جمهوری نخجوان، حیاطخلوت نظامی ترکیه
تغییر موازنه قوا در قفقاز جنوبی
سالار سیفالدینی : در اواسط جولای، نیروهای ارمنستان و جمهوری آذربایجان در منطقه مرزی طاوش دور از منطقه مورد مناقشه قرهباغ کوهستانی - جایی که معمولا چنین تنشهایی ظهور میکردند- درگیر جنگی چندروزه شدند. دو کشور در سالهای قبل نیز درگیریها و تنشهای پراکندهای در طاوش، روستای سدرک نخجوان در مرز با ارمنستان و نیز حاشیه قرهباغ کوهستانی تجربه کرده بودند؛ اما به نظر میرسد درگیریهای جدید، ماهیتی متفاوت از یک نقض ساده آتشبس دارد. اگرچه در ابتدا روسیه نسبت به این موضوع حساسیت نشان نداد اما اردوغان در اظهاراتی بهطور غیرمستقیم به نقش روسیه در این درگیری اشاره کرد و سپس با اشاره به حوادث تاریخی 1918 که منجر به اشغال جنوب قفقاز از سوی ارتش عثمانی به فرماندهی نوریپاشا و کشتار وسیع در منطقه شد، اظهار کرد: «اقدامات اجداد عثمانی ما در گذشته، الگوی رفتاری ماست». سپس در 23 جولای، نیروهای روسی در یک مانور مشترک با ارتش ارمنستان حضور پیدا کردند. پس از این اظهارات، باکو اعلام کرد میزبان تمرینها با ارتش ترکیه خواهد بود. به نظر میرسد روسیه از پروژههای جدید باکو- آنکارا برای صدور گاز طبیعی که منجر به
کاهش صادرات گازیاش خواهد شد، نگران است. واردات گاز طبیعی ترکیه از روسیه تقریبا به یکچهارم کاهش یافته و همین اتفاق برای ایران نیز رخ داد. ترکیه، واردات گاز طبیعی از ایران را در اوایل سال جاری به صفر رسانید و سپس اعلام شد که در آینده نزدیک نخجوان نیاز گاز خود را به جای ایران از ترکیه تأمین خواهد کرد.
پیش از این باکو بهطور سنتی سعی کرده بود در معادلهای از موازنه بین قدرتهای منطقهای و کُروی باقی بماند؛ اما به نظر میرسد مدتی است این معادله تغییر کرده است. اهمیت این موضوع برای منافع و امنیت ملی ایران و روسیه زمانی بیشتر خواهد شد که توجه کنیم ترکیه در حال پیشبرد پروژههایی ژئوپلیتیک در منطقه بر اساس الگوی نئوعثمانیگری است که نسخه کلاسیک آن، لشکرکشی نوریپاشای عثمانی به منطقه، نتیجهای جز جنگ در پی نداشت. در تحلیل و بررسی رخدادهای نظامی ماورای قفقاز دو فاکتور اهمیت زیادی دارد که تبسنج منطقه به شمار میرود. هنگامی که هر دو فاکتور فعال شود، آنگاه تنش به بالاترین میزان خود خواهد رسید. نخستین عامل، پتانسیل سرایتپذیری بحران به نواحی دیگر و دومین عامل، مسئله «مداخله» مستقیم عنصر بیرونی است. اکنون با ورود نظامی ترکیه به منطقه و نیز سرایت منازعه سرزمینی به نقاط مختلف، زمینههای بروز بحران بزرگتری مهیا شده است که اگر کنترل نشود، دامنه بینالمللی پیدا خواهد کرد و مرزهای ایران را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد.
برگزاری مانور نظامی از سوی دو کشور در منطقه جنگی، اقدامی کاملا تحریکآمیز و تهدیدزاست؛ زیرا انجام مانور در جوار مرزهایی که تا چند هفته پیش درگیر جنگی تمامعیار بود، معنای مشخصی دارد و البته هر لحظه ممکن است به جنگ واقعی تبدیل شود. مرز شمالی نخجوان تنها 40 کیلومتر با ایروان فاصله دارد و مناطق روستایی آن مانند «سدرک» به جاده اصلی دالان لاچین -که ارمنستان را به ناگورنو قرهباغ متصل میکند- اشراف دارد؛ بنابراین حضور در این منطقه از سوی ترکیه تهدیدی معنادار است. از نظر ایران توقف درگیری در جوار مرزها اهمیت زیادی دارد، اما مداخله ترکیه بهعنوان یک نیروی بیرونی تأثیری منفی بر جدار بیرونی مرزها خواهد گذاشت. در سالهای گذشته حضور ترکیه در سوریه، لیبی، شمال عراق و تصرف مناطقی از شمال سوریه وضعیت را وخیمتر کرده و کمکی به برقراری صلح نکرده است. این مسئله زمانی بغرنجتر خواهد شد که توجه کنیم جهانبینی دولت ترکیه از دولت ملی به امپراتوریگرایی تغییر یافته است و ارزش یا معنای معاهدات بینالمللی و مرزها کاملا کمرنگ شدهاند. طرح مجدد ادعاهای ارضی بر موصل و کرکوک با وجود معاهده 1926 آنکارا، فقط یک نمونه از پتانسیلهای
بحرانهای آینده است. پیمان سعدآباد از دیگر معاهدات مهم ترکیه با چهار کشور منطقه است که دستکم در ارتباط با ایران، ماده هفتم آن بهصورت پیوسته نقض میشود. درباره نخجوان علایق ژئوپلیتیک ترکیه از زمان عثمانی تا به امروز که بخشی از آن در پیمان قارص 1921 تبلور پیدا کرد، اهمیت دارد. از سوی دیگر به نظر میرسد هر دو کشور سعی کردهاند از وابستگی انرژی به ایران و روسیه فارغ شوند. دلیل آن اعلام نشده اما مسیری که در روزهای گذشته پیمودهاند، گویای وضعیت است. به نظر میرسد قرار است این کشور وارد روندهایی شود که ممکن است موجب نارضایتی ایران نیز شود و در این شرایط بهترین کار، کاهش وابستگی در زمینه انرژی است.
به نظر میرسد روندهای سیاسی، نظامی و امنیتی بین دو کشور بهقدری در تعارض با منافع ایران است که هر میزان از وابستگی انرژی غیرقابلتوجیه جلوه کرده است. باکو گاهی فراموش میکند که ایران و روسیه همسایههای بلافصل هستند؛ اگر این کشور با ترکیه تنها 15 کیلومتر مرز دارد، 20 برابر آن را با ایران و روسیه دارد.اگر جمهوری آذربایجان قصد دارد از طریق تغییر موازنه قوا مسئله ارضی خود را حلوفصل و منطقه را به حیاطخلوت ترکیه تبدیل کند، دور جدیدی از بیثباتی و مشکلات آغاز خواهد شد که برخلاف تصور، به حلوفصل موضوع کمکی نخواهد کرد و صرفا دامنه و دایره جغرافیایی مشکلات را از قرهباغ کوهستانی به نخجوان و طاوش خواهد برد. سناریوی دیگر، مانورهای نمایشی و حمایت لفظی از سوی ترکیه است. باکو بارها لفاظیها و حمایتهای ظاهری ترکیه را تجربه کرده است. از این منظر این مانورها بیشتر با هدف جلب پروژههای اقتصادی و سرمایه، بهویژه انرژی دریای کاسپین از سوی دیگر تلقی میشود تا اقدامی جدی.
سالار سیفالدینی : در اواسط جولای، نیروهای ارمنستان و جمهوری آذربایجان در منطقه مرزی طاوش دور از منطقه مورد مناقشه قرهباغ کوهستانی - جایی که معمولا چنین تنشهایی ظهور میکردند- درگیر جنگی چندروزه شدند. دو کشور در سالهای قبل نیز درگیریها و تنشهای پراکندهای در طاوش، روستای سدرک نخجوان در مرز با ارمنستان و نیز حاشیه قرهباغ کوهستانی تجربه کرده بودند؛ اما به نظر میرسد درگیریهای جدید، ماهیتی متفاوت از یک نقض ساده آتشبس دارد. اگرچه در ابتدا روسیه نسبت به این موضوع حساسیت نشان نداد اما اردوغان در اظهاراتی بهطور غیرمستقیم به نقش روسیه در این درگیری اشاره کرد و سپس با اشاره به حوادث تاریخی 1918 که منجر به اشغال جنوب قفقاز از سوی ارتش عثمانی به فرماندهی نوریپاشا و کشتار وسیع در منطقه شد، اظهار کرد: «اقدامات اجداد عثمانی ما در گذشته، الگوی رفتاری ماست». سپس در 23 جولای، نیروهای روسی در یک مانور مشترک با ارتش ارمنستان حضور پیدا کردند. پس از این اظهارات، باکو اعلام کرد میزبان تمرینها با ارتش ترکیه خواهد بود. به نظر میرسد روسیه از پروژههای جدید باکو- آنکارا برای صدور گاز طبیعی که منجر به
کاهش صادرات گازیاش خواهد شد، نگران است. واردات گاز طبیعی ترکیه از روسیه تقریبا به یکچهارم کاهش یافته و همین اتفاق برای ایران نیز رخ داد. ترکیه، واردات گاز طبیعی از ایران را در اوایل سال جاری به صفر رسانید و سپس اعلام شد که در آینده نزدیک نخجوان نیاز گاز خود را به جای ایران از ترکیه تأمین خواهد کرد.
