جنگ ۱۲روزه و بازاندیشی آکادمیک
پس از جنگ ۱۲ روزه مناسبات سیاسی و اجتماعی متفاوتی خلق شد که نیازمند درک وضعیت جدید و بازاندیشی در وضعیت گذشته است. دانشگاهیان و نخبگان علمی کشور نیز نقشی بسیار مهم در اندیشیدن به موضوع جنگ و امر ملی دارند. چه بسا که مسئله اساسی احیای گفتمان ملی و محوریت همبستگی ملت ایران در دوره پس از جنگ ۱۲ روزه مهمترین پدیدهایی است که شاهد آن بودیم. نشست علمی «خیزش ققنوس؛ درسها و گفتارهایی درباره ایران پس از جنگ ۱۲ روزه» که به همت کانون ایرانشناسی دانشگاه تهران به صورت برخط در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۴۰۴ برگزار شد، محفلی بود تا از چشمانداز دانشگاهی در باب امر ملی و گفتمان ملی سخنانی ایراد کنند و به صورتبندیهای جدید مفهومی و آسیبشناسی شرایط گذشته پرداختند.

پس از جنگ ۱۲ روزه مناسبات سیاسی و اجتماعی متفاوتی خلق شد که نیازمند درک وضعیت جدید و بازاندیشی در وضعیت گذشته است. دانشگاهیان و نخبگان علمی کشور نیز نقشی بسیار مهم در اندیشیدن به موضوع جنگ و امر ملی دارند. چه بسا که مسئله اساسی احیای گفتمان ملی و محوریت همبستگی ملت ایران در دوره پس از جنگ ۱۲ روزه مهمترین پدیدهایی است که شاهد آن بودیم. نشست علمی «خیزش ققنوس؛ درسها و گفتارهایی درباره ایران پس از جنگ ۱۲ روزه» که به همت کانون ایرانشناسی دانشگاه تهران به صورت برخط در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۴۰۴ برگزار شد، محفلی بود تا از چشمانداز دانشگاهی در باب امر ملی و گفتمان ملی سخنانی ایراد کنند و به صورتبندیهای جدید مفهومی و آسیبشناسی شرایط گذشته پرداختند.
در نشست «خیزش ققنوس» جمعی از پژوهشگران و استادان دانشگاهی برجسته حضور داشتند که میتوان به آقایان فرهنگ رجایی، محمدعلی دادخواه، کوروش احمدی، زانیار ابراهیمی، احسان هوشمند، حبیبالله فاضلی، جواد اصغری، حسن محسنی، عبدالامیر نبوی، بیژن عباسی و محمدرضا پاسبان اشاره کرد.
دکتر فرهنگ رجایی، رئیس دانشکده علوم انسانی دانشگاه کارلتون کانادا، عنوان سخنرانی خود را «تجاوز و همبستگی» اعلام کرده و گفتند در جنگ اخیر نه فقط جانها از دست دادیم، نه فقط ساختمانهایی خراب شد، بلکه غافلگیرانه به روح ما تجاوز شد و مردم ما با سکوت، با همبستگی پاسخ دادند و به این دلیل نام این را «تجاوز و همبستگی» گذاشتهاند:
دکتر رجایی در راستای اشاره به داستانِ داستان تجاوز و عبرتی که با خود دارد، گفت:
«تجاوز اول [جنگ ایران و عراق] به ما تکانی بود به چیستی ما، مملکت ما را دچار مشکلهای فراوان کرد. اما در تجاوز اخیر چیستی ما زیر سؤال رفت اما مردم ما مشخص کردند که در کار خود غش ندارند. در تجاوز اول صدام اینگونه فکر میکرد که انقلاب همبستگی ما را سست کرده و به همین دلیل رو به تجاوز آورد و در جنگ اخیر هم همینگونه بود و فکر میکردند که مردم به دلیل ناراحتیهای بهحق خود همبستگی خود را از دست دادهاند، چراکه به راستی حکومت وظیفه ایجاد همبستگی را به درستی انجام نداده است. و نابخردی و ناجهانداری حکومت را به معنای عدم همبستگی مردم درک کردند. تکرار میکنم که داستانِ داستان و عبرت تجاوز برای من همبستگی ملت ایران بود. بنابراین وظیفه من این است که در مورد همبستگی بیشتر صحبت کنم. به نظر من این همبستگی چیزی بود که ایرانیان آن را بین خودشان نشان دادند، نه با یکسری نهادهای خاص؛ چراکه نهادها همیشه ابزار هستند ».
