امام(ره)؛ روحانی انقلابگرا
امام(ره) در روایتهای تاریخی دو وجه دارد یا دو روایت تاریخی از ایشان در مقاطع مختلف برجسته میشود. روایت اول یک روایت روحانیِ انقلابگر است که یک روایت همراه با سوگیری غیر منعطف است. یک روایت از یک شخصیت انعطافناپذیر و جنگنده که این روایت در طول این سالها روایت اصلی بوده است. البته اقتضای روایتگری در ابتدای انقلاب هم همین بود. هم اقتضای شخصیتی ایشان بود و هم اقتضای فضای حاکم.

محمدعلی وکیلی
در آستانه سالگرد ارتحال امام(ره) هستیم و جا دارد مروری کوتاه به برخی از ابعاد شخصیت سیاسی و فقهی ایشان داشته باشیم:
1- امام(ره) در روایتهای تاریخی دو وجه دارد یا دو روایت تاریخی از ایشان در مقاطع مختلف برجسته میشود. روایت اول یک روایت روحانیِ انقلابگر است که یک روایت همراه با سوگیری غیر منعطف است. یک روایت از یک شخصیت انعطافناپذیر و جنگنده که این روایت در طول این سالها روایت اصلی بوده است. البته اقتضای روایتگری در ابتدای انقلاب هم همین بود. هم اقتضای شخصیتی ایشان بود و هم اقتضای فضای حاکم.
2- اما روایت دیگری هم در این سالیان برای ایشان بود که تحتالشعاع روایت اول و آن ویژگیهای روشنفکری امام بود و توجهشان به حقوق زنان و حقوق عامه مردم بهخصوص اعتراض ایشان در انتهای عمرشان به ناکارآمدیها. این بخش از او یک روایت روشنفکرانه ساخته ولی این روایت تبدیل به روایت رسمی نشد.
3- همچنان روایت رسمی که تلویزیون مبلغ این روایت بود و نهادهای متصل به قدرت در این دو روایت بودند ترجیحشان همچنان روایت یک روحانی با صلابت با اقتدار انعطافناپذیر و جنگنده بود. اما آن روایت لطیف که نیاز بطن جامعه و بدنه اجتماعی بود و نیاز امروز و فردای کشور هست، روایت آن توجهات ظریف به حقوق مردم هم در قانون اساسی و هم ساخت قدرت و بهخصوص جامعه زنان بود و یا فتاوایی که بوی روشنفکری میداد چه در ارتباط با موسیقی چه در ارتباط با تعریف مضیق از قمار و یا تفسیر موسع از موضوع موسیقی. اینها به هر حال نشان میداد که حکومتی که ایشان بنا کرده، این حکومت تفسیر داعشی ندارد یا نگاه داعشی ندارد. نگاه ایدئولوژیک حداکثری ندارد، بلکه نگاهش همزاد و همراه است با حقوق بشر و حقوق عامه و ناظر بر مطالبات بطن جامعه و جامعه در حال حاضر نیاز مبرم به بخش دوم روایت امام خمینی(ره) دارد. امروز جامعه ایران بهشدت نیازمند بازتعریف شخصیت ایشان از منظر حقوق عامه و حقوق زنان و نگاههای ضعیف به حقوق طبقات آسیبپذیر و گشایشهایی که ایشان در فقه شیعه ایجاد کرده است.
4- و اما در حال حاضر ضروری است تا در حوزه دیپلماسی و ارتباطات بینالمللی نیز با تأسی از فقه و اصول امام، منافع ملی را به طور عزتمندانهای به پیش ببریم. در همین راستا توجه داشته باشیم که یک اصولی به نام اصول حاکم یا سیاستهای حاکم وجود دارد که امام به عنوان یک فقیه ذیل آن و فتواهای حاکم در حقیقت تمایز فقهی که با دیگر فقهای همعصر خودش داشت به خاطر آن اصول حاکم بود. یکی از آن اصول حاکم این بود که اولا دفع افسد به فاسد است و دوم تقدم امر ضروری بر امر غیرضروری است یا یک اصلی وجود دارد که ابداع ایشان است به نام اصل حفظ نظام.
5- تقدم اصل حفظ نظام بر فروعی مثل حتی حج و یا نماز که گفتند میشود نماز را تعطیل کرد برای حفظ نظام. اصولی که حاکم بر ذهنیت ایشان بود و ذیل آن توانست فقه متمایزی را ارائه دهد به نام فقه پویا، اگر همان اصول حاکم، در حکمرانی مد نظر قرار بگیرد حتما ما در حوزه سیاست خارجی هم در مرزبندی بین دشمن دیروز و دوست امروز میتوانیم به آن متوسل شویم و سیاست خارجه را از یک سیاست خارجه خطی به سیاست خارجه سینوسی تبدیل کنیم و منحنی سیاست خارجه امام نمایشگر دخالت عنصر زمان در تصمیمگیریهای راهبردی در حوزه سیاست خارجه باشد. به عبارتی الان اقتضا میکند که تاکتیکها تغییر کند؛ زیرا سیاست خارجه امری است اقتضایی و نه امری خطی، بنابراین تابع شرایط مختلفی میتوانیم برای حفظ اصول اولیه تاکتیکهایمان را تغییر بدهیم.
آخرین اخبار سیاست را از طریق این لینک پیگیری کنید.