آسياي ميانه و فرصت تمرين ديپلماسي انرژي
قادر شاديوند-كارشناس انرژي
بهتازگی دامنه همکاری و تعامل وزارت نفت با همسایگان شمالی و بهویژه پهنه سرزمینی خزر وسعت گرفته است. پس از توافقات ابتدایی سال جاری با جمهوری آذربایجان، بهتازگی وزیر نفت از ادامه مذاکرات بین ایران و ترکمنستان و حل مشکلات فیمابین در حوزه گاز خبر داده و تصریح کرده که همکاری دو کشور با نظر مثبت ادامه خواهد داشت.
وجود ذخاير درخورتوجه نفت و گاز طبيعي و احتمال افزايش اين ذخاير (به دليل مناطق اكتشافنشده وسيع) باعث شده که این کشورها به منطقهاي جذاب براي شركتهاي بينالمللي نفت و گاز تبديل شوند؛ بهطوريكه امروزه تركيب متنوعي از شركتهاي معتبر آسيايي، اروپايي و آمريكايي در صنعت نفت و گاز اين منطقه در حال فعاليت هستند.
كشورهاي آسياي ميانه و به طور خاص تركمنستان، ازبكستان و قزاقستان به ترتيب 10.5 و 1.9 درصد از ذخاير گاز طبيعي و نفت خام جهان را در اختيار دارند.
كشور تركمنستان با دارابودن بيش از 17.5 تريليون مترمکعب ذخاير گاز طبيعي از اين حيث در رتبه چهارم جهان قرار دارد و كشور قزاقستان نيز با دارابودن بيش از 30 ميليارد بشكه ذخاير نفت خام از ظرفيت بالاي عرضه اين محصول برخوردار است.
نكته درخورتوجه درباره اين كشورها مصرف داخلي محدود و توان بالاي آنها در صادرات نفت و گاز است؛ بهگونهاي كه اين كشورها در سالهاي اخير در بازار بينالمللي نفت و گاز حضور پررنگي داشتهاند.
قزاقستان با توليد روزانه بالغ بر 1.7 ميليون بشكه نفت خام، تنها 290 هزار بشكه را به مصرف داخلي اختصاص ميدهد و باقيمانده را در بازارهاي صادراتي عرضه ميكنند.
تركمنستان و ازبكستان نيز به ترتيب 67 و 63 ميليارد مترمكعب گاز طبيعي در سال توليد ميكنند كه 80 ميليارد مترمكعب آن را به مصرف داخلي ميرسانند. اين در حالي است كه سابقه توليد در اين كشورها رقم بالاتري را نشان ميدهد و حكايت از توانايي افزايش توليد گاز در اين منطقه جغرافيايي دارد.
بههرحال شکی نیست که آسیای میانه ذخاير درخورتوجه نفت و گاز و پتانسيل بالاي عرضه در بازارهاي جهاني انرژي دارد و همه اين موارد در حالي است كه اين منطقه از لحاظ جغرافيايي عملا یک «سرزمین بسته» به شمار ميرود.
موضوعي كه سبب شده همه مسيرهاي صادرات نفت و گاز كشورهاي اين منطقه وابستگي بالايي به همسايگان آنها داشته باشد. در سالهاي گذشته اكثر مسيرهاي صادرات نفت و گاز آسياي ميانه با محوريت روسيه بوده است. باوجوداین در سالهاي اخير حضور شركتهاي چيني خط پاياني بر چند دهه سلطه شركتهاي روسي بر بازار صادرات نفت و گاز اين كشورها کشید.
امروزه علاوه بر خط لوله صادرات نفت از قزاقستان به سمت چين، خطوط چهارگانه انتقال گاز از تركمنستان و دیگر كشورهاي آسياي ميانه به چين نيز اجرا (يا در دست اجرا) است. از سويي ديگر كشورهاي اروپايي نيز همواره تلاش داشتهاند به طرق مختلف نفت و گاز كشورهاي آسياي ميانه را به مسيرهاي «منتهي به اروپا» متصل كنند و از وابستگي انرژي خود به روسيه بكاهند.
علاوه بر موارد فوق معرفي خطوط انتقال جديد (ازجمله انتقال گاز به پاكستان و هند از طريق افغانستان) نيز سياست درخورتوجهي است كه در راستاي خروج از انزواي سرزميني از سوي دولتمردان منطقه آسياي ميانه دنبال ميشود.
در همه اين موارد جاي خالي همسايه امن و پهناور كشورهاي آسياي ميانه يعني ايران در نقشه انرژي آنها مشهود است.
بر كسي پوشيده نيست كه بخشي از اين ناديدهانگاری، ناشی از فشارهای غرب است؛ آنجا که توان فني و زيرساختي، سرزميني، اقتصادي و دسترسي به ذخاير نفت و گاز داخلي و حوزه جنوبي خليج فارس و ايفاي نقش در نقشه راه توسعه مسيرهاي صادرات نفت و گاز منطقه آسياي ميانه؛ تحتالشعاع فشارها و مضایق کشورهای غربی قرار گرفته است.
