|

یدالله رؤیایی دور از ایران درگذشت

سالِ مرگ شاعران

سال هنوز از نیمه نگذشته که مرگ شاعری دیگر ادبیات ایران را از نو متأثر می‌کند. یدالله رؤیایی روز چهارشنبه بیست‌و‌سوم شهریور در نود سالگی در پاریس درگذشت. ادبیات ایران امسال را با مرگ رضا براهنی آغاز کرد و حالا با مرگ رؤیایی به نیمه این سال رسیده‌ایم و نام‌هایی که رفته‌اند هر کدام کافی‌ بودند تا سالی را از سال‌های پیش و پس متمایز کنند: براهنی و سایه و رؤیایی. از بازی تلخ روزگار است لابد که در کمتر از نیم‌سال شاعرانی را از دست داده‌ایم که هرکدام برای چندده سال از شاخص‌ترین شاعران بودند و تلخ‌تر شاید اینکه هر سه در جایی بیرون از ایران درگذشتند.

سالِ مرگ شاعران

پیام حیدرقزوینی

سال هنوز از نیمه نگذشته که مرگ شاعری دیگر ادبیات ایران را از نو متأثر می‌کند. یدالله رؤیایی روز چهارشنبه بیست‌و‌سوم شهریور در نود سالگی در پاریس درگذشت. ادبیات ایران امسال را با مرگ رضا براهنی آغاز کرد و حالا با مرگ رؤیایی به نیمه این سال رسیده‌ایم و نام‌هایی که رفته‌اند هر کدام کافی‌ بودند تا سالی را از سال‌های پیش و پس متمایز کنند: براهنی و سایه و رؤیایی. از بازی تلخ روزگار است لابد که در کمتر از نیم‌سال شاعرانی را از دست داده‌ایم که هرکدام برای چندده سال از شاخص‌ترین شاعران بودند و تلخ‌تر شاید اینکه هر سه در جایی بیرون از ایران درگذشتند. دقیق‌تر اینکه براهنی و رؤیایی چند دهه از ایران دور بودند و این در واقع ادبیات ایران بود که از حضور این دو محروم مانده بود. براهنی و رؤیایی هر دو شاعر و منتقد و نظریه‌پردازانی جریان‌ساز بودند و تأثیری عمیق از خود بر جا گذاشتند؛ نیز هر دو عضو هیئت مؤسس کانون نویسندگان ایران به شمار می‌رفتند و هیچ‌گاه برکنار از اجتماع و سیاست نبودند.

 

سال کودتا: مبدأ تعیین‌کنندهِ نسلی مجرم

یدالله رؤیایی به نسلی از شاعران معاصر تعلق داشت که از اولین پیروان نیما به شمار می‌رفتند. خودش گفته بود که شعر را از 22 سالگی شروع کرده و از نسل شاعرانی است که بعد از سال‌های سی آمدند و توانستند نسل خود را بسازند: «نسل سال‌های سی، نسل خسته» که هم نطفه داشت و هم جرمی خاص؛ که نسل بی‌جرم نسل بایری است، نسل نیست، گروه آدم‌های هم‌سن‌و‌سالی است که سرگردانند. رؤیایی گفته بود شاعر خوب چنان شاعری است که در عین آنکه به نسل خود تعلق دارد، نسل شعر نیز تعلق به او داشته باشد، شعری نسل‌ساز؛ و گفته بود من چنین‌ام.

رؤیایی نیز مثل بسیاری دیگر از شاعران و نویسندگان هم‌نسلش، از سال‌های آغاز جوانی‌اش با سیاست و تفکر چپ و آرمان عدالت‌طلبی آشنا شده بود و پس از کودتای 28 مرداد سی‌ودو دوبار زندانی شده بود. برای او نیز سال سی‌و‌دو سالی ویژه بود: «سال 1332 در حیات من و نسل من یک مبدأ تعیین‌کننده است. وقتی که همه در جست‌وجوی پناهی برای شکوه و شکایت بودند و هیچ سنگی صبور نبود، تنها شعر می‌توانست که آن همه نیروی ناگهانی بی‌مصرف‌مانده را طراوتی دیگر و صیقلی بهتر دهد. به زودی شعر به‌صورت نیاز درآمد و در همان سال‌های اول کارهای من، به من می‌گفت که باید مأموریتی را دنبال کنیم و از آن پس دیگر شعر تنها پناه نبود و هدف بود و موضوع زندگی و مقصود رفتن بود و مقصدهای دیگری هم اگر بود همه در خدمت این مقصود و در تشعشع آن می‌رفت».

رؤیایی پس از آزادی از زندان به دانشگاه می‌رود و سال‌های دانشجویی‌اش را در دانشگاه تهران در کنار شکوفایی‌ شعرش می‌گذراند. او لیسانس حقوق قضائی و دکترای حقوق سیاسی را از دانشکده حقوق می‌گیرد و در همان زمان به‌طور جدی‌تر به مطالعه ادبیات ایران و جهان می‌پردازد و نخستین شعرهایش را در نشریه‌های ادبی منتشر می‌کند. در سال‌های 30 شعرها و مقاله‌های رؤیایی در مجلاتی نظیر «سخن» و «راهنمای کتاب» و سایر نشریات معتبر آن دوران به چاپ می‌رسد.

دهه چهل: چهره کاملا مشخص رؤیایی

رؤیایی در آغاز دهه چهل اولین مجموعه شعرش را منتشر کرد. در 1340 انتشارات «کتاب کیهان» که در آن زمان توسط محسن هشترودی اداره می‌شد، چاپ اولین دفتر شعر رؤیایی را می‌پذیرد و «بر جاده‌های تهی» منتشر می‌شود.

رؤیایی در این دهه با انتشار مجموعه شعرهای «بر جاده‌های تهی»، «شعرهای دریایی»، «دلتنگی‌ها» و از «دوستت دارم» به عنوان شاعری شاخص مطرح شد و تأثیرش را بر شعر ایران برجا گذاشت. رؤیایی در این دهه به قول محمد حقوقی، «چهره کاملا مشخص» خود را ارائه داد و به‌خصوص با انتشار «شعرهایی دریایی» و «دلتنگی‌ها»، «بانی شاخه‌ای از پیشرفته‌ترین» شعرهای معاصر ایران شد. «شعرهایی دریایی» در سال 1345 توسط انتشارات «مروارید» منتشر شد و پس از انتشار بسیاری گفتند و نوشتند که رؤیایی به اوج خود رسیده و پس از این دیگر جایی برای اوج ندارد. شعر «سکوت» در مجموعه «دریایی‌ها» شعری چنان در اوج و مستحکم بود که براهنی درباره‌اش نوشته بود: «از نظر شکل ذهنی، تصاویر این شعر، چنان به یکدیگر بستگی دارند که اگر یک سطر از سطرهای هرکدام از بندهای شعر را حذف کنید، شعر دچار کمبودی خواهد شد که برای استحکام آن فاجعه‌ای است. تصاویر اینجا به موازات یکدیگر حرکت نمی‌کنند. آنها با یکدیگر همکاری می‌کنند، به مقابله با یکدیگر برمی‌خیزند و کشمکش سکوت و صدا را به نتیجه‌ای قطعی می‌رسانند. تمامی تصاویر از عینیت معمولی برخوردار هستند. یعنی می‌توان آنها را به راحتی پیش خود مجسم کرد، اگر زیبایی مطرح باشد، زیباترین تصاویر در این شعر به کار برده شده است ولی این شعر بر قطعه از «سبز به سبز» سپهری یک مزیت بزرگ هنری دارد. تصاویر شعر رؤیایی یک اجتماع هنری می‌سازند ولی تصاویر شعر سپهری، مثل خود سپهری، هریک در برج عاج خود، مدفون می‌شوند». عوامل مختلفی باعث شده بودند که رؤیایی نوعی شیفتگی همیشگی به دریا داشته باشد و یکی از این عوامل شاید زادگاه او بوده باشد: «...من بچه کویرم. دامغان 18 فرسخ در 18 فرسخ کویر است، دریای نمک. و اتفاقا پدر من مقاطعه‌کار معدن نمک بود و ما اغلب توی کویرهای آفتاب‌زده عجیب بودیم».

سالی بعد از «دریایی‌ها»، رؤیایی «دلتنگی‌ها» را منتشر کرد و نقطه اوجی دیگر را نشان داد. زبان شعری رؤیایی در شعرهای این دو مجموعه جاذبه‌ای داشت که تأثیر زیادی بر شاعران جوان‌تر یا حتی شاعران هم‌دوره‌اش گذاشت. رؤیایی در مصاحبه‌ای درباره اهمیت کلمه و زبان در شعر گفته بود: «آن‌قدر من با کلمه کار کرده‌ام که دیگر کلمه برای من زندگی شده است و گوشت و پوست من شده است و خود این زبان من که توی دهانم است کلمه است. و آنچه که به عنوان کلمه از زبان من جاری می‌شود چیزی جز تن من نیست و از این بابت هم خوشحالم. تمام توفیق شاعر در این است که با کلمه‌ها یکی بشود. گاهی این کلمه‌ها آن‌قدر در آدم حضور پیدا می‌کنند که من‌های دیگری می‌شوند که همیشه در مقابل آدمی هستند و او را دیوانه می‌کنند یعنی اعصاب آدم را در آن مواقع، اینها اداره می‌کنند. کلمه‌ها گاهی به تو می‌گویند که تو می‌توانی با ما کودتا کنی. یعنی کلمه، تو می‌شود که قادر می‌شود و تو، کلمه می‌شوی که قادر می‌شوی و در تمام تاریخ هیچ قدرتی به پای قدرت کلمه نمی‌رسد».

طلیعه شعر حجم

شعرهای مجموعه «دلتنگی‌ها» ویژگی دیگری هم داشت و آن اینکه نخستین طلیعه‌های شعر حجم در آن دیده می‌شد و افق‌های تازه‌ای را نشان می‌داد. چنین بود که شاعرانی دیگر در کنار رؤیایی قرار گرفتند و «مانیفست حجم‌گرایی» را منتشر کردند. به جز رؤیایی، شاعرانی دیگر چون پرویز اسلامپور، بیژن الهی، بهرام اردبیلی، فریدون رهنما، محمود شجاعی، محمدرضا اصلانی، هوشنگ چالنگی و چند شاعر و هنرمند دیگر یا متن بیانیه را امضا کردند یا از آن استقبال کردند. به‌این‌ترتیب در اواخر دهه چهل رؤیایی به همراه تعدادی دیگر از شاعران هم‌فکرش جریان «شعر حجم» را پایه گذاشت و با انتشار «بیانیه حجم‌گرایی» در سال چهل‌وهشت این گونه شعر را در فضای ادبی ایران به طور جدی مطرح کرد. پس از آن با انتشار مجله «شعر دیگر» اشعار و ایده‌های این شاعران بیش از پیش مطرح شد. رؤیایی در بخشی از گفت‌وگویی با جلال سرافراز درباره حجم‌گرایی گفته بود:

«...حجم‌گرایی یک مکتب نیست یک کشف است، کشف یک نوع تحرک ذهن و نوعی زندگی خیال، پس وقتی صحبت از کشف است یعنی این زندگی خیال وجود دارد و داشته است، از عصرهای کهن تا عصرهای نیامده، و ما به این نتیجه رسیده‌ایم که محصول‌ها و زاده‌های این ذهن، ذهنی که توقفی روی واقعیت‌ها نمی‌کند، و برای شناختن آن از جانب‌های سه‌گانه به آن نگاه می‌کند، چنین ذهنی همیشه خالق آن چیزی است که ما برای اولین‌بار می‌بینیمش... شعر حجم در رفتار سالم چنین ذهنی خلق می‌شود. اگر تعریف آکادمیکی از آن می‌خواهید، در یکی، دو جمله و در این گفت‌وگو میسر نیست، بیانیه حجم‌گرایی آن را در پریدن‌های از سه بعد خلاصه کرد، ولی در اطراف آن شاعران حجم‌گرا توضیح بسیار دادند».

خود رؤیایی تا همین اواخر در مقاله‌ها و مصاحبه‌ها و صحبت‌هایش بارها درباره تلقی‌اش از شعر و ایده‌های شعری‌اش توضیح داده بود. بخش عمده‌ای از مقاله‌ها و مصاحبه‌های رؤیایی در چند کتاب مثل «از سکوی سرخ»، «هلاک عقل به وقت اندیشیدن»، «عبارت از چیست» و «چهره پنهان حرف» منتشر شده است.

رؤیایی در دهه چهل به روزنامه‌نگاری هم پرداخته بود و تأسیس هفته‌نامه «بارو» با همکاری احمد شاملو و انتشار «دفترهای روزن» از جمله فعالیت‌های او در این عرصه بوده است. رؤیایی پس از چهار مجموعه شعری که در دهه چهل منتشر کرد، مجموعه شعرهای دیگری هم به چاپ رساند که عبارت‌اند از: «لبریخته‌ها»، «هفتاد سنگ قبر»، «منِ گذشته امضا» و «در جست‌وجوی آن لغت تنها».

نظریه‌پردازی و نقد ادبی

نقد ادبی بخشی جدانشدنی از کارنامه رؤیایی است. خود او در مصاحبه‌ای گفته بود که «من اولین کسی هستم که نقد متدیک را در این مملکت ارائه دادم» و منظورش نقدهایی بوده است که در اواخر دهه سی در انتقاد کتاب و بررسی کتاب منتشر کرده بود. رؤیایی و براهنی نقش مهمی در شکل‌گیری نقد ادبی در ایران داشتند و اگرچه در سال‌ها و جاهای مختلف به مواجهه با هم پرداختند اما در موارد زیادی هم کار یکدیگر را تأیید می‌کردند. شکل‌گیری فضای نقد و گفت‌وگو در فضای ادبی در آن سال‌ها به تلقی شاعران و نویسندگان آن دوره هم مربوط بود. شاعران و نویسندگانی که باور به ایدئولوژی و کار روشنفکری را مانع خلاقیت ادبی و هنری نمی‌دانستند و در برابر مسائل مهم دوران‌شان حساسیت داشتند. رؤیایی یک‌ بار در گفت‌وگویی به نقدها و صحبت‌های براهنی پاسخ داده بود اما در پایان گفته بود: «من همیشه این اعتقاد را داشتم که اگر براهنی نبود، جامعه شعر ایران یک مقدار زیادی این تحرک فعلی را نداشت، هیچ‌کس تاکنون مثل براهنی راه نیفتاده که این‌قدر خودش را مجهز بکند، هیچ‌کس مثل او معتقد به دانش‌های انتقادی نیست، شعر معاصر لااقل به دو سه تای دیگر مثل او نیاز دارد اینها هم که فعلا پیدا شده‌اند حشره‌های متعارفی بیش نیستند که تقلید او می‌کنند».

ادبیات ما اینک اما در فاصله‌ای کوتاه براهنی و رؤیایی را با هم از دست داد، اگرچه درواقع خیلی پیش از این از آنها محروم مانده بود.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها