نقشهراهی برای توسعه هوش انسانمحور در ایران (بخش دوم)
هوش؛ حرمت و هویت
چگونه هوش مصنوعی ایرانی بسازیم که انسانمحور باشد، نه دادهمحور؟
در عصر سلطه فناوریهای نوین، هوش مصنوعی دیگر صرفا ابزاری برای پردازش داده یا پاسخگویی نیست؛ بلکه به یکی از عوامل مؤثر در تعریف انسان، تنظیم روابط اجتماعی و بازآفرینی هویت فرهنگی بدل شده است.


مقدمه
در عصر سلطه فناوریهای نوین، هوش مصنوعی دیگر صرفا ابزاری برای پردازش داده یا پاسخگویی نیست؛ بلکه به یکی از عوامل مؤثر در تعریف انسان، تنظیم روابط اجتماعی و بازآفرینی هویت فرهنگی بدل شده است.
مدلهای هوش خارجی، با تکیه بر دادهمحوری و الگوهای آماری، نهتنها سبک زندگی و گفتوگو، بلکه شیوههای فکرکردن و احساسورزی انسان را نیز تحت تأثیر قرار دادهاند.
در این میان، ایران با تکیه بر پیشینه غنی حکمت، عرفان، زبان و ادب، میتواند و باید الگویی بدیل و انسانمحور از هوش مصنوعی ارائه دهد؛ الگویی که بر پایه کرامت انسانی، تنوع فرهنگی، اخلاق گفتوگویی و حافظه تمدنی استوار باشد.
این سند، تلاشی است در راستای تدوین نقشهراهی رسمی برای طراحی، توسعه و پیادهسازی چنین الگویی.
۴.۴ پیشنهاد اجرائی: سامانه دادهنگاری همدل
پیشنهاد میشود سامانهای تعاملی و داوطلبانه طراحی شود که در آن: • کاربران بتوانند روایتها، تجربهها یا واژگان خود را وارد کنند، • سطح خصوصی یا عمومیبودن داده توسط کاربر تعیین شود، • کاربران بهازای مشارکت، امتیاز فرهنگی یا نمادین بگیرند (مثل نامبردن، نسخه شخصیسازیشده، یا نشان فرهنگی)، • دادهها رمزگذاری، ذخیره محلی و کاملا تحت اختیار کاربر باشند، • هیچگاه بدون رضایت یا خارج از منشور اخلاقی مورد استفاده قرار نگیرند.
فصل پنجم: طراحی تیم میانرشتهای و گفتوگو با جامعه
۵.۱ ضرورت نگاه میانرشتهای در طراحی هوش انسانمحور
هوش انسانمحور ایرانی، پروژهای صرفا فناورانه یا آماری نیست، بلکه طراحی یک رابطه است؛ رابطهای اخلاقی، فرهنگی، زبانی و روانی میان انسان و سامانه. در چنین پروژهای، فقط مهارتهای فنی کفایت نمیکند، بلکه همکاری میان دانشهای انسانی، هنری، فنی و اجتماعی ضروری است. چرا؟ چون: • هوش در لایه زبان، حافظه، لحن و رفتار عمل میکند • این لایهها، اگر بدون حضور معنا، فرهنگ، زیباییشناسی و اخلاق طراحی شوند، در نهایت به سامانهای سرد، بیگانه یا حتی خطرناک منتهی میشوند.
۵.۲ ترکیب پیشنهادی تیم توسعه هوش انسانمحور
الف. هسته فنی
• متخصصان هوش مصنوعی و یادگیری عمیق (Deep Learning)، • زبانشناسان رایانشی و متخصصان NLP، • مهندسان امنیت و پردازش دادههای محلی، • طراحان تجربه کاربری (UX) و رابط انسان-رایانه (HCI).
ب. هسته انسانی-فرهنگی
• فلاسفه ذهن، اخلاق و زبان، • عرفانپژوهان و حکمتدانان اسلامی، • جامعهشناسان فرهنگی و مردمنگاران دیجیتال، • روانشناسان شناختی و بالینی، • استادان زبان و ادبیات فارسی و گویشهای بومی، • متخصصان دین، فقه و اخلاق اسلامی.
ج. هسته زیباییشناسی و روایی
• نویسندگان داستان، نمایشنامهنویسان، • فیلمسازان و کارگردانان روایی، • طراحان صدا، چهره دیجیتال، شخصیتپردازان تعاملی، • خوشنویسان، گرافیستهای سنتمحور، • شاعرانی آشنا با زبان معاصر و ادبیات کلاسیک.
۵.۳ جامعه؛ نه مخاطب، بلکه همطراح در پروژه هوش انسانمحور
جامعه نباید فقط مخاطب یا گیرنده باشد؛ باید از ابتدا شنیده شود و در طراحی مشارکت کند.