دکتر محمدعلی دادخواه، فعال حقوق بشر و حقوقدان برجسته، به بررسی تحولات اخیر و پیامدهای آن برای آینده ایران پرداخت.
محمدعلی دادخواه اظهار داشت: «اسرائیل با تجاوز به این سرزمین، خسارات فراوانی ایجاد کرده است. با این حال، جای هراس و ترس نیست؛ چراکه ایران، سرزمینی پر از تاریخ و حادثه است. زمانی که اسکندر مقدونی به پیروزی دست یافت، فرمان داد که کسی حق ندارد به زبان فارسی سخن بگوید و همه موظفاند به زبان یونانی مقدونی صحبت کنند. اما مردم، توانایی سخنگفتن به آن زبان را نداشتند. امروز ایران همچنان زنده است و شاید در سرتاسر ایران پنج نفر به زبان یونانی صحبت کنند».
وی با اشاره بر ضرورت وطنپرستی و ترویج آن، خاطرنشان کرد: «وطنپرستی یکی از بزرگترین افتخارات سراسری ایرانیان بوده و کسانی که با او درآویختند و با او به ستیز برخاستند، به مفهوم وطنپرستی و ارزش والای آن که در طول تاریخ ایران این سرزمین را حفظ کرده، واقف نبودهاند. وطنپرستی، این ارزش والا و این ارزش برتر که از همه باورها، از همه زیستگاهها و از همه اعتبارهای جمعی و فردی بالاتر است را باید ترویج دهیم».
دکتر دادخواه در پایان سخنان خود درباره اینکه اکنون چه باید کرد، فرمودند: «اکنون یک بار دیگر به فرزندان ایران باید یادآور شویم که ارزش برتر، ارزش والاتر، ارزش پایدار، ارزش برومند، که من و تو و همه ما را حفظ میکند عشق به این سرزمین است».
استاد کوروش احمدی، دیپلمات پیشین ایران در سازمان ملل، در نشست مذکور سخنان خود را با مسئله ترویج حمایت از تجاوز توسط تعدادی از نخبگان جامعه آغاز کردند: «اینکه ایرانیان همیشه از یک نوع خودآگاهی ملی و غرور ملی برخوردار بودند صحبت بسیار شده است. این دو ویژگی همیشه مطرح بوده و نویسندگان و محققان بین ایرانیان و سایر ملتها در منطقه و حوزههای فرامنطقهای تمایز قائل شدند. با توجه به این ویژگیهایی که ایرانیان دارند دور از شأن است که تعدادی از آنها چشم امید به زمامداران کشوری دیگر برای حل مسائل خودشان داشته باشند». همچنین ایشان از منظر اخلاقی نیز چنین امری را مذموم دانستند و اجازه توسل به بیگانه برای تجاوز را غیراخلاقی توصیف کردند.
کوروش احمدی اشاره کردند که چنین مسئلهای نوظهور نیست و در زمان جنگ ایران و عراق نیز سابقه داشته است و فرمودند: «هیچوقت نباید از یاد برد که مطلقا هیچ رهبر خارجی هر حرف یا شعاری درباره ایران میزند صرفا در جهت پیشبرد منافع خاص خودش است و لاغیر. هیچ رهبر خارجی در راستای منافع ملی کشور دیگر یا منافع مردمان آن سرزمین اقدامی انجام نمیدهد».
دکتر زانیار ابراهیمی، مترجم و پژوهشگر اندیشه سیاسی سخنان خود را با اشاره به ماکیاولی شروع کردند و میهندوستی را از نظر اندیشه سیاسی یک «امر نامشروط» توضیح دادند: «میهندوستی در نظر من یک امر نامشروط است، یعنی به این موضوع گره نخورده است که ما از میهن راضی هستیم یا نه؛ و به لحاظ اندیشه سیاسی این نکته بسیار حائز اهمیت است که میهندوستی نامشروط است و ما در هر وضعیتی نباید به استقبال حمله کشور متجاوز برویم، مخصوصا که اگر آن کشور اسرائیل باشد».