در سالهاي دور كه هنوز خبري از تحريم و موانع بينالمللي نبود و شركتهاي چيني و غربي حضور پررنگي در آسياي ميانه نداشتند، اولين خط لوله صادرات گاز از طريق ايران احداث و طرحهايي نيز براي انتقال نفت قزاقستان از طريق ايران به آبهاي خليج فارس معرفي شد؛ اما اين سياستها در ادامه هيچگاه به طور جدي مورد توسعه و بررسي قرار نگرفت و برعكس در پي اقداماتي احساسي و خارج از عرف روابط بينالملل، عملا همكاريهايي كه سابقه طولاني داشتند، نیز به بهانههایی مانند «غيراقتصاديبودن» يكباره قطع يا به كمترين سطح نزول داده شد؛ اما دراینحال كشورهايي مانند رژيم صهيونيستي به لطايفالحيل به دنبال گسترش نفوذ خود در آسياي ميانه بوده و هستند.
اين يك حقيقت است كه همسايگان يك كشور قابل تغيير يا انتخاب نيستند و بههميندليل حفظ روابط راهبردي و بلندمدت با آنها تضمينكننده ثبات و امنيت سياسي و اقتصادي كشور و منطقه خواهد بود. در سالهاي اخير و پس از زدودن زنگارهای حاکم بر پیکره تفکر روابط بینالملل، تغییراتی نیز در زمینههای دیپلماسی انرژی پدید آمد. به دنبال افزايش مراودات سياسي و تجاري روابط ايران با كشورهاي آسياي ميانه (ازجمله تركمنستان كه دارنده ذخاير درخورتوجه گاز طبيعي است یا جمهوری آذربایجان که بهتازگی سند همکاری مهمی را با موضوع فعالیتهای مشترک در بلوکهای اکتشافی خزر با ایران به امضا رسانید)، به نظر میرسد که روابط کشور با این منطقه رو به بهبود میرود که یکی از جلوههای اساسی آن را باید در زمینههای مرتبط با انرژی و نفت و گاز قلمداد کرد.
بنابراين انتظار ميرود که همه ظرفیتهای قانونی و دیپلماسی کشور در خدمت وزارت نفت قرار داشته باشد تا از طریق حلقههای اتصال منافع اقتصادی و سیاسی کشورها و منطقه مزبور، امکان ارتقای جایگاه انرژی کشور در توسعهی روابط با کشورهای آسیای میانه فراهم شود. تجربه سالهای اخیر نشان داده که از طریق همگرایی مناسب و با دراختیارگرفتن ظرفیتهای مزبور، میتوان به سالها فرصتسوزی در این حوزه پایان داد.
بهتازگی دامنه همکاری و تعامل وزارت نفت با همسایگان شمالی و بهویژه پهنه سرزمینی خزر وسعت گرفته است. پس از توافقات ابتدایی سال جاری با جمهوری آذربایجان، بهتازگی وزیر نفت از ادامه مذاکرات بین ایران و ترکمنستان و حل مشکلات فیمابین در حوزه گاز خبر داده و تصریح کرده که همکاری دو کشور با نظر مثبت ادامه خواهد داشت.
وجود ذخاير درخورتوجه نفت و گاز طبيعي و احتمال افزايش اين ذخاير (به دليل مناطق اكتشافنشده وسيع) باعث شده که این کشورها به منطقهاي جذاب براي شركتهاي بينالمللي نفت و گاز تبديل شوند؛ بهطوريكه امروزه تركيب متنوعي از شركتهاي معتبر آسيايي، اروپايي و آمريكايي در صنعت نفت و گاز اين منطقه در حال فعاليت هستند.
كشورهاي آسياي ميانه و به طور خاص تركمنستان، ازبكستان و قزاقستان به ترتيب 10.5 و 1.9 درصد از ذخاير گاز طبيعي و نفت خام جهان را در اختيار دارند.
كشور تركمنستان با دارابودن بيش از 17.5 تريليون مترمکعب ذخاير گاز طبيعي از اين حيث در رتبه چهارم جهان قرار دارد و كشور قزاقستان نيز با دارابودن بيش از 30 ميليارد بشكه ذخاير نفت خام از ظرفيت بالاي عرضه اين محصول برخوردار است.
نكته درخورتوجه درباره اين كشورها مصرف داخلي محدود و توان بالاي آنها در صادرات نفت و گاز است؛ بهگونهاي كه اين كشورها در سالهاي اخير در بازار بينالمللي نفت و گاز حضور پررنگي داشتهاند.
قزاقستان با توليد روزانه بالغ بر 1.7 ميليون بشكه نفت خام، تنها 290 هزار بشكه را به مصرف داخلي اختصاص ميدهد و باقيمانده را در بازارهاي صادراتي عرضه ميكنند.
تركمنستان و ازبكستان نيز به ترتيب 67 و 63 ميليارد مترمكعب گاز طبيعي در سال توليد ميكنند كه 80 ميليارد مترمكعب آن را به مصرف داخلي ميرسانند. اين در حالي است كه سابقه توليد در اين كشورها رقم بالاتري را نشان ميدهد و حكايت از توانايي افزايش توليد گاز در اين منطقه جغرافيايي دارد.