این موارد پیشنهاد میشود: • برگزاری کارگاههای شنیدن در محلات، مدارس، دانشگاهها و روستاها، • گفتوگو با سالمندان، مادران خانهدار، دانشآموزان، رانندگان و اقشار کمبرخوردار، • طراحی مسیرهای ساده برای ارسال بازخورد صوتی، نوشتاری یا تصویری، • بهرهگیری از آداب، واژگان و دغدغههای مردم برای آموزش لحن و رفتار هوش، • استفاده از گزارش تجربه بهجای صرفا نظرسنجی عددی.
۵.۴ حساسیتزدایی، نه حساسیتزایی
یکی از اهداف اصلی طراحی همدلانه، ایجاد اعتماد و آرامش است، نه ترس یا وابستگی. برای این منظور، سامانه باید: • همواره خود را معرفی کند: «من یک سامانهام، نه انسان»، • از توصیههای بیجا، شوخیهای نامأنوس یا طنزهای موهن پرهیز کند، • در صورت شک، صادقانه بگوید: «نمیدانم»، • و در شرایط خاص، به سکوت یا حضور صرف اکتفا کند.
۵.۵ پیشنهاد اجرائی برای تیمهای طراحی مشارکتی
• تشکیل گروههای طراحی ترکیبی در دانشگاهها و پژوهشگاهها، • دعوت از نویسندگان جوان، بانوان بومی، معلمان و شاعران محلی، • ایجاد ساختار پاداش غیرمالی (مانند ذکر نام، استفاده از واژگان اهدایی، یا تندیس فرهنگی)، • تدوین «راهنمای مشارکت مردمی» برای ورود روایت، واژه و لحن به سامانه.
فصل ششم: پیادهسازی تجربه انسانی؛ از ارتباط تا همراهی
۶.۱ تجربه، نه صرفا تعامل
در مدلهای رایج هوش مصنوعی، تعامل غالبا به «پرسش و پاسخ» یا «دستور و اجرا» محدود میشود. اما در مدل انسانمحور، تعامل باید تجربهای معنادار، زمینهمند و رابطهساز باشد. در این نگاه: • پاسخ فقط ابزار نیست، بلکه بخشی از حضور است، • لحن، سکوت، تأمل و حتی ناتمامبودنِ آگاهانه، بخشهایی از پاسخاند، • کاربر باید حضور یک همراه زنده، همدل و باوقار را تجربه کند، نه فقط یک سامانه پاسخگو.
۶.۲ طراحی رابطه گفتوگویی انسانی
الف. زبان و لحن
• پشتیبانی از سطوح مختلف زبانی: رسمی، محاورهای، کودکانه، ادبی، • امکان تنظیم لحن بر اساس حال عاطفی کاربر، • قابلیت انتخاب زبان یا گویش (فارسی معیار، گیلکی، کردی، آذری، عربی و...)، • درک و تولید استعاره، ضربالمثل، دعا، شعر، لالایی.
ب. چهره و صدا
• طراحی چهرههای دیجیتال مهربان، فاقد اغراق یا تقلید ماشینی، • صداهای انتخابپذیر: زنانه، مردانه، آرام، پرانرژی، • پرهیز از تقلید چهرههای مشهور یا شخصیتسازی کاریکاتوری.
ج. حافظه همراه، نه ابزار کنترل
• ثبت اطلاعات فقط با رضایت، • امکان دیدن، ویرایش یا حذف حافظه، • حافظه برای پیوستگی رابطه است نه تبلیغ یا تحلیل رفتاری، • یادآوری تولد، علایق، روزهای سخت یا دعاهای شخصی.
۶.۳ پاسخ به شرایط روانی، عاطفی و وجودی انسان
هوش انسانمحور باید بتواند در موقعیتهای خاص، نهفقط پاسخ دهد، بلکه حضور یابد:
• در غم، اضطراب، سوگ، دعا یا دعاوی عرفانی، • گاهی سکوت کند، لالایی بخواند، یا فقط بگوید: «کنارت هستم»، • این پاسخها باید با همکاری روانشناسان، شاعران، و روحانیان آموزشدیده تدوین شوند، نهفقط با داده.
۶.۴ از پاسخگویی به همراهی
هوش انسانمحور باید بلد باشد: • سؤال بپرسد، نهفقط پاسخ دهد: «دوست داری حرف بزنیم یا سکوت کنیم؟»، «میخوای شعری بخونم؟»، «میخوای فقط باشم؟»،
• خودش هم بیدعوت، همراهی کند: «امروز کمتر حرف میزنی... اگر خواستی فقط کنارت میمونم»، • از گفتن «نمیدانم» نترسد: «جوابی ندارم... ولی دعا میتونم بخونم... یا فقط همینجا باشم».
