|

«شرق» از واکنش‌های جهانی به فعال‌سازی مکانیسم ماشه گزارش می‌دهد:

بحران در مرز تصمیم‌گیری

تصمیم تروئیکای اروپایی برای ارسال نامه به شورای امنیت و آغاز روند موسوم به «مکانیسم ماشه» بار دیگر پرونده هسته‌ای ایران را در مرکز توجه سیاست جهانی قرار داده است. این اقدام نه‌تنها تنش‌های دیرینه بر سر اجرای برجام را زنده کرده، بلکه معادله پیچیده‌ای از تعاملات قدرت‌های جهانی با ایران را به نمایش گذاشته است. در یک سوی ماجرا، فرانسه، آلمان و بریتانیا قرار دارند که با استناد به ادعاهای نقض تعهدات هسته‌ای از سوی ایران، فعال‌سازی روند بازگشت تحریم‌ها را پیگیری می‌کنند. در سوی دیگر، ایران با رد قاطع این اقدام، آن را غیرقانونی و فاقد وجاهت حقوقی می‌داند و همزمان با تاکید بر تعهد به دیپلماسی، هشدار داده که پاسخ لازم را خواهد داد.

بحران در مرز تصمیم‌گیری

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

تصمیم تروئیکای اروپایی برای ارسال نامه به شورای امنیت و آغاز روند موسوم به «مکانیسم ماشه» بار دیگر پرونده هسته‌ای ایران را در مرکز توجه سیاست جهانی قرار داده است. این اقدام نه‌تنها تنش‌های دیرینه بر سر اجرای برجام را زنده کرده، بلکه معادله پیچیده‌ای از تعاملات قدرت‌های جهانی با ایران را به نمایش گذاشته است. در یک سوی ماجرا، فرانسه، آلمان و بریتانیا قرار دارند که با استناد به ادعاهای نقض تعهدات هسته‌ای از سوی ایران، فعال‌سازی روند بازگشت تحریم‌ها را پیگیری می‌کنند. در سوی دیگر، ایران با رد قاطع این اقدام، آن را غیرقانونی و فاقد وجاهت حقوقی می‌داند و همزمان با تاکید بر تعهد به دیپلماسی، هشدار داده که پاسخ لازم را خواهد داد.

اما این معادله صرفا به تهران و سه پایتخت اروپایی محدود نیست. ایالات متحده آشکارا از اقدام اروپایی‌ها حمایت کرده و آن را هم‌راستا با فشارهای پیشین خود می‌بیند، در حالی که چین و روسیه با ارائه پیش‌نویس قطعنامه‌ای برای تمدید مفاد ۲۲۳۱، از مسیر متفاوتی دفاع می‌کنند. همزمان، نمایندگی ایران در سازمان ملل لحظه کنونی را «سرنوشت‌ساز» توصیف کرده و آن را آزمونی برای صداقت ادعایی اروپا در حمایت از دیپلماسی می‌داند. در چنین فضایی، گفت‌وگوهای مستقیم و غیرمستقیم میان آمریکا و تروئیکای اروپایی نیز بُعد تازه‌ای یافته است. واشنگتن می‌کوشد این اقدام را ابزاری برای بازدارندگی هسته‌ای ایران معرفی کند، اما واقعیت میدانی از حملات دو ماه پیش اسرائیل به ایران گرفته تا پاسخ‌های تهران، همگی نشان می‌دهد که بحران برجام تنها یک نزاع حقوقی نیست، بلکه در بستری امنیتی و ژئوپلیتیک در حال بازتولید است. در ادامه، واکنش‌های رسمی و ابعاد تحلیلی این رویارویی بررسی می‌شود.

