|

راهنمای عمل

چارچوب‌های نظری به‌ویژه آنهایی که مورد بحث و گفت‌وگوی فراوان قرار گرفته و دارای مفاهیم روشنی است، می‌تواند راهنمای عمل قرار گیرد. وقتی از چارچوب و بیناد نظری سخن به میان می‌آید، یعنی مسئله‌شناسی، روش شناخت و قطب‌نمای عمل. اما بدون چارچوب نظری نه مسئله‌شناسی دقیق صورت می‌گیرد و نه روش شناخت روشن است و راهنمای عملی که منسجم و روشن باشد، وجود ندارد.

حمزه نوذری جامعه‌شناس و استاد دانشگاه

چارچوب‌های نظری به‌ویژه آنهایی که مورد بحث و گفت‌وگوی فراوان قرار گرفته و دارای مفاهیم روشنی است، می‌تواند راهنمای عمل قرار گیرد. وقتی از چارچوب و بیناد نظری سخن به میان می‌آید، یعنی مسئله‌شناسی، روش شناخت و قطب‌نمای عمل. اما بدون چارچوب نظری نه مسئله‌شناسی دقیق صورت می‌گیرد و نه روش شناخت روشن است و راهنمای عملی که منسجم و روشن باشد، وجود ندارد.

بدون رویکرد نظری سردرگمی در عمل وجود خواهد داشت. آنچه امروز دیده می‌شود، این است که صحنه اجرائی و عمل در کشور از چارچوب‌های منسجم نظری تهی شده است. نه چارچوب‌ها و رویکردهای نظری بحث و گفت‌وگو می‌شود و نه مسئولان و مدیران چارچوب روشنی در اجرا و عمل دارند. در چنین شرایطی، مثل کسی است در زیر سقفی که سوراخ است و مدام باران می‌بارد، فقط دنبال ظرف است که هرجا چکه می‌کند، قرار دهد. با داشتن چارچوب نظری روشن می‌توان به‌ درستی فهمید در جامعه چه می‌گذرد و چگونه باید عمل کرد. چارچوب‌های نظری خوانده می‌شود اما درک درست و دقیق از آنها وجود ندارد. گاهی فهم از این تئوری‌ها کاریکاتوری است.

نبود چارچوب نظری است که حضور افراد در جایگاه‌ها و موقعیت‌های اجرائی و قانون‌گذاری بهبودی در اوضاع ایجاد نمی‌کند.

کسانی که این جایگاه‌ها را اشغال کرده‌اند، سخن زیاد می‌گویند و سخنرانی را بسیار دوست دارند، اما بدون چارچوب نظری روشن و دقیق؛ و این‌گونه است که حضور آنها تأثیری در بهبود وضعیت ندارد. آنچه شاهد آن هستیم، تاکتیک‌هایی مبتنی بر افزون‌کردن منفعت شخصی و گروهی است. برخی گمان می‌کنند چالش‌ها و مسائل به دلیل حاکمیت تفکر نئولیبرالیستی است. در مقابل گروهی دیگر بر این باورند که تفکرات چپ در کشور اجرائی و عملیاتی می‌شود. گروهی دیگر هم بر این باورند که شرایط به‌گونه‌ای نیست که چارچو‌ب‌های نظری امکان تست‌شدن داشته باشند. برخی نیز معتقدند داشتن چارچوب نظری برای عمل و اجرا نه‌تنها ضروری نیست، بلکه مانع ایجاد می‌کند. مسئله این است که سیاست‌گذاری، برنامه‌ها و اقدمات فاقد چارچوب نظری است و رویکردهای نظری در همین مرحله متوقف می‌شوند و وارد سیاست‌گذاری نمی‌شوند، به ‌همین ‌دلیل همه چیز به مرض روزمرگی گرفتار شده است؛ یعنی اینکه امروز را سپری کنیم، ببینیم فردا چه می‌شود یا چو فردا شود فکر فردا کنیم. در اکثر مواقع داشتن چارچوب نظری برای تحلیل اوضاع و احوال و اینکه راهنمای عمل و اجرا باشد، از طرف سیاست‌گذاران اصلی و مدیران ارشد عیب انگاشته می‌شود؛ یعنی اینکه برای عمل و اجرا نیاز به نقشه کلی و راهنمای عمل نیست.

متأسفانه چنین رویکردی در مدیریت مراکز علمی و دانشگاه‌ها هم وجود دارد که کسانی در جایگاه‌های مدیریتی قرار می‌گیرند که فاقد چارچوب نظری روشن و منسجم باشند. در برخی دانشگاه‌ها گفته می‌شود مدیر خوب کسی است که متأثر از هیچ‌گونه چارچوب نظری نباشد و این عجیب‌ترین گزاره‌ای است که می‌توان در محیط علمی بیان کرد. کسی که هیچ‌گونه جهت‌گیری ندارد و چارچوب فکری روشنی هم بیان نمی‌کند، شایسته کار اجرائی به حساب می‌آید. این است که در اجرا این‌همه آشفتگی وجود دارد. سردرگمی و شکست در قانون‌گذاری، سیاست‌گذاری و اجرا بیش از همه به نداشتن چارچوب‌ نظری روشن و آزمون‌شده برمی‌گردد؛ یعنی راهنما و نقشه عمل روشن وجود ندارد. شاید گفته شود برنامه‌های پنج‌ساله یا برنامه یک‌ساله کشور راهنمای عمل است، اما واقعیت این است که آنها نیز کلیاتی هستند نامنسجم، پراکنده و فاقد چارچوب نظری مشخص. باید بپذیریم که هیچ چیز کاربردی‌تر از یک نظریه خوب نیست. وقتی چارچوب نظری راهنمای عمل نیست، این‌همه ناترازی شکل می‌گیرد.

 

 

 

آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.