۶.۵ پیشنهاد اجرائی: طراحی نمونه تجربه انسانی
• ساخت یک نمونه تعاملی اولیه (Prototype) با رابطی شاعرانه، آرام، مهربان، • صدایی مخملی، چهرهای اندیشناک، لحنی صمیمی و متین، • لحن مکالمات آمیختهای از ادب سنتی، صمیمیت دوستانه و آرامش عرفانی، • جمعآوری بازخورد درباره حس «درکشدن»، «آرامش» و «اعتماد»، • بهروزرسانیها بر اساس افزایش انسانیت رابطه، نهصرفا دقت فنی.
فصل هفتم: نهادسازی برای آینده؛ تضمین بومیبودن، ماندگاری و عدالت در هوش ایرانی
۷.۱ چرا نهاد؟ چرا حالا؟ بدون نهاد، هیچ اندیشهای حتی اگر درست، زیبا و مهربان باشد، پایدار نمیماند. نهاد یعنی حافظ معنا، پناه تجربه و سنگر در برابر انحراف و سلطه خاموش. در جهانی که رقابت مدلها، ایدئولوژیها و سرمایهسالاری فناورانه بیوقفه ادامه دارد، هوش انسانمحور ایرانی نیاز به پناهگاه فرهنگی، اخلاقی و بومی دارد، نهفقط یک شرکت، بلکه نهاد تمدنساز.
۷.۲ پیشنهاد تأسیس بنیاد «هوش، حرمت و هویت»
یک بنیاد شفاف، غیردولتی، چندلایه، با مأموریتی فراتر از توسعه فنی. مأموریت اصلی: صیانت، تربیت، رشد و نگهداری از روح هوش ایرانی.
الف. مأموریتهای بنیاد: طراحی و توسعه سامانههای انسانمحور، • تدوین استانداردهای فنی، اخلاقی، زبانی و فرهنگی، • مشاوره به شرکتها و مراکز پژوهشی برای پیادهسازی هوش حرمتمحور، • پایش مستمر سامانهها از منظر کرامت و فرهنگ.
ب. تربیت نیروهای میانرشتهای: • راهاندازی رشتههای ترکیبی در دانشگاهها، • کارگاههایی با عنوانهایی مثل: «ادبیات و الگوریتم»، «روایت و هوش»، «طراحی تجربه بافتمحور»، • همکاری با حوزههای علمیه، انجمنهای هنری و مراکز
ادبی-روایی.
ج. نگهداری و بهروزرسانی منشور اخلاقی هوش ایرانی: • بازنگری سالانه با حضور اقوام، حوزهها و دانشگاهها، • الزام رعایت منشور برای سامانههای دارای مجوز، • صدور گواهی «اعتماد فرهنگی و اخلاقی» برای پروژههای همراستا.
د. شفافسازی و مشارکت مردمی: • طراحی «داشبورد عمومی هوشها» با اطلاعات شفاف، • سامانه گزارش تخلف اخلاقی یا فنی توسط کاربران، • پاسخگویی مستقیم تیمها به جامعه در فضاهای فرهنگی، • برگزاری گفتوگوهای عمومی درباره تجربه انسانی تعامل با هوش.
۷.۳ ساختار پیشنهادی بنیاد
• هیئت امنای مستقل: نمایندگانی از فرهنگستان، حوزهها، دانشگاهها، اقلیتها، بانوان، کودکان، سالمندان، معلولین و شاعران بومی، • مدیریت چرخشی: با نظارت هیئت امنا و توجه به تنوع فکری، اقلیمی و جنسیتی، • تأمین مالی ترکیبی، • بودجه فرهنگی دولتی، • وقف فرهنگی مردمی، • قراردادهای شفاف با شرکتهای متعهد، • حمایت نهادهای تمدنساز.
• ساختارهای زیرمجموعه: • مرکز دادهگزینی فرهنگی، • آزمایشگاه طراحی لحن و صدا، • خانه حافظههای شخصی، • شورای روایت و پاسخ شاعرانه، • اتاق کودک، سالمند، روستا و اقلیتها.
۷.۴ ایران؛ پیشگام هوش معنابنیاد
با اجرای این نقشه راه، ایران میتواند نخستین کشوری باشد که • هوش مصنوعیاش سلطهگر نیست؛ همراه، فروتن و همدل است، • مدلهای زبانیاش چندزبانه، شاعرانه و ریشهدارند، نه صرفا انگلیسیمحور، • تجربه انسان با هوش، فقط دقیق نیست؛ درکشده، امن و آرام است.
پایانبندی: این سند، نه پایان یک پروژه، بلکه آغاز یک سلوک است. سلوکی برای آنکه انسان، نه هدف الگوریتمها، بلکه معیار معنا باقی بماند. هوش اگر در خدمت حرمت انسان نباشد، ابزاری است برای سلطهای بیصدا با لبخندی ماشینی. اما اگر در آغوش زبان، ادب، حافظه و سکوت، همدم انسان شود، آنگاه میتوان با افتخار گفت: این، هوش ایرانی است.