دکتر ابراهیمی انکار این واقعیت تاریخی که عدهای از ایرانیان در جنگ ۱۲ روزه از اسرائیل حمایت کردند را نادرست دانست و یادآوری کرد که وظیفه آکادمیسین مواجهه با واقعیتهاست.
ایشان در رابطه با وضعیت فکری ایران امروز به مسئله ناتوانی ذخایر ایدئولوژیک و سنت ما پرداختند و مفهوم «نهیلیسم ایرانی» را به آن اختصاص دادند که توان خلق چشمانداز برای آینده را ندارد.
دکتر زانیار ابراهیمی وظیفه دانشگاهیان و نخبگان علمی را بررسی ناتوانی خلق چشمانداز به ویژه در زمانی که موجودیت ایران در خطر است، معرفی کرد: «زمانی که موجودیت ایران در خطر است ما نیاز به خروج از این نهیلیسم را داریم و وظیفه این خروج و تشریح چگونگی این کار، وظیفه ما آکادمیسینهاست. این روایت اسطورهای که ایران ملتی است که هیچگاه مغلوب نمیشود و حتی اگر شکست بخورد، روح ایرانی سر برمیآورد، بسیار قابل افتخار است. اما آیا ما آکادمیسینها احساس نیاز نمیکنیم که ساختار سیاسی نیاز به تغییرات اساسی داشته باشد؟ من صادقانه عرض کنم که خیلی امیدوار نیستم. اما در میانه این نگاه شاید سهمگین من، یک نور امیدی هست و آن این است که در میان این جنگ یکی از ذخایر ما، حیات دوباره به خود بخشیده است. گویی یک جان تازهای به ایران وارد شده است که ما میتوانیم از این نهیلیسم خارج شویم».
دکتر حبیبالله فاضلی، عضو هیئتعلمی علوم سیاسی دانشگاه تهران، سرفصلها و نکات اصلی خودشان را حول محور تأثیرات جنگ بر ذهنیت ملت ایران، سیاست خارجی و داخلی و راهبردهای لازم برای حفظ موجودیت ایران ترتیب دادند.
دکتر فاضلی جنگ اتفاقافتاده را یک جنگ وجودی نامیدند که علیه موجودیت ایران بود و خاطرنشان کردند که این جنگ اموری را بر ما پدیدار کرد که یکی از آنها ثابتکردن ملتبودگی ایرانیان است. ملتی که در لحظات حساس وجود خود را حفظ میکند.
دکتر فاضلی در ادامه به اهمیت ملیگرایی و میهندوستی پرداختند و تأکید کردند که این رویکرد ایران را چه در گذشته و چه در وضعیت کنونی نجات داده است و نگاه امتگرایانه چنین توانی را ندارد: «امتگرایی به عنوان یک راهبرد سیاسی چندان نمیتواند ایران را به ویژه در بزنگاههای تاریخی نجات دهد. حمله به پایگاه العدید و محکومکردن ایران از جانب کشورهای منطقه نشاندهنده این است که روی دیوار امتگرایی نمیتوان یادگاری نوشت! یکی از مهمترین تأثیراتی که جنگ برجا گذاشت نمایانکردن راهبرد ناکافی امتگرایی برای پیگیری سیاست خارجی و تأمین منافع ملی ایران است».
در پایان دکتر حبیبالله فاضلی به پدیده نفوذ در دوره جنگ اشاره کردند و جدا از وجوه سیاسی، امنیتی و نظامی، نفوذ فرهنگی را به این دلیل که ایران، بنیان ملیت آن فرهنگی است، مهم دانستند و توضیح دادند: «نفوذ اصلی در ادراک شناختی و فرهنگی کسانی در ایران است که دست به تضعیف زبان فارسی میزنند. برای مثال زبانهای محلی را در سطح زبان ملی قرار میدهند و زبان ملی فارسی را همتراز دیگر زبانها میکنند. ایده فدرالیسم را در وضعیتی که کشور نیاز به همگرایی دارد، مطرح میکنند . چنین اقداماتی آگاهانه یا ناآگاهانه در راستای نفوذ فرهنگی است».
