مسئولانی که چون به خلوت میروند...
ماجرای خرید سیسمونی نوه قالیباف، فرصتی بود تا مجموعهای از تفاوتهای بین حرف و عمل مسئولان و برخی چهرههای شناختهشده در این سالهای تحریم، بار دیگر عیان شود. مسئولانی که برای جزئیات زندگی مردم تصمیم میگیرند و خود در خفا به شکل دیگری عمل میکنند. اما بدتر از آن نحوه دفاع همراهان و دوستداران رئیس مجلس از این اتفاق بود. چند نکته بیش از همه مورد سؤال و تعجب بسیار واقع میشود:
ماجرای خرید سیسمونی نوه قالیباف، فرصتی بود تا مجموعهای از تفاوتهای بین حرف و عمل مسئولان و برخی چهرههای شناختهشده در این سالهای تحریم، بار دیگر عیان شود. مسئولانی که برای جزئیات زندگی مردم تصمیم میگیرند و خود در خفا به شکل دیگری عمل میکنند. اما بدتر از آن نحوه دفاع همراهان و دوستداران رئیس مجلس از این اتفاق بود. چند نکته بیش از همه مورد سؤال و تعجب بسیار واقع میشود:
• بیخبری: برخی از مدافعان گفتند رئیس مجلس از این سفر بیخبر بوده است!
• بیتوجهی: پسر قالیباف نکته دیگری را اضافه کرد و البته به حضور مادرش اشاره نکرد: «آنان که میخواهند خطای فرزند را به پای پدر بنویسند، بدانند که این کار از قبل مورد مخالفت ایشان قرار گرفته بود ولی متأسفانه نادیده گرفته شد».
• پاپوش امنیتی در آستانه انتخابات هیئترئیسه مجلس: سیدمحمود رضوی (مشاور قالیباف) نوشته است: «آیا شناسایی داماد، دختر و همسر محجبه رئیس مجلس با ماسک در فرودگاه ترکیه و در صف مردم، کاری عادی بوده و همه آنها را میشناسند؟!» و تأکید کرده است: «کسی از بارداری دختر آقای قالیباف مطلع نبوده است». این مشاور از اصطلاح «بپاگذاشتن برای خانواده قالیباف» استفاده کرده است.
با این دفاعهای بد و نادرست، این پرسش در ذهن متبادر میشود که آیا این «بیخبری» رئیس مجلس از شرایط خانه یا «بیتوجهی» خانوادهاش به دغدغهها، یا انتخابات هفته بعد هیئترئیسه، به عدم برنامهریزی و عدم مدیریت در خانه و به تبع آن جایگاه سیاسیاش منجر نمیشود؟ وقتی به شبکههای اجتماعی و بازخوردهای مختلف آن رجوع میکنیم، آن چیزی که بیش از هرچیز به چشم میخورد، اعتراض به «ریاکاری» است. اینکه مسئولان و خانوادهایشان نسبت به خواستههای مردم بیتفاوت هستند و به زعم مدافعان «سفر شخصی به ترکیه» حتی اگر برای خرید سیسمونی هم نباشد یا هر کار و ضرورتی حتی پزشکی باشد، آنهم در «شرایط بد اقتصادی» و شرایط سخت تحریم، رفتاری است معمول و تکرارشونده اما اسباب خشم و ناراحتی آگاهان این اتفاقها میشود. البته آن چیزی که در ایران رواج دارد، بخشیدن مسئولان به راحتی و مجازات مردم به شدت است. هرچند قالیباف اولین و آخرین نفر از مسئولان و چهرههای شناختهشده نیست که این رویکرد متضاد در حرف و عملش با واکنش روبهرو شده است: دکتر ولایتی در مهر 1397 در اوج تحریمها و شرایط سخت اقتصادی گفت: «از یمنیها یاد بگیریم که چگونه در برابر تهدید و تحریم مقاومت میکنند. به جای لباس، لنگ میبندند و اسلحه به دست دارند و چند تکه نان خشک دستشان است با پای پیاده و سعودیها از دست اینها عاجز شدند»؛ بسیاری در همان زمان به شغلهای او اشاره کردند و خانه مسکونیاش. مرتضی طلایی در بهمن 1400 فیلم ورزشکردنش در یکی از باشگاههای کانادا خبرساز شد. هرچند او با عصبانیت گفت: «مگر من سمت رسمی داشتم؟ این یک سفر شخصی بوده». رامبد جوان در اردیبهشت 99 برای تولد فرزندش به کانادا رفت تا دخترش از بدو تولد پاسپورت آن کشور را داشته باشد و نیازی به نگرانی و دغدغه مهاجرت نداشته باشد. او سال بعد در برنامه علی ضیا تأکید کرد از این سفر پشیمان نیست و «یک چیزهایی شخصی و خانوادگی است و عذرخواهی لزومی ندارد»! علیرضا زاکانی شهردار تهران، دخترش در سوئیس درس خوانده است. هرچند او اعلام کرد فرزندش در سال 1400 پس از تحصیل در رشته علوم انسانی دیجیتال به ایران بازگشته است.