|

دیپلمات ارشد آمریکا در گفت‌وگو با «پولیتیکو» از سیاست تازه واشنگتن در برابر ونزوئلا می‌گوید

فشار حداکثری علیه مادورو

دولت دونالد ترامپ دیگر حتی تلاشی برای پنهان‌کردن رویکرد تهاجمی خود در قبال ونزوئلا نمی‌کند؛ او آشکارا خواهان کناررفتن نیکلاس مادورو از قدرت است. تنها پرسش این است که ایالات متحده تا چه اندازه آماده اعمال فشار است تا این هدف را محقق کند؟

فشار حداکثری علیه مادورو

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

شرق: دولت دونالد ترامپ دیگر حتی تلاشی برای پنهان‌کردن رویکرد تهاجمی خود در قبال ونزوئلا نمی‌کند؛ او آشکارا خواهان کناررفتن نیکلاس مادورو از قدرت است. تنها پرسش این است که ایالات متحده تا چه اندازه آماده اعمال فشار است تا این هدف را محقق کند؟

در هفته‌های اخیر، ایالات متحده چندین بار به قایق‌های مظنون به قاچاق مواد مخدر در آب‌های بین‌المللی اطراف ونزوئلا حمله کرده، حضور نظامی خود را در دریای کارائیب افزایش داده است و رئیس‌جمهور ترامپ نیز تأیید کرده‌ که دستور انجام عملیات محرمانه سیا در خاک ونزوئلا را داده است. با وجود این، او همچنان ادعا می‌کند که هدفش «تغییر رژیم» نیست.

برای درک بهتر آنچه واقعا در منطقه جریان دارد، نشریه «پولیتیکو» با جیمز بی استوری، دیپلمات ارشد ایالات متحده در امور ونزوئلا در دوره نخست دولت ترامپ که مدتی از دولت بایدن را نیز در این سمت ادامه داد، گفت‌وگو کرده است. استوری همچنین پیش‌تر در کلمبیا خدمت کرده و پس از قطع روابط دیپلماتیک واشنگتن با کاراکاس، ریاست امور ونزوئلا در سفارت آمریکا در بوگوتا پایتخت کلمبیا را بر عهده داشت.

آقای سفیر، آیا دولت ترامپ واقعا در مسیر جنگ با ونزوئلا حرکت می‌کند؟

رئیس‌جمهور ترامپ به‌روشنی اعلام کرده که آماده است از تمام ابزارهای در اختیارش برای جلوگیری از جریان قاچاق مواد مخدر به سمت شمال استفاده کند. اما همان‌طور که در دولت نخست او هم مشخص بود، او همواره نگران فقدان دموکراسی، نقض حقوق بشر، بحران مهاجرت و جنایت‌های سازمان‌یافته در ونزوئلا بوده است. بدون تردید دارایی‌های نظامی کافی در منطقه وجود دارد که بتواند امکان تصمیم‌گیری را برای رئیس‌جمهور فراهم کند. نیروهای لازم، برای تهاجم گسترده نیستند، اما دارایی‌های «بسیار دقیق» در اختیار است که قادرند پدافند هوایی را از کار بیندازند، نیروی هوایی و دریایی ونزوئلا را نابود کنند و در صورت اتخاذ چنین تصمیمی، دولت را از میان بردارند. این تصمیم گرفته شده است؟ نمی‌دانم. اما می‌دانم که در هفته‌های گذشته دارایی‌ها و تجهیزات بیشتری به منطقه اعزام شده‌اند. این من را به این نتیجه می‌رساند که احتمال وقوع رویدادی وجود دارد. آن رویداد می‌تواند از یک عملیات ضدقاچاق در محدوده 12 مایل دریایی ونزوئلا تا عملیاتی زمینی با محوریت مواد مخدر یا حتی اقدامی گسترده‌تر باشد.