بههرحال شکی نیست که آسیای میانه ذخاير درخورتوجه نفت و گاز و پتانسيل بالاي عرضه در بازارهاي جهاني انرژي دارد و همه اين موارد در حالي است كه اين منطقه از لحاظ جغرافيايي عملا یک «سرزمین بسته» به شمار ميرود.
موضوعي كه سبب شده همه مسيرهاي صادرات نفت و گاز كشورهاي اين منطقه وابستگي بالايي به همسايگان آنها داشته باشد. در سالهاي گذشته اكثر مسيرهاي صادرات نفت و گاز آسياي ميانه با محوريت روسيه بوده است. باوجوداین در سالهاي اخير حضور شركتهاي چيني خط پاياني بر چند دهه سلطه شركتهاي روسي بر بازار صادرات نفت و گاز اين كشورها کشید.
امروزه علاوه بر خط لوله صادرات نفت از قزاقستان به سمت چين، خطوط چهارگانه انتقال گاز از تركمنستان و دیگر كشورهاي آسياي ميانه به چين نيز اجرا (يا در دست اجرا) است. از سويي ديگر كشورهاي اروپايي نيز همواره تلاش داشتهاند به طرق مختلف نفت و گاز كشورهاي آسياي ميانه را به مسيرهاي «منتهي به اروپا» متصل كنند و از وابستگي انرژي خود به روسيه بكاهند.
علاوه بر موارد فوق معرفي خطوط انتقال جديد (ازجمله انتقال گاز به پاكستان و هند از طريق افغانستان) نيز سياست درخورتوجهي است كه در راستاي خروج از انزواي سرزميني از سوي دولتمردان منطقه آسياي ميانه دنبال ميشود.
در همه اين موارد جاي خالي همسايه امن و پهناور كشورهاي آسياي ميانه يعني ايران در نقشه انرژي آنها مشهود است.
بر كسي پوشيده نيست كه بخشي از اين ناديدهانگاری، ناشی از فشارهای غرب است؛ آنجا که توان فني و زيرساختي، سرزميني، اقتصادي و دسترسي به ذخاير نفت و گاز داخلي و حوزه جنوبي خليج فارس و ايفاي نقش در نقشه راه توسعه مسيرهاي صادرات نفت و گاز منطقه آسياي ميانه؛ تحتالشعاع فشارها و مضایق کشورهای غربی قرار گرفته است.
در سالهاي دور كه هنوز خبري از تحريم و موانع بينالمللي نبود و شركتهاي چيني و غربي حضور پررنگي در آسياي ميانه نداشتند، اولين خط لوله صادرات گاز از طريق ايران احداث و طرحهايي نيز براي انتقال نفت قزاقستان از طريق ايران به آبهاي خليج فارس معرفي شد؛ اما اين سياستها در ادامه هيچگاه به طور جدي مورد توسعه و بررسي قرار نگرفت و برعكس در پي اقداماتي احساسي و خارج از عرف روابط بينالملل، عملا همكاريهايي كه سابقه طولاني داشتند، نیز به بهانههایی مانند «غيراقتصاديبودن» يكباره قطع يا به كمترين سطح نزول داده شد؛ اما دراینحال كشورهايي مانند رژيم صهيونيستي به لطايفالحيل به دنبال گسترش نفوذ خود در آسياي ميانه بوده و هستند.
اين يك حقيقت است كه همسايگان يك كشور قابل تغيير يا انتخاب نيستند و بههميندليل حفظ روابط راهبردي و بلندمدت با آنها تضمينكننده ثبات و امنيت سياسي و اقتصادي كشور و منطقه خواهد بود. در سالهاي اخير و پس از زدودن زنگارهای حاکم بر پیکره تفکر روابط بینالملل، تغییراتی نیز در زمینههای دیپلماسی انرژی پدید آمد. به دنبال افزايش مراودات سياسي و تجاري روابط ايران با كشورهاي آسياي ميانه (ازجمله تركمنستان كه دارنده ذخاير درخورتوجه گاز طبيعي است یا جمهوری آذربایجان که بهتازگی سند همکاری مهمی را با موضوع فعالیتهای مشترک در بلوکهای اکتشافی خزر با ایران به امضا رسانید)، به نظر میرسد که روابط کشور با این منطقه رو به بهبود میرود که یکی از جلوههای اساسی آن را باید در زمینههای مرتبط با انرژی و نفت و گاز قلمداد کرد.
بنابراين انتظار ميرود که همه ظرفیتهای قانونی و دیپلماسی کشور در خدمت وزارت نفت قرار داشته باشد تا از طریق حلقههای اتصال منافع اقتصادی و سیاسی کشورها و منطقه مزبور، امکان ارتقای جایگاه انرژی کشور در توسعهی روابط با کشورهای آسیای میانه فراهم شود. تجربه سالهای اخیر نشان داده که از طریق همگرایی مناسب و با دراختیارگرفتن ظرفیتهای مزبور، میتوان به سالها فرصتسوزی در این حوزه پایان داد.