|

انگشتانی که برنمی‌گردد

دستانی که همان ساعت باید در مدرسه قلم به دست می‌گرفت، حالا در کارگاهی قطعه‌قطعه شده بود.

نسترن فرخه- در یک لحظه تکه‌های انگشتی را می‌بیند که متعلق به خودش است، همه فریادزنان دورش جمع می‌شوند و بعد راهی بیمارستان می‌شود؛ اما پیوند بی‌نتیجه می‌ماند و برای همیشه انگشتان کشیده و ناخن‌های بلندش را از دست می‌دهد. دستانی که همان ساعت باید در مدرسه قلم به دست می‌گرفت، حالا در کارگاهی قطعه‌قطعه شده بود.