پیش از این باکو بهطور سنتی سعی کرده بود در معادلهای از موازنه بین قدرتهای منطقهای و کُروی باقی بماند؛ اما به نظر میرسد مدتی است این معادله تغییر کرده است. اهمیت این موضوع برای منافع و امنیت ملی ایران و روسیه زمانی بیشتر خواهد شد که توجه کنیم ترکیه در حال پیشبرد پروژههایی ژئوپلیتیک در منطقه بر اساس الگوی نئوعثمانیگری است که نسخه کلاسیک آن، لشکرکشی نوریپاشای عثمانی به منطقه، نتیجهای جز جنگ در پی نداشت. در تحلیل و بررسی رخدادهای نظامی ماورای قفقاز دو فاکتور اهمیت زیادی دارد که تبسنج منطقه به شمار میرود. هنگامی که هر دو فاکتور فعال شود، آنگاه تنش به بالاترین میزان خود خواهد رسید. نخستین عامل، پتانسیل سرایتپذیری بحران به نواحی دیگر و دومین عامل، مسئله «مداخله» مستقیم عنصر بیرونی است. اکنون با ورود نظامی ترکیه به منطقه و نیز سرایت منازعه سرزمینی به نقاط مختلف، زمینههای بروز بحران بزرگتری مهیا شده است که اگر کنترل نشود، دامنه بینالمللی پیدا خواهد کرد و مرزهای ایران را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد.
برگزاری مانور نظامی از سوی دو کشور در منطقه جنگی، اقدامی کاملا تحریکآمیز و تهدیدزاست؛ زیرا انجام مانور در جوار مرزهایی که تا چند هفته پیش درگیر جنگی تمامعیار بود، معنای مشخصی دارد و البته هر لحظه ممکن است به جنگ واقعی تبدیل شود. مرز شمالی نخجوان تنها 40 کیلومتر با ایروان فاصله دارد و مناطق روستایی آن مانند «سدرک» به جاده اصلی دالان لاچین -که ارمنستان را به ناگورنو قرهباغ متصل میکند- اشراف دارد؛ بنابراین حضور در این منطقه از سوی ترکیه تهدیدی معنادار است. از نظر ایران توقف درگیری در جوار مرزها اهمیت زیادی دارد، اما مداخله ترکیه بهعنوان یک نیروی بیرونی تأثیری منفی بر جدار بیرونی مرزها خواهد گذاشت. در سالهای گذشته حضور ترکیه در سوریه، لیبی، شمال عراق و تصرف مناطقی از شمال سوریه وضعیت را وخیمتر کرده و کمکی به برقراری صلح نکرده است. این مسئله زمانی بغرنجتر خواهد شد که توجه کنیم جهانبینی دولت ترکیه از دولت ملی به امپراتوریگرایی تغییر یافته است و ارزش یا معنای معاهدات بینالمللی و مرزها کاملا کمرنگ شدهاند. طرح مجدد ادعاهای ارضی بر موصل و کرکوک با وجود معاهده 1926 آنکارا، فقط یک نمونه از پتانسیلهای
بحرانهای آینده است. پیمان سعدآباد از دیگر معاهدات مهم ترکیه با چهار کشور منطقه است که دستکم در ارتباط با ایران، ماده هفتم آن بهصورت پیوسته نقض میشود. درباره نخجوان علایق ژئوپلیتیک ترکیه از زمان عثمانی تا به امروز که بخشی از آن در پیمان قارص 1921 تبلور پیدا کرد، اهمیت دارد. از سوی دیگر به نظر میرسد هر دو کشور سعی کردهاند از وابستگی انرژی به ایران و روسیه فارغ شوند. دلیل آن اعلام نشده اما مسیری که در روزهای گذشته پیمودهاند، گویای وضعیت است. به نظر میرسد قرار است این کشور وارد روندهایی شود که ممکن است موجب نارضایتی ایران نیز شود و در این شرایط بهترین کار، کاهش وابستگی در زمینه انرژی است.
به نظر میرسد روندهای سیاسی، نظامی و امنیتی بین دو کشور بهقدری در تعارض با منافع ایران است که هر میزان از وابستگی انرژی غیرقابلتوجیه جلوه کرده است. باکو گاهی فراموش میکند که ایران و روسیه همسایههای بلافصل هستند؛ اگر این کشور با ترکیه تنها 15 کیلومتر مرز دارد، 20 برابر آن را با ایران و روسیه دارد.اگر جمهوری آذربایجان قصد دارد از طریق تغییر موازنه قوا مسئله ارضی خود را حلوفصل و منطقه را به حیاطخلوت ترکیه تبدیل کند، دور جدیدی از بیثباتی و مشکلات آغاز خواهد شد که برخلاف تصور، به حلوفصل موضوع کمکی نخواهد کرد و صرفا دامنه و دایره جغرافیایی مشکلات را از قرهباغ کوهستانی به نخجوان و طاوش خواهد برد. سناریوی دیگر، مانورهای نمایشی و حمایت لفظی از سوی ترکیه است. باکو بارها لفاظیها و حمایتهای ظاهری ترکیه را تجربه کرده است. از این منظر این مانورها بیشتر با هدف جلب پروژههای اقتصادی و سرمایه، بهویژه انرژی دریای کاسپین از سوی دیگر تلقی میشود تا اقدامی جدی.