|

رنج‌های نهادینه‌شده

رنج، زیرساخت چنین فضاهایی را مهیا می‌سازد تا هر جغرافیای نفرین‌شده‌ای بتواند خود را از نو تعریف کند. جغرافیایی که نویسندگان، پیش از این، در آثار خود خلق کرده بودند، اینک در آثار پیش‌رو، مجبورند تا آن جغرافیای مصرف‌شدة پیشین را نابود سازند، تا یک‌بار دیگر در پی‌رنگ‌های نو، از فهم بهتری برخوردار شود.

بارها شده است که واژه‌ «رنج»، نویسندگان را به خود مشغول داشته تا با یک درک اصولی، آن را در آثار خود بصری جلوه دهند؛ آن هم به گونه‌ای که زمان و مکان در رنج، هم شنیداری باشد و هم دیداری. و اگر رنج تخیل را به بازی بگیرد، بدون شک، از راه چنین تخیلی جغرافیای دیگران با جغرافیای زیستگاه ما گره خواهد خورد؛ و سرمنشأ چنین پیوندی رنج مشترک است. از همین‌روست که رفت‌وبرگشت به جهان ادبی نویسندگانِ قدر، قضاوت کردن پندارهای خود در بازیافت مکان و زمان‌های فرّار است.

رنج، زیرساخت چنین فضاهایی را مهیا می‌سازد تا هر جغرافیای نفرین‌شده‌ای بتواند خود را از نو تعریف کند. جغرافیایی که نویسندگان، پیش از این، در آثار خود خلق کرده بودند، اینک در آثار پیش‌رو، مجبورند تا آن جغرافیای مصرف‌شدة پیشین را نابود سازند، تا یک‌بار دیگر در پی‌رنگ‌های نو، از فهم بهتری برخوردار شود. می‌توان گفت جغرافیای روایی از این طریق بهتر شنیده و دیده می‌شوند.

اگر گی‌یرمو آریاگا خوردان، مکزیک را، که سرزمین نفرین‌شده‌ آدم‌های عاصی است، در پیش‌رو نداشت، بدون شک بازتاب رنج و سرزمین تفتیده در تخیل او به شیوه‌ای دیگر به صدا درمی‌آمد. خالق رمان «عطر خوش مرگ»* در راستای روایت غیرخطی، چندلایه و تأمل‌برانگیز نویسنده، جلوه‌هایی از عشق و مرگ را به تناسب ارتباطات پیچیده شخصیت‌های رمان، به نمایش می‌گذارد. از این‌رو بازخوانی چنین کتابی در زمان‌های مختلف، همچون آثار خوان رولفو یا کارلوس فوئنتس، شروع درگیری با خود است.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها