واکاوی فرهنگی و رسانهای واکنشها به مصاحبه علیرضا بیرانوند
قهرمان دیروز، متهم امروز؟
بیرانوند در تیمی کوچک و محلی در زادگاهش به نام شاهین دارایی آغاز کرد. در شرایطی که بسیاری از همنسلانش بهدلیل مشکلات اقتصادی حتی فرصت تمرین روزانه نداشتند، او با سماجت، با ایستادگی، و با رویایی بزرگ مسیرش را ساخت. از لیگهای پایین تا پرسپولیس، از لیگ قهرمانان آسیا تا جام جهانی، از مهار پنالتی رونالدو تا قهرمانی با تراکتور – کارنامه او چیزی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت یا کوچک شمرد.

به گزارش گروه رسانهای شرق، مجتبی بهاروند در یادداشتی نوشت: علیرضا بیرانوند برای بسیاری از ایرانیان فقط یک دروازهبان نیست؛ او نماد تلاش، پشتکار و ایستادگی در برابر ناملایمات است. از شبخوابی در ترمینال جنوب تا ایستادن در برابر کریستیانو رونالدو در جام جهانی، قصه زندگی او نه یک داستان فوتبالی، بلکه یک روایت الهامبخش اجتماعی است. اما امروز، همان مردی که بارها غرور ملی را زنده کرد، بهدلیل چند جمله در یک مصاحبه، به سیبل حملات بیوقفه در شبکههای اجتماعی و رسانهها تبدیل شده است. آیا این سرنوشت شایسته کسی است که سالها در اوج ایستاده؟
از خاک تا اوج: مسیر دشوار اما پرافتخار
بیرانوند در تیمی کوچک و محلی در زادگاهش به نام شاهین دارایی آغاز کرد. در شرایطی که بسیاری از همنسلانش بهدلیل مشکلات اقتصادی حتی فرصت تمرین روزانه نداشتند، او با سماجت، با ایستادگی، و با رویایی بزرگ مسیرش را ساخت. از لیگهای پایین تا پرسپولیس، از لیگ قهرمانان آسیا تا جام جهانی، از مهار پنالتی رونالدو تا قهرمانی با تراکتور – کارنامه او چیزی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت یا کوچک شمرد.
در پرسپولیس، بیش از چهار سال، نقش حیاتی در قهرمانیهای پیاپی این تیم ایفا کرد. بسیاری از پیشکسوتان این باشگاه، از جمله علی پروین، بر این نکته تأکید کردهاند که باشگاه باید به هر قیمتی بیرانوند را حفظ میکرد. اما امروز، همان جامعه فوتبالی، بهراحتی و با نگاهی سطحی، تمام آن سالها را نادیده میگیرد.
شوخی، جرم نیست؛ سوءبرداشت، فاجعه است
مصاحبه اخیر بیرانوند حاوی لحنی خودمانی و گاه طنزآمیز بود. نه اهانتی در آن بود، نه بیاحترامی مستقیمی به شخص خاص. اما واکنشها نشان داد که بخش بزرگی از جامعه ما، هنوز درک درستی از شوخی، گفتوگوی غیررسمی و لحن طنز ندارد. در حالی که در بسیاری از کشورها، مصاحبههای صریح و بیپرده بازیکنان نشان از آزادی بیان و اعتماد به نفس آنان است، در ایران، کوچکترین عبارت متفاوت، بهانهای برای تخریب و قضاوت میشود.
چرا جامعه ما تا این حد در برابر شوخی و صراحت موضع میگیرد؟ چرا حاضر نیستیم سخنان افراد را در بستر اصلی آن تحلیل کنیم؟ این حساسیتهای بیش از حد، خود به مانعی برای شکلگیری گفتوگوی سالم و فضای حرفهای در فوتبال بدل شده است.
توهین به خانواده، ته خط بیفرهنگی
از همه تأسفبارتر، اتفاقاتی است که در ورزشگاهها رخ میدهد. توهین به خانواده بازیکنان، فحاشی از سوی برخی هواداران، و شخصیسازی انتقادات، دیگر به یک «روال» تلخ بدل شده است. بیرانوند در بازیهای اخیر، بارها شاهد توهینهای زشت و غیراخلاقی نسبت به خانوادهاش بوده؛ امری که نه تنها ناپسند، بلکه خلاف هر قاعده اخلاقی و انسانی است.
آیا این نتیجه بیتوجهی مراجع مسئول به فرهنگسازی در ورزش نیست؟ چرا باشگاهها، رسانهها و حتی فدراسیون، واکنشی مناسب و بازدارنده به این رفتارها نشان نمیدهند؟ آیا این بیتفاوتی باعث نمیشود که فردا نوبت یک بازیکن دیگر شود؟
مهاجرت فوتبالی، خیانت نیست
انتقاد به بیرانوند بابت ترک یک باشگاه بهدلیل مسائل مالی نیز کاملاً بیجاست. فوتبال امروز، صنعتی حرفهای است و مسائل مالی، تصمیمگیریهای بازیکنان را تعیین میکند. همانگونه که بزرگانی چون رونالدو، مسی، نیمار و بسیاری دیگر راهی لیگهایی شدند که شاید از نظر فنی پایینتر، اما از نظر اقتصادی جذابتر بودند.
آیا بیرانوند که سالها با افتخار برای تیمهای داخلی بازی کرده، نمیتواند برای آینده مالی خود و خانوادهاش تصمیم بگیرد؟ مگر نه اینکه عمر فوتبالی کوتاه است و امنیت مالی حق هر بازیکنی است؟
و در نهایت…
قهرمانان را در روز قهرمانی نباید فقط تشویق کرد، باید در روزهای فشار نیز حامیشان بود. بیرانوند فقط یک فوتبالیست نیست؛ او نماد نسلی است که در دل خاک، رویا ساخت و آن را به واقعیت بدل کرد. هجمههای اخیر علیه او نه فقط بیانصافی به یک ورزشکار، بلکه نشانهای تلخ از افول گفتوگوی فرهنگی، بیتفاوتی نسبت به اخلاق ورزشی و فقدان بلوغ رسانهای در فوتبال ایران است.
اگر جامعهای بهجای ساختن قهرمان، در پی ویران کردن اوست، باید بیش از آنکه بیرانوند را نقد کند، در آینه به خودبنگرد.