنم. اخیرا چه کتابی خوانده‌اید؟ این روزها مشغول مطالعه کتاب محمد حقوقی با عنوان تاریخ ادبیات امروز ایران هستم. اغلب کتاب‌هایی که می‌خوانم مربوط به ادبیات ایران‌زمین و سرگذشت اقوام مختلف ایران هستند. آیا هنوز هم آرزویی مانده که به آن نرسیده باشید؟ مگر کسی در دنیا هست که به همه آرزوهایش رسیده باشد؟ آرزوی اول من پیش از اینکه حتی سلامتی برای خودم باشد، سلامتی و آرامش برای مردم مملکتم و پیشرفت جوانان ایرانی است. متاسفانه باخبرم که جوان‌های امروزی بیش از پیش به دخانیات روی می‌آورند و این من را واقعا غمگین می‌کند. آرزویم این است که جوانان وطنم به ادبیات و فرهنگ غنی کشورشان تکیه کنند و فریب این مسایل را نخورند. چند وقت پیش شایعه فوت شما به وجود آمده بود. وقتی این خبر را شنیدید واکنشتان چه بود؟ با خودم گفتم الحمدلله که زنده‌ام و نمرده‌ام و خدا را بابت نعمت حیات دوباره شکر کردم. باخبر نیستید که این شایعه از کجا به وجود آمد؟ نه اصلا آن را پیگیری نکردم. از همه‌جای ایران به من زنگ زدند که ببینند مرده‌ام یا زنده. من هم گفتم زنده‌ام و با همه ناتوانی جسمانی‌ام مشغول کار و مطالعه هستم. در همه این ‌سال‌ها، کدام لحظه در کدام نقش برای شما ماندگار است؟ کارهایی که با آقای خواجویی و زنده‌یاد علی حاتمی انجام دادم همگی برای من ماندگار هستند و به آنها می‌بالم. شما همواره از ارادت ویژه‌تان به مرحوم «علی حاتمی» سخن می‌گویید. چه ویژگی‌ای این هنرمند را برای شما از سایرین متمایز می‌کند؟ شعور و سواد و نجابتش. پشتکاری که داشت. او بسیار اهل مطالعه و تعمق بود و جدیتش مثال‌زدنی بود. خوشبختانه یگانه‌یادگارش «لیلا» هم این روزها هنرمند فرهیخته‌ای است که همه به او افتخار می‌کنیم. فکر می‌کنید روزهای کودکی و جوانی‌تان تاثیری در مسیرتان داشته است؟ همه خاطرات کودکی‌ام خوب هستند. تا 20سالگی اصفهان بودم و بعد به تهران آمدم و به دانشکده هنرهای دراماتیک رفتم. جزو اولین ورودی‌های این دانشکده بودم. استادهای بسیاربسیار بزرگی داشتم که همواره رهین منت آنها هستم. استادان بزرگی نظیر آقای دکتر فروغ، آقای دکتر نامدار، دکتر تهرانی، دکتر محجوب و دکتر آریان‌پور افرادی بودند که از آنها بسیاربسیار آموختم. هنرمندانی مثل علی حاتمی هم همکلاسم بودند. هنرمندی که مثل او دیگر در هنر این سرزمین پیدا نشد. در روزهای سخت بیماری، انرژی و توان شما برای ادامه‌دادن از کجا می‌آید؟ خودم به خودم انرژی می‌دهم. هرکسی خودش باید خودش را پشتیبانی کند. هرکسی به هرجایی رسیده حتما آن را مرهون اتکا به خودش است. هر فردی اگر بخواهد و اراده راسخ داشته باشد، می‌تواند پیشرفت کند و ادامه بدهد و حتی سخت‌ترین بیماری‌ها را هم پس بزند و به سلامت از آنها عبور کند.
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها