|

خاطرات سال ۱۳۷۹ هاشمی‌رفسنجانی| چهارم خرداد

پیشنهاد می‌دهند که اگر اکثریت نمایندگان مجلس، دعوت کنند که نامزد ریاست مجلس بشوم، بمانم وگرنه انصراف بدهم

خاطرات سال ۱۳۷۹ هاشمی رفسنجانی روایت دست اول از سالی پرالتهاب و پرحادثه است. هاشمی‌رفسنجانی روز چهارم خرداد در مورد درگیری‌ها میان اسراییل و لبنان نوشته‌است. همچنین او به مشاوره‌ با برخی چهره‌های سیاسی در مورد حضور یا عدم حضور در مجلس اشاره کرده‌است.متن کامل خاطرات هاشمی رفسنجانی را می‌‌خوانید.

پیشنهاد می‌دهند که اگر اکثریت نمایندگان مجلس، دعوت کنند که نامزد ریاست مجلس بشوم، بمانم وگرنه انصراف بدهم

عمده اخبار امروز، مربوط به عقب‌نشینی نامنظم و فرارگونه اسرائیل از جنوب لبنان است که به خاطر عجله، چند نفر تلفات هم داشته‌اند و مقدار زیادی ابزار جنگی و تدارکات را به جا گذاشته‌اند. همراهان بیش از شش هزار و ۵۰۰ نفر از پرسنل و اعضای خانواده ارتش جنوب لبنان (آنتوان لحد)، به خاک اسرائیل فرار کرده‌اند که مشکل مهمی برای اسرائیل خواهد بود و حتی از کشتزارهای «شبعا» که اسرائیل می‌گوید از سوریه است و نه لبنان هم عقب‌نشینی‌کرده‌اند؛ با اینکه قبلاً می‌گفت، تکلیف آن در مذاکره با سوریه معین می‌شود. همه اُرگان‌ها و شخصیت‌ها، بیانیه تبریک صادر کرده‌اند و مردم بر پشت‌بام‌ها، شعار الله‌اکبر داده‌اند؛ شبیه فتح خرمشهر.

در اسرائیل، رسانه‌ها عقب‌نشینی را به عنوان یک اقدام شجاعانه برای کم‌کردن بار مسئولیت اسرائیل، معرفی می‌کنند و تهدید می‌نمایند که اگر مرزها را ناامن کنند، ضربه وارد می‌کنند و برای نشان‌دادن قاطعیت، امروز در منطقه آزاده‌شده، بمباران هوایی داشته‌اند، با تعدادی شهید، ولی جو غالب در رسانه‌های جهانی، تحقیر اسرائیل است و حق هم همین است.

صحبت از درس و پیام مقاومت اسلامی لبنان، برای آزادی کل فلسطین است؛ به‌خصوص که برای اولین بار از سال ۱۹۴۸ چنین وضعی برای اسرائیل و اعراب پیش‌آمده و می‌تواند شروع یک دوره معکوس باشد. آمریکا اخطار کرده که باید نیروهای غیرلبنانی از جنوب لبنان خارج شوند که بیشتر ناظر به روسیه و شاید ایران است؛ گرچه ما نیرویی در آنجا نداریم.

آقایان [محمدرضا] باهنر، [حسین] مرعشی، علی [هاشمی]، محسن [هاشمی]، [محمدرضا] رحیمی، [علی] آقامحمدی و [اصغر] افشاری آمدند. در مورد حضور یا انصراف من از نمایندگی مجلس، صحبت شد. پیشنهاد می‌‌دادند که اگر اکثریت نمایندگان مجلس، دعوت کنند که نامزد ریاست مجلس بشوم، بمانم وگرنه انصراف بدهم. بعضی‌ها هم عقیده دارند، به صورت نماینده عادی بمانم.

آقای [حسین] روشن‌چراغ، نماینده فعلی شاهین‌شهر اصفهان آمد. پدر دو شهید است؛ در انتخابات [مجلس] ششم شکست خورده است؛ می‌گوید، دوم خردادی‌ها به او ظلم‌کرده‌اند و از ابزار دولتی و شوراهای شهر و روستاها، به نفع رقیب او استفاده‌ کرده‌اند. بازنشسته آموزش‌وپرورش است و درخواست شغلی در مجمع [تشخیص مصلحت نظام] دارد.

آقای [احمد] پیش‌بین، نمایند بافت آمد. اصرار بر رفتن من به مجلس نمود و اظهار نگرانی از وضع مجلس در صورت عدم حضور کرد و گفت، هنوز فرماندار، اعتبارنامه او را امضا نکرده است؛ استمداد کرد. آقای هاشم حجازی، نامزد انتخابات خوی آمد. در مرحله دوم، از آقای [کامل] عابدین‌زاده عقب افتاده است، ولی مدارکی در مورد تقلب رقیب به دست آورده و انتظار دارد، شورای نگهبان حق او را بگیرد. نمونه‌هایی از تخلف‌ها و تبلیغات ناروای چپ‌ها را آورده بود. آقای [حاتم] نارویی، نماینده جدید [بم] هم آمد؛ با اصرار زیاد از من خواست انصراف ندهم؛ دو برادرش را از دست داده و خودش بیمار است.

آقای انور هاشمی، پیر دراویش قادریه و نقشبندیه کردستان آمد. سید است و افکارش بسیار نزدیک به شیعه؛ شافعی است. گفت، مساجد زیادی به نام ائمه و حضرت زهرا (س) ساخته و یک دخترش را به مردی شیعه داده و نوه‌اش با دست‌ بسته و با مُهر برای سجده، نماز می‌خواند. به او به شوخی گفته، «پدر سوخته» مُهر را برای پدر و دو دست بسته را برای مادر می‌خواهی؟! در مورد عملیات حیرت‌انگیز و غیرقابل‌تشخیص عوامل مادی آنها پرسیدم که در دراویش قادریه رایج است و نمونه‌های آن را در زمان جنگ در شهر بانه دیده بودم. گفت، در اثر ذکر و تکرار ذکر و توجه به خدا و استمداد از علی(ع) بر روح خود مسلط می‌شوند و حساب روح از جسم جدا می‌شود. به فرمان روح، جسم نمی‌تواند مانع عوامل حاکم بر جسم باشد. گفت، یک پزشک محقق، چندی پیش برای تحقیق آمد و در حضور خود او، تعداد زیادی تیغ ژیلت، به یکی از آنها داد و او همه را بلعید. پزشک گفت، معده‌اش را پاره می‌کند و می‌میرد. خود درویش، با چاقویی معده‌اش را بازکرد و تیغ‌ها را بیرون آورد. سپس محل پارگی را با حوله‌ای گرفت و بعد از نیم ساعت خوب شد.

گفت، در عراق و ترکیه هم مُریدان زیاد و خانقاه‌های زیادی دارند و امسال برای اولین بار، مریدان او، در ایام محرم، برای امام حسین(ع) عزا گرفته‌اند و سیاه‌پوش شده‌اند. در گذشته، محرم را جشن می‌گرفته‌اند. اظهار ارادت زیادی نسبت به من نمود و گفت، فقط برای زیارت آمده است و کاری ندارد. ضمناً از سیاست‌های دولت انتقاد داشت و گفت، باعث ترویج وهابی‌ها در کردستان شده و مردم و علمای متعهد را ضعیف کرده است. به ایشان محبت کردم. یک دوره کامل از آثارم را دادم و گفتم، اگر به کردستان آمدم، ایشان را می‌بینم. در روستای زنبیل، از توابع سقز زندگی می‌کند و از راه کشاورزی، معاش خود را تأمین می‌نماید.

اخوی محمد [رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی] آمد و گفت، بهتر است که دعوت نمایندگان را بپذیرم و به مجلس بروم. عصر آقایان رضاپور و رحمانی، منتخبان جدید نقده و سردشت آمدند؛ برای تشکر و درخواست تذکری دیگر به شورای نگهبان که نظر نهایی را در مورد انتخابات نقده، زودتر بدهد.

آقای محمد عبدخدایی، رایزن فرهنگی ایران در اسپانیا آمد. گفت، در اسپانیا، به خاطر حوادث تاریخی‌ گذشته، افکار عمومی با اسلام و اعراب خوب نیست، ولی با ایران بد نیستند. دکتر [حسن] روحانی [دبیر شورای عالی امنیت ملی] آمد. دربارۀ رفتن به مجلس مشاوره شد. تأیید شد که اگر دعوت اکثریت مجلس تحقق یافت، حضور یابم، وگرنه انصراف بدهم. از اقدام رهبری، در نقض نظر شورای نگهبان، اظهار تعجب نمود. آقای [بیژن نامدار] زنگنه [وزیر نفت] آمد. گزارش کارهای نفت را داد و از من خواست، برای ایجاد وفاق و حل مشکلات آینده و هدایت سیاست سازندگی و توسعه ایران، در مجلس بمانم.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها