|

چهار سال پس از بازگشت طالبان؛ فرصت‌ها، تهدیدها و معادلات جدید منطقه‌ای

طالبان در آستانه تثبیت اما با مشروعیت شکننده

در حالی حکومت طالبان وارد پنجمین سال حکومت دوم خود شده است که نه‌تنها افغانستان را از چرخه بحران خارج نکرده بلکه ابعاد تازه‌ای از مشکلات را آشکار ساخته است. اقتصاد کشور در رکود عمیق به‌سر می‌برد؛ میلیون‌ها افغان در مرز فقر مطلق زندگی می‌کنند و فرصت‌های شغلی به شدت محدود شده است. این شرایط باعث شده موج مهاجرت و پناهجویی ادامه یابد و بار سنگینی بر دوش کشورهای همسایه از جمله ایران بگذارد.

طالبان در آستانه تثبیت اما با مشروعیت شکننده

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

بازگشت طالبان به قدرت در اوت ۲۰۲۱، نه‌تنها افغانستان بلکه معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی را نیز وارد مرحله‌ای تازه کرد. اکنون و در سال ۲۰۲۵، این گروه توانسته کنترل سرزمینی خود را تا حد زیادی تثبیت کند و مانع از فروپاشی کامل ساختارهای حکومتی شود. با این حال، ادعای «امارت اسلامی» همچنان با پرسش‌های جدی در سطح داخلی و خارجی مواجه است.

در داخل افغانستان، طالبان نتوانسته وعده‌های نخستین خود درباره «حکومت فراگیر» را عملی کند. حذف گروه‌های قومی چون هزاره‌ها و تاجیک‌ها، محدودیت شدید بر فعالیت زنان و فقدان چشم‌انداز توسعه اقتصادی، همگی عواملی هستند که مشروعیت اجتماعی این گروه را زیر سوال می‌برد. از سوی دیگر، حملات مستمر داعش خراسان علیه غیرنظامیان و اقلیت‌های مذهبی نشان می‌دهد که حاکمیت طالبان نه‌تنها ثبات نیاورده بلکه بستر بازتولید خشونت‌های افراطی را فراهم کرده است.

در عرصه بین‌المللی، طالبان همچنان به دنبال مشروعیت رسمی‌اند. به رسمیت شناختن امارت اسلامی از سوی روسیه در ژوئیه ۲۰۲۵ اولین روزنه امید برای آنها بود، اما هنوز چشم‌انداز فراگیری چنین روندی روشن نیست. غربی‌ها با احتیاط و تردید به طالبان نگاه می‌کنند و حتی کشورهای همسایه مانند ایران و چین نیز به رغم تعامل عملی، از شتاب‌زدگی در تأیید رسمی پرهیز دارند.

ایران و طالبان؛ همکاری محتاطانه در سایه بی‌اعتمادی

ایران یکی از بازیگران اصلی در قبال افغانستان محسوب می‌شود. چهار سال گذشته نشان داد که سیاست تهران نسبت به طالبان، ترکیبی از موازنه‌گری امنیتی و ملاحظه‌کاری ژئوپولیتیک است. از یک‌سو، وجود تهدید مشترکی به نام داعش خراسان باعث شده ایران و طالبان به همکاری اطلاعاتی و امنیتی تن دهند. حملات خونین این شاخه داعش در مسکو و تهران یادآور آن است که بی‌ثباتی افغانستان می‌تواند پیامدهای فرامرزی داشته باشد. در چنین شرایطی، تهران ثبات نسبی تحت حاکمیت طالبان را بر هرج‌ومرج ناشی از خلاء قدرت ترجیح می‌دهد.

از سوی دیگر، روابط ایران و طالبان هیچ‌گاه به سطح اعتماد کامل نرسیده است. مساله آب هیرمند یکی از جدی‌ترین نقاط اختلاف است. سدسازی‌های طالبان و کاهش جریان آب ورودی به ایران، تنش‌های مرزی را افزایش داده و نشان داده است که تعاملات غیررسمی تهران تاکنون نتوانسته منافع حیاتی ایران در حوزه آب را تضمین کند. علاوه بر این، سیاست‌های تبعیض‌آمیز طالبان علیه هزاره‌ها و دیگر اقوام افغانستان، عاملی است که هر چند تهران به‌طور علنی کمتر به آن دامن زده، اما در سطح افکار عمومی ایران حساسیت‌برانگیز است. موضوع مهاجران و مسائل مرزی هم از دیگر پارامترهای سرعت‌گیری در روابط تهران و طالبان بوده است.

نکته مهم آن است که تهران نمی‌خواهد نخستین کشور منطقه باشد که طالبان را به رسمیت می‌شناسد. تجربه روابط متغیر با روسیه و چین نشان داده است که ایران ترجیح می‌دهد در چنین پرونده‌هایی جانب احتیاط را بگیرد و ابتدا رفتار سایر قدرت‌ها را بسنجد. به همین دلیل، سیاست کنونی تهران نسبت به طالبان، «تعامل بدون تایید» است؛ راهبردی که هم انعطاف ایجاد می‌کند و هم هزینه‌های شتاب‌زدگی را کاهش می‌دهد.

افغانستان امروز؛ کشوری گرفتار در انزوای سیاسی و بحران اجتماعی

در حالی حکومت طالبان وارد پنجمین سال حکومت دوم خود شده است که نه‌تنها افغانستان را از چرخه بحران خارج نکرده بلکه ابعاد تازه‌ای از مشکلات را آشکار ساخته است. اقتصاد کشور در رکود عمیق به‌سر می‌برد؛ میلیون‌ها افغان در مرز فقر مطلق زندگی می‌کنند و فرصت‌های شغلی به شدت محدود شده است. این شرایط باعث شده موج مهاجرت و پناهجویی ادامه یابد و بار سنگینی بر دوش کشورهای همسایه از جمله ایران بگذارد.

سیاست بازگرداندن اجباری بخشی از مهاجران افغان از ایران به کشورشان، یکی از تنش‌های تازه در روابط تهران و کابل شده است. طالبان از این روند استقبال کرده‌اند اما ظرفیت نهادی افغانستان برای جذب این جمعیت بازگشتی بسیار ضعیف است و این موضوع می‌تواند به بحران‌های اجتماعی جدید منجر شود.

از منظر اجتماعی، زنان بزرگ‌ترین قربانیان بازگشت طالبان به قدرت بوده‌اند. محرومیت از تحصیل، حذف از اغلب عرصه‌های کاری و محدودیت‌های سنگین اجتماعی، افغانستان را به یکی از بسته‌ترین جوامع جهان از نظر حقوق زنان تبدیل کرده است. این سیاست‌ها، تصویر طالبان را در سطح بین‌المللی به‌شدت منفی کرده و مانع بزرگی در مسیر به رسمیت شناخته شدن آنهاست.

با این حال، افغانستان همچنان نقطه ثقل مهمی در معادلات منطقه‌ای باقی مانده است. موقعیت ژئوپولیتیک این کشور، منابع آبی و معدنی و نیز نقش آن در معادلات امنیتی آسیای مرکزی باعث شده قدرت‌های منطقه‌ای به‌رغم بی‌اعتمادی، ناگزیر از تعامل با طالبان باشند. در چنین شرایطی، آینده روابط طالبان با همسایگان، به‌ویژه ایران، بستگی به آن دارد که آیا طالبان می‌توانند از سیاست‌های انحصاری و سخت‌گیرانه عبور کرده و به سمت نوعی «حکمرانی واقع‌گرایانه‌تر» حرکت کنند یا خیر.

آخرین اخبار سیاست را از طریق این لینک پیگیری کنید.