بیانیه تروئیکای اروپایی درباره فعال‌سازی مکانیسم ماشه

نامه مشترک روز پنجشنبه وزرای خارجه فرانسه، آلمان و بریتانیا به شورای امنیت، نقطه آغاز رسمی روند مکانیسم ماشه است؛ اقدامی که با استناد به قطعنامه ۲۲۳۱ و بندهای مربوط به حل اختلافات در برجام صورت گرفته است. در این نامه، کشورهای اروپایی ادعا کرده‌اند ایران نه‌تنها از تعهدات هسته‌ای عدول کرده، بلکه مسیر پیشرفت به سوی سلاح هسته‌ای را هموار کرده است. این ادعاها در حالی مطرح می‌شود که اروپایی‌ها در پنج سال گذشته خود به اجرای تعهدات اقتصادی و رفع تحریم‌ها عمل نکرده‌اند.

در متن نامه، سابقه مذاکرات و تلاش‌های اروپا برای بازگرداندن ایران و آمریکا به برجام به تفصیل ذکر شده و تاکید شده است که ایران فرصت‌های متعدد را از دست داده است. در این روایت، اروپا خود را «میانجی صبور» معرفی می‌کند که بارها برای نجات توافق تلاش کرده، اما ناکام مانده است. از دید تروئیکا، سطح بالای اورانیوم غنی‌شده ایران، محدودیت‌های اعمال‌شده بر فعالیت‌های آژانس و رد بسته‌های پیشنهادی هماهنگ‌کننده برجام، همگی دلایل کافی برای فعال‌سازی اسنپ‌بک هستند.

با این حال، اقدام اروپایی‌ها بیش از آنکه بیانگر نگرانی فنی باشد، نشان‌دهنده یک استراتژی سیاسی است؛ ایجاد فشار حقوقی و روانی بر ایران در آستانه پایان برخی بندهای کلیدی توافق در اکتبر ۲۰۲۵. آنها می‌دانند که بدون اجماع شورای امنیت، بازگشت تحریم‌ها با چالش‌های حقوقی و سیاسی روبرو خواهد شد. بنابراین، هدف اصلی می‌تواند ایجاد یک «سایه تهدید دائمی» باشد تا تهران را در موضع انفعال قرار دهد. از منظر ایران، این اقدام نشان‌دهنده سیاستی دوگانه است؛ کشورهایی که خود از عمل به تعهدات اقتصادی عاجز بوده‌اند، اکنون با اتکا به همان توافق، ایران را متهم به نقض می‌کنند. به همین دلیل، این نامه نه صرفاً سندی حقوقی، بلکه بخشی از جنگ روایت‌ها میان تهران و غرب تلقی می‌شود.

بیانیه وزارت امور خارجه ایران در واکنش به فعال شدن مکانیسم ماشه

وزارت امور خارجه ایران در واکنشی تند، اقدام سه کشور اروپایی را «غیرقانونی، ناموجه و فاقد اثر حقوقی» دانست.

در این بیانیه، استدلال اصلی تهران این است که تروئیکا صلاحیت توسل به مکانیسم ماشه را ندارد، زیرا خود از سال ۲۰۱۸ به بعد در اجرای تعهدات اقتصادی و رفع فشار تحریم‌ها کوتاهی کرده است. به بیان دیگر، طرف ناقض توافق نمی‌تواند مدعی اجرای سازوکار حل اختلاف شود. وزارت خارجه همچنین تاکید کرد که ایران اقدامات جبرانی خود را در چارچوب برجام و به‌صورت تدریجی انجام داده و همواره آمادگی داشته در صورت اجرای متقابل تعهدات، این اقدامات را بازگرداند. این رویکرد نشان می‌دهد که تهران هنوز به اصل توافق پایبند می‌داند، اما اجرای یک‌جانبه آن را ناممکن می‌بیند.

بیانیه ایران بُعد دیگری هم دارد؛ اشاره به حملات اخیر آمریکا و اسرائیل علیه تاسیسات هسته‌ای. وزارت خارجه این حوادث را نشانه‌ای از «سوءنیت آشکار» خوانده و تاکید کرده که اقدام اروپا در این شرایط، به‌جای حمایت از قربانی، عملا به پاداش دادن به متخلفان منجر می‌شود. این روایت، تلاش دارد افکار عمومی بین‌المللی را متوجه بی‌عدالتی ساختاری در برخورد با ایران کند.

همچنین، ایران هشدار داده است که فعال‌سازی مکانیسم ماشه روابط جاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را تضعیف می‌کند و می‌تواند پیامدهای جدی برای اعتبار شورای امنیت داشته باشد. این موضع نشان می‌دهد که تهران مساله را فراتر از یک نزاع دوجانبه با اروپا می‌بیند و آن را چالشی برای نظام تصمیم‌گیری بین‌المللی قلمداد می‌کند. در نهایت، وزارت خارجه اعلام کرد که ایران همچنان آماده تعامل سازنده با کشورهای متعهد به دیپلماسی است، اما نخستین گام باید رد قاطع اقدام سه کشور اروپایی باشد. این موضع‌گیری، ترکیبی از هشدار و دعوت است؛ هشدار به اروپا درباره پیامدهای حقوقی و سیاسی اقدامشان، و دعوت به سایر اعضای شورای امنیت برای ایستادن در برابر این روند.

واکنش نمایندگی ایران در سازمان ملل به فعال‌سازی مکانیسم ماشه

نمایندگی ایران در سازمان ملل، لحظه کنونی را «آزمون سرنوشت‌ساز» برای شورای امنیت توصیف کرد. از دید تهران، اعضای شورا باید میان دو مسیر انتخاب کنند؛ یا از پیش‌نویس روسیه و چین برای تمدید فنی مفاد قطعنامه ۲۲۳۱ حمایت کنند و راه دیپلماسی را زنده نگه دارند، یا با همراهی با اقدام اروپا، بحران جدیدی بیافرینند. این موضع در واقع تلاشی است برای قرار دادن اعضای شورا در موقعیت اخلاقی و سیاسی. ایران با برجسته کردن دوگانه «دیپلماسی یا بحران» می‌کوشد هزینه تصمیم اروپایی‌ها را بالا ببرد و همزمان بر مشروعیت طرح روسیه و چین بیفزاید.

نمایندگی ایران همچنین به تناقض اروپایی‌ها اشاره کرده است و تاکید دارد کشورهایی که خود در اجرای تعهدات برجامی کوتاهی کرده‌اند، اکنون از ایران انتظار پایبندی کامل دارند. این استدلال عملا تروئیکا را از جایگاه «طلبکار» به موقعیت «مقصر» منتقل می‌کند و می‌تواند بر روند اقناع دیگر اعضا اثر بگذارد. از سوی دیگر، اشاره نمایندگی ایران به آمادگی اروپا برای مذاکره در ۳۰ روز آینده، نشان‌دهنده نوعی «بازی دوگانه» است. اروپا همزمان با تهدید به بازگرداندن تحریم‌ها، پیشنهاد مذاکره می‌دهد؛ اقدامی که از منظر ایران بیشتر شبیه به فشار روانی است تا یک ابتکار واقعی برای حل اختلافات.

در این میان، نقش کشورهایی چون پاناما (رئیس دوره‌ای شورا) نیز مهم است. پذیرش رسمی نامه اروپا توسط ریاست شورا، گام اداری ضروری برای آغاز روند ماشه بود، اما این به‌معنای پذیرش محتوایی ادعاهای اروپا نیست. همین تفاوت، فرصت‌هایی را برای ایران و متحدانش فراهم می‌کند تا در ۳۰ روز آینده، مانع از صدور قطعنامه بازگرداندن تحریم‌ها شوند. به طور کلی، واکنش نمایندگی ایران بر ایجاد دو قطبی «حامیان دیپلماسی» در برابر «تشدیدکنندگان بحران» استوار است. این چارچوب می‌تواند مبنای لابی‌گری تهران در سازمان ملل طی هفته‌های آتی باشد.

واکنش آمریکا به فعال‌سازی مکانیسم ماشه

وزارت خارجه آمریکا به‌سرعت از اقدام اروپا حمایت کرد و آن را «گامی ضروری برای بازگرداندن تحریم‌ها» دانست. بیانیه واشنگتن با لحنی حساب‌شده، بر دو نکته تاکید داشت؛ نخست، ارائه تصویر از ایران به‌عنوان کشوری که «به‌طور قابل توجهی به تعهدات خود عمل نکرده» و دوم، معرفی اروپا به‌عنوان رهبر این روند که آمریکا تنها پشتیبان آن است. این چارچوب، نشان‌دهنده تلاش واشنگتن برای پرهیز از تصویر «تحمیل یکجانبه»، در عین استمرار سیاست فشار است.

مارکو روبیو، وزیر خارجه، در بیانیه خود ضمن استقبال از اقدام اروپا، مدعی شد که آمریکا همچنان آماده گفت‌وگو با ایران است. او کوشید بازگشت تحریم‌ها را نه پایان دیپلماسی، بلکه ابزاری برای تقویت آن معرفی کند. این روایت، در راستای سیاست سنتی واشنگتن برای ترکیب فشار و مذاکره است؛ سیاستی که در عمل بیشتر به معنای فشار برای امتیازگیری است تا گفت‌وگوی برابر. اما این موضع‌گیری در بستر تحولات اخیر معنای خاصی پیدا می‌کند.

حملات اسرائیل و آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران در ماه‌های گذشته، فضای اعتماد را از میان برده و روایت «آمادگی برای دیپلماسی» را برای افکار عمومی ایران غیرقابل باور ساخته است. همین تناقض، بخشی از استراتژی آمریکاست؛ ایجاد فشار حداکثری همزمان با نمایش آمادگی ظاهری برای مذاکره.

از منظر ایران، این حمایت آشکار واشنگتن از اروپا، نشان می‌دهد که تروئیکا عملا در خدمت راهبرد آمریکا قرار گرفته است. به همین دلیل، تهران می‌کوشد با برجسته کردن استقلال عمل روسیه و چین، خود را در محور «مقاومت در برابر فشار یکجانبه» قرار دهد. در نهایت، بیانیه آمریکا را باید بخشی از تلاش گسترده‌تر برای بازسازی اجماع جهانی علیه ایران دانست. هر چند تجربه گذشته نشان داده است که چنین اجماعی به‌سختی شکل می‌گیرد، اما حتی تهدید بازگشت تحریم‌ها می‌تواند فضای اقتصادی و روانی ایران را تحت تأثیر قرار دهد.

واکنش روسیه و چین به فعال شدن مکانیسم ماشه

روسیه و چین با قاطعیت در برابر اقدام اروپا ایستادند و با ارائه پیش‌نویس قطعنامه‌ای برای تمدید مفاد ۲۲۳۱، جایگزینی دیپلماتیک را پیشنهاد کردند. این رویکرد دو هدف اصلی دارد؛ نخست، جلوگیری از بازگشت تحریم‌ها و دوم، حفظ برجام به‌عنوان چارچوبی حقوقی که می‌تواند همچنان مبنای مذاکره باشد. «دیمیتری پولیانسکی»، معاون نمایندگی روسیه در سازمان ملل، اقدام اروپا را «غیرقانونی، تنش‌آفرین و بدون پشتوانه حقوقی» توصیف کرد. او تاکید کرد که اروپا خود در اجرای تعهدات کوتاهی کرده و بنابراین حق استفاده از سازوکارهای برجام را ندارد. این استدلال، عملا مشروعیت حقوقی اقدام اروپا را زیر سوال می‌برد و می‌تواند مبنای مخالفت دیگر کشورها قرار گیرد.

