توصيه عکاسانه «محمود کلاری»
محیط اطرافتان را به صورت عکس ببینید
«محمود کلاری» در نهمین روز برگزاری دهمین جشن تصویر سال به تجربههایش از عکاسی تا فیلمبرداری پرداخت. این فیلمبردار و عکاس از روزهایی گفت که زمان بین عکس گرفتن تا چاپ آن، جادویی بود که فرصت فکرکردن را به عکاس میداد؛ ولی سرعت زندگی امروزی به حدی رسیده که فرصتی برای هیچ چیز باقی نمیگذارد، چه رسد به مجالی برای ظهور چندساعته عکس. مسترکلاسهای جشن تصویر سال که هر روز با حضور یکی از چهرههای هنرهای تصویری در خانه هنرمندان برگزار میشود، دیروز، 21 اسفند به محمود کلاری اختصاص داشت. هرچند این کلاس قرار بود ساعت 10 صبح برگزار شود اما تقریبا با یک ساعت تاخیر و با این توضیح سیفالله صمدیان، دبیر جشن آغاز شد: «صبح از محمود خواستیم عکسهایش را هم بیاورد و به همین دلیل کلاس دیرتر شروع شد.» بعد از دقایقی صمدیان با شوخیهای همیشگیاش فضایی صمیمی را در کلاس ایجاد کرد و گفت که میخواهد با نقل یک داستان از کسی که قرار است صحبت کند، سخن بگوید: «یک روز عمو جان، لقبی که به جعفریجوزانی خطاب میشود، در موزه هنرهای معاصر به عکسهای متفاوتی برخورد و وقتی عکاس آن را پیدا کرد از او پرسید چرا با همین نگاه فیلم نمیگیری؟» صمدیان سپس
از شروع اولین کار کلاری که در سال 64 با فیلم «جادههای سرد» جوزانی شروع شد تا به امروز که فیلمبرداری 65 فیلم را انجام داده است، رسید. پس از آن نوبت به کلاری رسید. او که بهتازگی فیلمبرداری فیلم «گذشته» به کارگردانی اصغر فرهادی را در فرانسه به پایان رسانده، با اشاره به اینکه حرفهای صمدیان او را به سالهای گذشته برده است، گفت: «گاهی فکر میکنم 60فیلم، کمی عجیب است حتی برای آدمی مثل خودم چون روزگاری که وارد این حوزه شدم فکر میکردم سالی یا ماهی یک فیلم کار خواهم کرد.»او با بیان این مطلب از اولین تجربه خود در فیلمبرداری گفت: «وقتی جوزانی از من خواست که وارد فیلمبرداری شوم، گفتم تجربه خاصی ندارم و او گفت همان کاری را که با دوربین عکاسی میکنی، با دوربین فیلمبرداری انجام بده. با همه اینها فکر نمیکردم به این نقطه برسم و حتی به این شکل. میگویم به این شکل چون تاکنون کارهایی را که دوست داشتهام، انجام دادهام. البته کارهایی هم بودهاند که دوست نداشتهام ولی در هر شغل حرفهای این مساله وجود دارد.» کلاری افزود: «وقتی به پشت سرم نگاه میکنم، دو نکته به یادم میآید. یکی، همین موضوع تعداد فیلمهاست که به آن اشاره
کردم. نکته دیگر اینکه در خانوادهای بهدنیا آمدم که اصلا دوربین عکاسی معنا نداشت حتی عموها، خالهها، همسایهها و دوستانی نداشتیم که به مناسبتی دوربین عکاسی بیاورند و ما عکس بگیریم.» او با مقایسه اینکه امروزه بچهها از کودکی با دوربین عکاسی آشنا هستند، از اولین خاطرهاش از برخورد با دوربین عکاسی گفت: «وقتی عمویم میخواست ازدواج کند، به لالهزار رفت تا به همراه همسرش عکس بگیرد. منهم با آنها رفتم و مجبورشان کردم که از منهم عکس بگیرند. ببینید ما در چه فضایی بودیم و چقدر با الان فرق دارد.» در بخش دیگر این برنامه برخی از عکسهای کلاری که اولین آنها مربوط به سال 53 در میدان توپخانه بود، نشان داده شد و کلاری به توضیح درباره برخی از آنها پرداخت. در یکی از این عکسها زنی میانسال نمایش داده شد. صمدیان پس از نمایش این عکس گفت: «این زن، خاله حسنی نام داشت که کشف محمود بود و بعدا فهمیدیم کل مراسم تعزیه دولتآباد را او کارگردانی میکند.» در ادامه، فیلمبردار فیلمهایی چون «قرمز»، «بوی کافور، عطر یاس» و «بید مجنون» عکسی از روزهای پیروزی انقلاب را نشان داد و آن را به روزهایی که مشغول عکاسی خبری بوده است، نسبت داد و
اظهار کرد: «هیچ وقت عکاس خبری خوبی نمیشدم چون ذهنم درگیر موضوعهای مختلفی بود و به چیزی غیر از واقعگرایی توجه داشتم.» کلاری درباره حضور آدمها در عکسهایش که این روزها کمتر به آن میپردازد، گفت: «روزگاری بود که تمام توجهم به آدمها بود. برای همین هم در اولین نمایشگاهم یک سال پیش از انقلاب، به موضوع تنهایی آدمها پرداختم اما این روزها چون فرصت عکاسی در فضاهای عمومی پیش نمیآید، از محیطهای اطرافم عکس میگیرم.» او که در سال 81 نیز نمایشگاهی از عکسهای «فروپاشی دیوار برلین» برگزار کرده، خطاب به شرکتکنندگان در این مسترکلاسها گفت: «نکته مهمی که بهعنوان وصیت به شما پیشنهاد میکنم این است که عکاسی چالش عجیب و غریبی برای تمرینهای ذهنی است و لازم است ذهنتان را آماده کنید تا به تدریج به یک اندیشه بصری برسید و پیرامون خود را به صورت عکس ببینید.» کلاری به کسانی که دوست دارند مسیر درستی را در فیلمبرداری طی کنند، ابراز کرد: «تفاوتی ماهوی میان عکاسی و فیلمبرداری نیست. برای همین ذهن و اندیشه خود را از نظر بصری فعال کنید. هر دریافتی که در فیلمبرداری در ذهنم شکل میگیرد به دلیل پیشینه عکاسیام است.» در ادامه صمدیان
بحث دیجیتال را مطرح کرد و از کلاری خواست دراینباره صحبت کند. فیلمبردار فیلمهای «سربازهای جمعه»،« جدایی نادر از سیمین» و «برف روی کاجها» نیز گفت اولین کسی بوده که به دیجیتال روی آورده است. او از اینکه دیگر نگاتیو در سینمای امروز جایی ندارد، ابراز دلتنگی و ظهور عکس را «لحظه جادویی» عنوان کرد: «نگاتیو در عکاسی، جادویی خیلی عجیب و غریب داشت؛ چون باید پروسه زمانی طولانیای را طی میکرد تا چاپ شود. بعد از یک نصفه روز وقتی عکسها در تاریکخانه شکل میگرفت، به جادویی تبدیل میشد که از فاصله گرفتن تا دیدن عکس، فرصت فکرکردن داشتید و این همان فرصتی بود که دیجیتال از آدم میگیرد.» کلاری همچنین از اینکه دیجیتال خیلی از مفاهیم دنیای گذشته را تغییر داده است، اشاره جزیی به بحث تولید در سینمای ایران کرد: «تولید در سینمای ایران خیلی جدی است و نمیدانم چرا کسی به آن فکر نمیکند. برخی از تولیدها بریز و بپاش هستند که معمولا کارهای دولتیاند و بودجههایشان از جاهای خاصی میآید و برخی از تولیدها با گرفتاری مالی زیادی صورت میگیرد منتها مشکل، بضاعت تولید نیست بلکه مفهوم تولید در سینمای ما مهم است چون با همین مشکلات،
فیلمهایی داریم که قابل رقابت با آثار خارجی هستند.»