شما در هر دو دولت ترامپ و بایدن، مسئول امور ونزوئلا بودید. سیاست دولت کنونی ترامپ در مقایسه با دوره نخست چه تغییری کرده است؟

آنچه رئیس‌جمهور اکنون در زمینه مقابله با قاچاق مواد مخدر انجام می‌دهد، متفاوت است. او در کارزار انتخاباتی خود بر مسئله مهاجرت تأکید داشت، به‌ویژه درباره سازمان‌هایی مانند «ترین دِ آرآگوا» که یک شبکه جنایتکار فراملی در ونزوئلاست. همه اینها در مقایسه با اقدامات دولت نخست ترامپ، جدید است. در دولت نخست، ما نخستین کشوری بودیم که «خوان گوایدو» را به‌ عنوان رئیس‌جمهور مشروع کشور به رسمیت شناختیم و او به نشست سالانه کنگره دعوت شد. تمرکز ما بر اعمال فشار برای وادارکردن رژیم به تغییر رفتار بود، نه تغییر رژیم، بلکه حمایت از دموکراسی از طریق دولت موقت و گوایدو. هرچند در آن زمان نیز لحن‌ها تند بود و گفته می‌شد «همه گزینه‌ها روی میز است»، اما آن شرایط در مقایسه با وضعیت امروز بسیار ملایم‌تر بود.

ارزیابی شما از حملات اخیر آمریکا به قایق‌های مظنون، تقویت حضور نظامی در دریا و مجوز عملیات مخفی سیا در خاک ونزوئلا چیست؟

به باور من، هدف اصلی دولت این است که یکی از افراد نزدیک به مادورو او را وادار کند کشور را ترک کند‌ یا او را به آمریکا مسترد کند یا با وسایل دیگر موجب خروجش شود. این مطلوب‌ترین نتیجه است. اگر به سطح فشارها نگاه کنید، می‌بینید بسیار بیشتر از دوران دولت نخست ترامپ است؛ از‌جمله حمله به قایق‌های مظنون به قاچاق مواد مخدر. علاوه بر این، اعلام آشکار برنامه عملیات مخفی نیز خود پیامی روشن است: تصمیمی گرفته شده تا حلقه اطراف مادورو را بیشتر تحت فشار قرار دهد و آنها را به اقدام برای خروج او ترغیب کند. در دوره نخست ترامپ، چارچوبی برای گذار دموکراتیک در مارس ۲۰۲۰ ارائه شد؛ تقریبا هم‌زمان با صدور کیفرخواست علیه مادورو و آغاز همه‌گیری کووید‌۱۹. این طرح آینده‌ای برای ونزوئلا ترسیم می‌کرد: تشکیل دولت موقت و حرکت به ‌سوی انتخابات. اما امروز چنین مسیر مشخصی وجود ندارد. فشارها زیاد است، ولی دولت کنونی امیدوار است بدون استفاده مستقیم از نیروی نظامی، از راه‌های دیگر به انتقال قدرت برسد.

چرا این اقدامات تازه فشار بیشتری بر نخبگان ونزوئلا وارد می‌کند، در حالی که ابزارهایی مانند تحریم‌ها سال‌هاست به کار گرفته شده‌اند؟

علت، تهدید به استفاده از زور است. تحریم‌ها البته بر رژیم فشار می‌آورند، ولی آنها سال‌هاست یاد گرفته‌اند چطور با تحریم‌ها زندگی کنند؛ نفت خود را با کشتی‌های «شبح‌گونه» به چین می‌فرستند، از مسیر مالزی پول‌شویی می‌کنند و با همکاری ایران، کوبا، روسیه و چین فعالیت دارند. برای افراد درون رژیم مادورو اهمیتی ندارد اگر مردم گرسنه باشند یا دارو کم باشد؛ تنها چیزی که اهمیت دارد، بقای خودشان است. پس با تحریم‌ها سازگار شده‌اند. اما اکنون با تهدید واقعی استفاده از نیروی نظامی روبه‌رو هستند. هدف از این تهدید، به‌روشنی‌ تکان‌دادن حلقه نزدیک به مادورو است تا آنها خود تصمیم بگیرند تغییری در حکومت ایجاد کنند.

تمرکز دولت ترامپ بر ونزوئلا و حتی تا حدی بر کلمبیا، شگفت‌آور است؛ چون انتظار می‌رفت توجه اصلی بر مکزیک باشد. چرا با وجود نقش مهم مکزیک در قاچاق مواد مخدر، توجه کمتری به آن شده است؟

مکزیک بزرگ‌ترین شریک تجاری ماست. اقتصاد دو کشور در مرزها کاملا درهم‌تنیده است. من مطمئنم دولت در حال گفت‌وگو با رئیس‌جمهور شینباوم است و او هم واکنش نشان داده؛ نیرو به مرز فرستاده، برخی از اقداماتی را که رئیس‌جمهور می‌خواست انجام داده‌ و اجازه داده فعالیت‌های اطلاعاتی بیشتری در داخل مکزیک صورت گیرد. منشأ اصلی کوکائین و هروئین -تقریبا همه هروئین و بیشتر کوکائین‌هایی که به شمال می‌روند- کلمبیاست. حدود پنج تا 15 درصد از کوکائین از ونزوئلا عبور می‌کند. مسیرش از کارائیب شرقی به هائیتی، جمهوری دومینیکن و تا حدی مستقیما به پورتوریکو می‌رسد. وقتی وارد پورتوریکو شد، عملا وارد خاک ایالات متحده است و می‌تواند آزادانه در سراسر کشور جابه‌جا شود. رئیس‌جمهور ترامپ به‌روشنی گفته باور دارد گروه «ترین دِ آرآگوا» با مادورو در ارتباط است. من نمی‌دانم تا چه حد می‌توان گفت مادورو این گروه را هدایت می‌کند. شاید گاهی منافع‌شان با هم تلاقی کند، ولی دو موجودیت جدا از هم‌ هستند. تصمیم برای رویارویی با ونزوئلا فقط به مسئله مواد مخدر مربوط نیست، بلکه به ثبات نیمکره هم ارتباط دارد. در ونزوئلا جرم و فساد نهادینه‌شده وجود دارد و نزدیک به ۹ میلیون نفر از کشور گریخته‌اند تا زندگی بهتری پیدا کنند. این خودش عامل بی‌ثباتی است. نه‌فقط برای آمریکا، به کشوری کوچک مثل آروبا نگاه کنید؛ حدود 10 تا 15 درصد جمعیتش ونزوئلایی‌اند. رقم جهانی شاید کوچک باشد، اما نسبتش حیرت‌انگیز است. در کلمبیا، پس از جنگ 50ساله با گروه «فارک»، دولت تلاش می‌کند برای شهروندانش‌ آموزش، بهداشت، غذا و مسکن فراهم کند، اما حالا باید با حضور سه میلیون پناه‌جوی ونزوئلایی هم کنار بیاید. می‌خواهم روشن بگویم، شمار اندکی از ونزوئلایی‌ها در جرم و جنایت دخیل‌ هستند. ونزوئلایی‌بودن جرم نیست، مهاجربودن جرم نیست، ولی این وضعیت بی‌ثباتی می‌آورد. بنابراین دلایل تصمیم رئیس‌جمهور متنوع است: مسئله مواد مخدر، ثبات منطقه‌ای، مهاجرت، حقوق بشر و البته دموکراسی.

 کلمبیا، کشور همسایه ونزوئلا نیز اکنون زیر ذره‌بین دولت ترامپ است. تا چه حد می‌توان تنش‌های واشنگتن با بوگوتا را به سیاست فعلی در قبال ونزوئلا مرتبط دانست؟

این دو کاملا مرتبط‌ هستند. رئیس‌جمهور گوستاوو پترو از کشته‌شدن یک شهروند کلمبیایی در «قایق ماهیگیری» توسط نیروهای آمریکایی خشمگین شد و آن را «اعدام فراقانونی» خواند. این ماجرا درست پس از سخنرانی جنجالی او در نیویورک و انتقادهایش از سیاست‌های آمریکا در نشست سازمان ملل رخ داد. بنابراین پیش‌تر هم در ذهن رئیس‌جمهور ترامپ تصویر مثبتی از او وجود نداشت و اظهارات تندش درباره سیاست ضد مواد مخدر، اوضاع را بدتر کرد. من در مقام بحث درباره مشروعیت یا غیرقانونی‌بودن این سیاست نیستم، اما از نظر تاریخی، ما از کلمبیا اطلاعات بیشتری درباره قاچاق مواد مخدر دریافت کرده‌ایم تا اینکه به آنها اطلاعات بدهیم. این اطلاعات به ما اجازه می‌دهد با کمک گارد ساحلی قایق‌ها را متوقف کنیم، مواد را توقیف کنیم، منشأ آن را شناسایی کرده و سپس متهمان را در دادگاه محاکمه کنیم. از طریق تلفن‌هایشان شبکه‌ها را ردگیری می‌کنیم و سازمان‌ها را از هم می‌پاشیم. پیش‌بینی من این است که اگر جریان اطلاعات از کلمبیا هنوز متوقف نشده، به‌زودی متوقف خواهد شد، چون درگیری سیاسی میان دو رئیس‌جمهور ادامه دارد. همچنین کشورهای دیگری در منطقه -از بریتانیا و هلند گرفته تا فرانسه و همسایگان کارائیبی- ممکن است از ارائه اطلاعات عملیاتی به آمریکا خودداری کنند، چون بیم دارند این داده‌ها به اقدامی نظامی بینجامد که از نظر آنان تنش را در منطقه افزایش می‌دهد. در نتیجه، حمایت منطقه‌ای از عملیات ضد قاچاق کاهش می‌یابد و ما کمتر خواهیم دانست در منطقه چه می‌گذرد. بنابراین، آنچه در ونزوئلا در حال وقوع است، پترو را به‌شدت ناراحت کرده. او شخصیتی است که گاه بدون اندیشه کافی سخن می‌گوید. نمی‌دانم هدف نهایی رئیس‌جمهور ما چیست، اما می‌دانم نتیجه‌اش کاهش همکاری در زمینه مبارزه با مواد مخدر است. پترو در اجرای سیاست ضد قاچاق چندان کوشا نبوده است. زمانی که من در کلمبیا مسئول این حوزه بودم، در دوران رئیس‌جمهور سانتوس، وسعت مزارع به کمتر از بولیوی یا پرو رسید؛ حدود 50 هزار هکتار. امروز اما به حدود ۲۲۰ هزار هکتار رسیده ‌است.

 پرسش آخر درباره ونزوئلا. ماریا کورینا ماچادو اخیرا جایزه نوبل را دریافت کرده و این موضوع روح تازه‌ای به اپوزیسیون ونزوئلا بخشیده است؛ اپوزیسیونی که در برابر دوام مادورو به‌شدت تضعیف شده بود. آیا فکر می‌کنید او هنوز می‌تواند رهبری گذار دموکراتیک در کشورش را بر عهده بگیرد؟

مادورو شخصیتی به‌غایت نامحبوب است. ماریا کورینا ماچادو سیاست‌مداری تواناست که تخیل و امید اکثریت مردم ونزوئلا را در دست گرفته است. پیروزی او در انتخابات درون‌حزبی و سپس پیروزی قاطع جانشینش، ادموندو گونسالس، در انتخابات جولای سال گذشته، نشان می‌دهد اکثریت مردم پشت او ایستاده‌اند. پرسش این است که چگونه چنین اتفاقی ممکن شد؟ اگر نظریه تغییر این باشد که باید یکی از افراد نزدیک به مادورو او را یا به تبعید بفرستد، یا تحویل دهد، یا از صحنه حذف کند؛ آن فرد باید مطمئن باشد که پس از رفتن مادورو، خودش زندانی نخواهد شد. به همین دلیل، چارچوب گذار دموکراتیک در دولت نخست ترامپ اهمیت داشت؛ زیرا دقیقا توضیح می‌داد که گذار چگونه باید پیش برود. مهم است بدانیم دولت انتقالی چه شکلی خواهد داشت. بزرگ‌ترین مشکل این است که در ۲۵ سال گذشته، ساختار نهادی کشور از بین رفته است. هیچ تصمیمی از سوی دادستان کل، تارک ویلیام صعب، گرفته نشده مگر با خواست مادورو. هیچ حکم دیوان عالی بدون اراده او صادر نشده و مجلس ملی هم فقط تصمیم‌های مورد تأیید او را تصویب کرده است. هر نهادی در کشور برای خدمت به اقلیتی ناچیز شکل گرفته که به حزب او باور دارند. محبوب نیستند، اما اگر کسی بخواهد غذا، شغل، وام، خودرو، گذرنامه یا مجوز سفر بگیرد، باید در تجمع‌های حکومتی شرکت کند و در سامانه‌های حکومتی ثبت‌نام کند. فرض کنیم مادورو و سران نظامی اصلی‌اش فردا از میان بروند. سؤال بعدی این است که چگونه می‌توان کشور را دوباره در مدتی کوتاه نهادینه کرد تا انتخابات آزاد برگزار و دوره‌ای تازه از دموکراسی آغاز شود؟ این کار بسیار دشوار است. ماریا کورینا توان و انرژی آغاز این روند را دارد، اما بازسازی کشور کاری طاقت‌فرسا خواهد بود. کشور نه‌تنها از نظر مالی تهی شده، بلکه نهادهایش کاملا فروپاشیده‌اند؛ آموزش، بهداشت، خدمات عمومی. با این‌همه، همه چیز قابل بازسازی است. بعد از جنگ جهانی دوم، وقتی طرح مارشال اجرا شد، بر پایه ساختارهایی که پیش‌تر وجود داشتند، بنا شد. در ونزوئلا هم زیرساخت‌هایی وجود داشت که می‌توان دوباره آنها را زنده کرد. نخستین گام، احیای نهادهاست. سپس باید مردم را دوباره به خدمات اولیه رساند؛ درمان، غذا، برق و تهویه در شهرهایی مثل ماراکایبو. کار بسیار دشواری در پیش است. با این حال، بسیاری می‌گویند اگر مادورو و اطرافیانش برکنار شوند، ونزوئلا به هرج‌ومرج کشیده می‌شود و سرنوشتی شبیه هائیتی، لیبی یا عراق پیدا می‌کند. من چنین اعتقادی ندارم.

 چرا چنین اعتقادی ندارید؟

ونزوئلا، هائیتی نخواهد شد، چون منابع طبیعی فراوانی دارد و می‌تواند هزینه بازسازی‌اش را خودش بپردازد. مردمش تحصیل‌کرده‌اند و بسیاری از آنان، به‌ویژه طبقه متوسط و بالای جامعه، حتما باز خواهند گشت. در کشور، نوعی حس میهن‌پرستی و افتخار ملی وجود دارد. این سرزمین بولیوار است. حتی ماریا کورینا ماچادو و مادورو، با وجود تمام اختلاف‌ها، در دو چیز توافق دارند؛ نخست اینکه بهترین آره‌پاهای دنیا (نوعی غذاست که از خمیر یا آرد ذرت تهیه می‌شود) در ونزوئلا پخته می‌شود نه در کلمبیا و دوم اینکه منطقه «اِسِکیبو» بخشی از خاک ونزوئلاست. در مورد اول با آنها هم‌نظرم، اما درباره اِسِکیبو نه. در ونزوئلا خشونت فرقه‌ای شبیه عراق یا لیبی در‌نخواهد گرفت. منابع وجود دارد، جمعیت تحصیل‌کرده است. البته مشکلاتی هم خواهد بود؛ گروه‌های مسلحی همچون فارک–د، ای‌ال‌ان، ترین دِ آرآگوا و دیگر شبکه‌های جنایتکار در کشور فعال‌اند. من همیشه مادورو را «شهردار فورت توونا» می‌نامیدم، چون واقعا فقط بر همان پایگاه نظامی که در آن زندگی می‌کند تسلط دارد. بخش‌های زیادی از کشور در کنترل باندهای مسلح و گروه‌های غیرقانونی است.

این گروه‌ها باید مهار شوند. راه درست، تکرار اشتباه «پاک‌سازی بعثی» در عراق نیست؛ باید از آن درس گرفت. کسانی که مرتکب شکنجه و قتل شده‌اند، قابل بازپروری نیستند، اما باید برای افسران رده‌میانی -سرهنگ‌ها، سرگردها و سروان‌ها- جایی باقی بماند تا سوگند وفاداری به قانون اساسی بخورند و در حفظ ثبات و امنیت مشارکت کنند. اگر همه را کنار بزنیم، کشور در آشوب فرو می‌رود. ونزوئلا، هائیتی یا عراق یا لیبی نخواهد شد، اما بدون تردید دچار هرج‌ومرج می‌شود.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.