روسیه همچنین با لحنی هشدارآمیز گفت که جهان بر سر دو راهی است؛ یا مسیر دیپلماسی و تمدید توافق، یا تشدید تنش و بی‌ثباتی. این دوگانه، مشابه رویکرد ایران در سازمان ملل است و نشان می‌دهد که مسکو و پکن در هماهنگی با تهران، می‌کوشند روایت جایگزینی را در برابر روایت اروپا شکل دهند. نکته مهم دیگر، تاکید روسیه بر اینکه اقدامات ایران «قابل بازگشت» است و نتیجه خروج یکجانبه آمریکا از برجام بوده است. این موضع، ایران را از جایگاه متهم به موقعیت واکنشی منتقل می‌کند و بار مسئولیت را متوجه واشنگتن و متحدان اروپایی می‌سازد.

از منظر ژئوپلیتیک، حمایت روسیه و چین از ایران تنها به برجام محدود نیست؛ بلکه بخشی از رقابت گسترده‌تر این کشورها با غرب است. ارائه پیش‌نویس قطعنامه جایگزین، در واقع ابزاری برای به چالش کشیدن انحصار غرب بر نظام تصمیم‌گیری بین‌المللی است. در مجموع، واکنش روسیه و چین نشان می‌دهد که مسیر اروپا برای بازگرداندن تحریم‌ها چندان هموار نخواهد بود. حتی اگر سازوکار ماشه از نظر شکلی آغاز شود، همراهی قدرت‌های بزرگ دیگر تعیین خواهد کرد که آیا این روند واقعاً به بازگشت تحریم‌ها منجر می‌شود یا خیر.

گفت‌وگوی آمریکا و تروئیکای اروپایی

در میانه این کشاکش، تماس تلفنی وزیر خارجه آمریکا با همتایان اروپایی خود، بعد دیگری از هماهنگی غربی‌ها را نشان داد. بر اساس اعلام واشنگتن، محور این گفت‌وگو «اطمینان از عدم دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای» بوده است. اما فراتر از ادعا، این گفت‌وگو بیانگر تلاش برای هم‌افزایی سیاسی پیش از ورود شورای امنیت به مرحله تصمیم‌گیری است. اروپا پیش‌تر در نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل تهدید کرده بود که اگر ایران تا پایان اوت به مذاکرات بازنگردد، مکانیسم ماشه را فعال خواهد کرد. اکنون، گفت‌وگو با آمریکا نشان می‌دهد که این تهدید صرفا تاکتیکی نبود و از حمایت کامل واشنگتن برخوردار است.

از منظر تحلیلی، این هماهنگی سه‌گانه نشان‌دهنده تغییر نقش‌هاست. در سال ۲۰۱۵، اروپا نقش «میانجی» میان ایران و آمریکا را داشت. اما امروز، همان اروپا در کنار آمریکا ایستاده و در واقع به بخشی از جبهه فشار بدل شده است. این تغییر نقش، برای ایران معنایی روشن دارد؛ کاهش اعتماد به هر گونه ابتکار اروپایی و تمرکز بیشتر بر روابط با شرق.

با این حال، این گفت‌وگوها در بستری متشنج صورت می‌گیرد. حملات اخیر اسرائیل و آمریکا به ایران، همراه با تهدید بازگشت تحریم‌ها، فضایی ایجاد کرده که عملا امکان هرگونه مذاکره سازنده را به حداقل رسانده است. در چنین شرایطی، ادعای آمریکا و اروپا درباره «آمادگی برای دیپلماسی» بیشتر به یک تاکتیک تبلیغاتی شبیه است تا یک راهبرد واقعی. بر اساس تجربه، ایران چنین مذاکراتی را تنها زمانی جدی خواهد گرفت که ضمانت‌های عملی برای رفع تحریم‌ها دریافت کند. اما تاریخ برجام نشان داده که چنین ضمانتی از سوی غرب به‌سختی قابل دستیابی است. بنابراین، گفت‌وگوهای آمریکا و اروپا را می‌توان بیشتر در چارچوب هماهنگی برای اعمال فشار مشترک ارزیابی کرد تا گامی به سوی راه‌حل پایدار.

آخرین اخبار سیاست را از طریق این لینک پیگیری کنید.