احسان هوشمند، پژوهشگر مطالعات قومی، سخنان خود را با عنوان «چرا تأمل درباره جنگ ۱۲ روزه مهم است؟» ایراد کرد.
ایشان جنگ 12 روزه را یکی از مهمترین پدیدههای امنیتی، اجتماعی، سیاسی و نظامی تاریخ سیاسی ایران در صد سال اخیر خواند و به بررسی پیامدهای آن از جمله خسارات وارده و ترور شخصیتها، ترک خانهها توسط هموطنان و تعطیلی مشاغل دولتی و غیردولتی پرداخت.
احسان هوشمند با یادآوری اهداف اسرائیل از حمله، یعنی ازبینبردن تأسیسات هستهای و موشکی و فراهمکردن زمینه قیام و شورش عمومی در کشور، بر شکست آنها در هدف سوم اشاره کرد.
هوشمند خاطرنشان کرد در فضایی شاهد بازگشت به ایران هستیم که کشور در مقاطع مختلف تاریخی دچار نوعی جهانوطنی مارکسیستی، ایدئولوژیک و دینی بوده و پس از آن نوعی جهانوطنی ناقص حقوق بشر بوده که عرصه را بر ملیاندیشی تنگ کرده و سیستم سیاسی نیز محدودیتهای فراوانی برای این حوزه وضع کرده بود.
ایشان تأکید کردند که سیاستگذاریها و رویکردهای شعاری و بهدور از ارزیابیهای مبتنی بر منافع ملی در درون کشور، سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی و سیاستهای افراطی دولت اسرائیل و تحولات پس از ۷ اکتبر میبایست مورد توجه قرار گیرد.
همچنین در ادامه با توجه به رفتارهای نادرست جریانی پس از جنگ ۱۲روزه، تأمل اساسیتر درباره ایران را گوشزد کرد و گفت: «ایران ما همچنان مستعد مسائل، چالشها و مشکلات بسیاری است. تأمل اساسیتر درباره ایران از منظر حقوقی، اندیشه سیاسی و جامعهشناختی گامی برای مراقبت و پاسداری از میهن در برابر بحرانهای بزرگ پیشرو است. اگرچه شوربختانه سیاستهای رسمی و اعلامی، سیاستهای رسانهای در پربینندهترین رسانه داخلی یعنی صداوسیمای کشور و بگومگوهای رسانهای و سیاسی درون کشور و اتفاقاتی در قالب رفتن برخی طرحها و لوایح به مجلس در هفتههای اخیر اتفاق افتاده به ما هشدارهایی را منتقل میکند که اگر در بر همان پاشنه سابق بچرخد ایران ما در روزهای پیشرو با چالشهای بزرگتری دست به گریبان خواهد شد».
دکتر جواد اصغری، استاد ادبیات عرب و رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، با نگاهی چندلایه به وضعیت ایران، بر ضرورت بازتعریف نقش مردم، حاکمیت و نهادهای دانشی در دورهای که آن را «دوره گذار» خواند، تأکید کرد.
دکتر اصغری با استناد به بیت مشهور فردوسی «دریغ است ایران که ویران شود / کنام پلنگان و شیران شود» گفت: «ما در این برهه میتوانیم به دو نحو به این شعر نگاه کنیم؛ یک نگاه احساساتی و نوستالژیک و دیگری نگاهی واقعگرایانه که ما را از دلخوشی صرف به اسطورهها بازمیدارد». او هشدار داد که چنین اشعار و نمادهایی، گرچه وحدتآفریناند، میتوانند فریبنده هم باشند اگر ما را از مواجهه با واقعیتها بازدارند.
جواد اصغری در بخشی دیگر از سخنانش با اشاره به همراهی مردم در سختترین شرایط، بر شکافها انگشت گذاشت: «مردم گلهمندند، از اقتصاد، فرهنگ، سیاست و بیان، اما همچنان چشم به داخل دارند و سعادت خود را در میان خود جستوجو میکنند». به باور او، صدای صادقانه مردم باید بیش از پیش شنیده شود.
ایشان همچنین با هشدار نسبت به «معلقماندن مسائل مزمن کشور» همچون مهاجرت، بیکاری، تورم، آب و برق، عامل بخشی از این رکود را در «نفوذ مافیاهای اقتصادی» دانست.
او در پایان هشدار داد که دلخوشی صرف به مفاهیم انتزاعی و نمادین از ایران، بدون آمادگی واقعی برای دفاع از آن، ما را به دام خطر میاندازد: «هیچ بعید نیست در خانههای خود خوابیده باشیم، دلخوش به اسطورهها و دشمن پشت در خانه باشد».
دکتر عبدالامیر نبوی، عضو هیئتعلمی گروه مطالعات منطقهای دانشگاه تهران، با اشاره به ضرورت پرداختن به امر ملی و لزوم بازگشت به انسان ایرانی، در ابتدای سخنان خود اظهار داشتند: «اگر بخواهیم بر ماهیت این مفهوم تمرکز کنیم درمییابیم که امر ملی در بستر یک هویت ملی و یک واحد جغرافیایی مشخص شکل میگیرد، رشد میکند و تداوم پیدا میکند. از این منظر این مفهوم وجوه مختلفی اعم از تاریخی تمدنی، قرارداد، فرهنگی و دینی پیدا میکند».
ایشان خاطرنشان کردند که عامل تعینبخشی به تمام اجزا و عناصر امر ملی در ایران که باعث ایجاد همبستگی، انسجام و در نهایت توسعه سیاسی و اقتصادی آن خواهد شد انسان ایرانی است و اگر خواهان آن هستیم که تمامیت ارضی، استقلال سیاسی و وحدت ملی تداوم پیدا کند بایستی تمام سیاستگذاریها در سطوح خرد و کلان معطوف به «انسان ایرانی» شود و «انسان ایرانی، انسانی است که در این جغرافیای وسیع جهانی و در خاورمیانه امروز خود را ایرانی بداند و به ایرانیبودن خود مفتخر باشد».
دکتر نبوی در راستای تعریف انسان ایرانی به این مسئله پرداختند که چه اقداماتی لازم است تا انسان ایرانی به ایرانیبودن خود مفتخر باشد: «اگر چنانچه انسان ایرانی در امر معاش خود دچار سختیها و مشقتهای فراوانی باشد و در یک سطح ابتدایی و اولیه حتی نگران امنیت جان و مال خود باشد، امر ملی با هر تعریفی دیگر تعین نخواهد یافت و به تدریج از زندگیهای افراد جامعه حذف خواهد شد. در واقع تمامی عناصری را که در تعریف امر ملی مشخص کردیم، هنگامی تداوم پیدا خواهند کردند که انسان ایرانی از مشکلات معیشتی و بحرانهای دائمی خود در سطح نیازهای زیستی و اجتماعی گذر کرده باشد».
ایشان در پایان اشاره کردند که راه برونرفت از وضعیت امروز ایران از دریچه صلح با جامعه و بازگشت به امر ملی عبور میکند.
دکتر بیژن عباسی، عضو هیئتعلمی حقوق دانشگاه تهران، در این نشست با تمرکز بر ابعاد داخلی و خارجی موقعیت ایران، بر ضرورت بازخوانی سیاست خارجی، توجه به همبستگی ملی و تقویت توان دفاعی تأکید کرد.
دکتر عباسی به رویکرد کشورها و دولتهای دیگر در این جنگ پرداختند: «کاملا متوجه شدیم که نمیتوان به روس و چین دل بست؛ نه شرق و نه غرب، در بزنگاه به کمک ما نیامدند. حتی کشورهای اسلامی فقط نظارهگر بودند و حتی از امکانات خود علیه ما استفاده کردند».
او این وضعیت را نشانهای از «تنهایی ایران» در نظام بینالملل دانست و تأکید کرد: «۵۷ کشور اسلامی و ۲۲ کشور عرب، بلوکهای خود را دارند. اما ما هیچ بلوکی نداریم. این واقعیت را باید بپذیریم». او در ادامه به چشمداشت همسایگان به خاک ایران و امکان درگیری مجدد نیز اشاره کرد.
دکتر عباسی همچنین نسبت به تقلیل مسئله نفوذ به چند عامل سطح پایین هشدار داد و با اشاره به آسیبهای امنیتی اخیر تصریح کرد: «چطور ممکن است در یک روز ۳۰ فرمانده ارشد نظامی هدف قرار گیرند و ما موضوع را به چند جاسوس سطح پایین تقلیل دهیم؟ اینها نیازمند شناسایی و اصلاحات عمیق امنیتی هستند».
