یک سال با دولت پزشکیان از ترور تا جنگ/ روایت دولتی در تلاطم بحران و امید با ماموریت وفاق
سال نخست دولت پزشکیان با بحرانهای متعددی همراه بود: از جنگ و ترور و تهدید خارجی گرفته تا اعتراض، ناترازی، فیلترینگ و کشاکش با نهادهای دیگر. هرچند به طی این مسیر انتقادات بسیاری میتوان وارد کرد اما یک نکته را نمیتوان انکار کرد و آن تلاش وی برای سیاستورزی در مسیر اخلاق و شنیدن صدای مخالفان بوده است.

به گزارش گروه رسانهای شرق،
تیرماه ۱۴۰۳، مسعود پزشکیان در حالی به ریاست جمهوری رسید که کشور در پیچیدهترین وضعیت ژئوپلیتیک دو دهه اخیر قرار داشت. هنوز مراسم تحلیف او به پایان نرسیده بود که خبر ترور اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران، فضای امنیتی پایتخت را بهطور بیسابقهای ملتهب کرد. این ترور نه فقط پیام تهدید مستقیم به ایران، بلکه نشانهای از مسیر دشواری بود که پیشروی دولت چهاردهم قرار داشت.
اما آنچه اهمیت داشت، نه صرفاً ماهیت تهدیدها، بلکه شیوه مواجهه دولت با آنها بود: پزشکیان در همان روزهای نخست، از یکسو خواستار آرامش داخلی شد و از سوی دیگر، از کانالهای منطقهای وارد گفتوگوهای فشردهای با طرفهای موثر در پرونده غزه و محور مقاومت شد.
اما ترور سید حسن نصرالله در حمله اسرائیل به مقر فرماندهی حزب الله لبنان در ضاحیه بیروت و شهادت سردار نیل فروشان بحرانی دیگر را دامن زد و سپاه در واکنشی بیسابقه، عملیات گسترده موشکی و پهپادی به نام وعده صادق ۲ علیه اهدافی در سرزمینهای اشغالی انجام داد؛ این عملیات نه فقط یک حمله تلافیجویانه، بلکه پیامی استراتژیک به دشمنان منطقهای و بازیگران جهانی بود که ایران از فاز هشدار عبور کرده است.
در همین فضا، اما مسعود پزشکیان و دولت چهاردهم تلاش کرد وزن دیپلماسی را از دست ندهد. گفتوگوهای امنیتی با کشورهای منطقه از جمله عراق و قطر پیگیری شد، و هرچند برخی تندروها دولت را به مماشات متهم کردند دولت مدل مدیریت دوسویه خود را حفظ کرد؛ یعنی حفظ بازدارندگی بدون افتادن کامل در دام جنگ.
زیر سایه بحران انرژی
آغاز فصل سرما خواب تلخ تری برای دولت دیده بود. با آغاز زمستان ۱۴۰۳، مسئلهای قدیمی بار دیگر گریبان دولت را گرفت و ناترازی انرژی، خصوصاً در بخش برق و گاز، به سطح خطرناکی رسید. صنایع مادر با قطعیهای دورهای مواجه شدند، بسیاری از مدارس و ادارات برای چند روز تعطیل اعلام شدند و صدای نارضایتی از مناطق سردسیر کشور بلند شد.
پزشکیان در مواجهه با این بحران، صادقانه با مردم سخن گفت، از آنها عذر خواهی کرد و وضعیت انرژی را محصول سالها انباشت بیتدبیری همه دولتمردان خواند؛ گرچه این صداقت بهتنهایی کافی نبود. هر چند دولت تلاش کرد با خاموشیهای هدفمند و صرفهجویی در مصرف گاز بخش اداری شرایط را کنترل کند، اما این وضعیت زنگ خطری بود که بار دیگر ضرورت اصلاح ساختار انرژی و سرمایهگذاری در زیرساختها را برجسته کرد و چنین بود که بحث ایجاد انرژی خورشیدی مطرح شد.
اما دی ماه تنها موسم زمستان سخت نبود. پس از آنکه دولت اجرای لایحه حجاب را که از اصل ماهوی خود توسط مجلس تهی شده بود اجرا نکرد با اعتراضات و تجمعاتی از حامیان اجرای لایحه در مقابل نهاد ریاست جمهوری روبهروشد، در حالی که بخش بزرگی از جامعه و فعالان مدنی خواهان توقف آن بودند.
معاون اجرایی رئیسجمهور در واکنشی از سوی رئیسجمهور اعلام کرد: «ایشان در برابر مردم نمیایستد.» این جمله کوتاه، تبدیل به یکی از نقاط عطف دولت چهاردهم شد. دولت عملا اجرای لایحه را به شورای عالی امنیت ملی سپرد در حالی که نهادهای دیگر از همراهی با تصمیم دولت سر باز زدند.
فیلترینگ، ماجرای ناتمام
از همان ماههای اول، پزشکیان وعدههایی درباره کاهش محدودیتهای اینترنتی داد گر چه در عمل، با مقاومت نهادهای امنیتی و بخشی از حاکمیت مواجه شد. با اینحال، در بهمنماه، دولت موفق شد واتساپ و گوگلپلی را از فیلترینگ خارج کند؛ گامی مهم اما نهکافی که نشان میداد دولت در این میدان، با احتیاط سعی در پیشروی دارد. تلاشی که بیشتر نماد کشاکش میان نگرش امنیتمحور و نگاه توسعهمحور در عرصه حکمرانی دیجیتال بوده است.
حمله اسرائیل به ایران و بازگشت به شعار نخست
خرداد ۱۴۰۴ فصل آخر سال اول دولت چهاردهم بود. وقتی که یک شبه اسرائیل در تجاوزی آشکار به خاک ایران حمله کرد و بیش از هزار تن از مردم عادی اساتید دانشگاه و فرماندهان نظامی را به خاک و خون کشید و با کمک آمریکا مراکز هسته ای ایران را هم تخریب کرد.
آنچه در این اوضاع برجسته شد، همت و همراهی مردم در ساعات پراضطراب حمله بود. هزاران نفر داوطلبانه برای اهدای خون صف بستند. گروههای امدادی مردمی شکل گرفت و فضای مجازی پر شد از پیامهایی برای آرامش و مقاومت.
چنین بود که پس از اعلام آتشبس، این همدلی و همراهی مردم مورد توجه همه قرار گرفت و رئیسجمهور در سخنانی آشکار و عمیقتر از موضعگیریهای رسمی گذشته، گفت: باید صدای این مردم را شنید.
این جمله نشانهای از اهمیت شنیدن صدای جامعه داشت چرا که حتی برای رئیس دولت هم در میانه فشارهای منطقهای و جنگ، اولویت نهایی مردم ایران بود و شاید تلاش برای حفظ همان شعاری که از ابتدا وعده داده بوده است؛ وفاق.
سال نخست دولت پزشکیان با بحرانهای متعددی همراه بود: از جنگ و ترور و تهدید خارجی گرفته تا اعتراض، ناترازی، فیلترینگ و کشاکش با نهادهای دیگر. هرچند به طی این مسیر انتقادات بسیاری میتوان وارد کرد اما یک نکته را نمیتوان انکار کرد و آن تلاش وی برای سیاستورزی در مسیر اخلاق و شنیدن صدای مخالفان بوده است.
اکنون به نظر می رسد ادامه مسیر نیازمند همراهی دیگر ارکان قدرت است. اگر شعار «شنیدن صدای مردم» قرار است صرفا یک جمله نباشد، باید به یک اصل فراگیر در سطح حاکمیت تبدیل شود. آینده این دولت، و شاید آینده سیاست ایران، تا حد زیادی به شنیدن این صدا بستگی دارد.
آخرین اخبار سیاست را از طریق این لینک پیگیری کنید.