دکتر عباسی در پایان سخنرانی خود، با تأکید بر ظرفیتهای فرهنگی، انسانی و تاریخی ایران، خاطرنشان کرد: «باید به مردم، مردمسالاری، حقوق بشر، و مشارکت طیفهای گوناگون توجه کرد. ایران و منافع ملی آن باید خط قرمز همه تصمیمگیریها باشد».
دکتر محمدرضا پاسبان، عضو هیئتعلمی حقوق دانشگاه علامه طباطبایی، سخنان خود را با این مسئله شروع کردند که تاکنون به سؤالات و نقدهایی که در زمینه رد ملی و میهنی بودن جنگ ۱۲روزه وجود دارد در محافل عمومی مطرح نشدهاند اما باید مطرح شوند تا پاسخ داده شوند.
ایشان در پاسخ به این نقدها بیان کردند: در این جنگ، انسجام ملیای شکل گرفت که حتی مخالفین نظام نیز در این اتحاد حاضر شدند. به همین دلیل این اتحاد تعجب دیگران و حتی سران سایر کشورها را نیز برانگیخت. ایشان افزود که یک دوگانگی میان نظام و ایران ایجاد شد که نیازی به این دوگانگی نیست.
دکتر پاسبان خطر نگاه ابزاری به هویت ملی را مهم دانستند و جلوگیری از آن را لازم میدانند:
« باید حواسمان باشد از این برکت و از این رخداد خیر یعنی هویت ملیای که محور انسجام مردم ما بود، به صورت ابزاری مطلقا نباید استفاده شود».
راهحل مد نظر ایشان این بود که باید بر منافع ملی تأکید کرد. او بیان کرد: «منافع ملی معنی مشخصی دارد و هرکسی نمیتواند تفسیر کند و باید از سخنان عاطفی و شعاری در سطح بینالملل بپرهیزیم».
در نهایت ایشان کلید و راهحل این موارد و برونرفت از بحرانهای مختلف را رجوع به خواست و اراده مردم دانست.
دکتر حسن محسنی، عضو هیئتعلمی حقوق دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، به بررسی ابعاد مختلف جنگ اخیر و تأثیرات آن بر هویت ملی و تمدنی ایران پرداخت.
او با اشاره به تعارضات اجتماعی در ایران بیان کرد: «بخشی از جامعه به دلیل گلایهها و رفتارهای حکومت، میان جنگستیزی و ستایش دشمن در تعارض مانده بودند. اگر ما ایران را به عنوان اصل در نظر بگیریم، این تعارض به وجود نخواهد آمد. حاکمیت سیاسی بخشی از کشور است، نه تمام آن».
دکتر محسنی تأکید کردند که بار اصلی دفاع از هویت ملی ایران بر دوش ملت است و در عینحال خواستار آن شد که حکومت نیز برای تقویت این هویت هزینه و سرمایهگذاری کند. او از مقاومت اقوام گوناگون ایرانی در برابر هجوم به تمدن ایران تقدیر کرد و خاطرنشان ساخت:
«مسئله اصلی، هویت ایرانی به عنوان یک فرهنگ اصیل در برابر دیگر فرهنگهاست و این مسئله خاری در چشم دیگران شده است.
او در بخشی از سخنان خود با اشاره به برداشت افکار عمومی از این جنگ گفت: «مردم دریافتند که این جنگ با جمهوری اسلامی نیست، بلکه علیه ایران است». او افزود: ما از جنگ بیزاریم، اما اگر جنگی پیش آمد، باید توان مقابله با دشمن و دفاع از تمامیت ارضی کشور در مرزهای زمینی و هوایی را داشته باشیم.
پیشنهادها به حاکمیت نیز بخش مهمی از سخنان دکتر محسنی بود. او خواستار توسعه روندهای مردمی، پایبندی به قانون اساسی، کنترل بحران اقتصادی و اجرای حاکمیت قانون بهجای حکومت با قانون شد. او تأکید کرد: «دولت باید عناصر سازنده توسعه هویت ملی را تقویت و گسترش دهد».
آخرین اخبار سیاست را از طریق این لینک پیگیری کنید.