«شرق» گزارش میدهد:
نوبل صلح؛ آیا ترامپ به آرزویش میرسد؟
نام ترامپ کنار «نوبل صلح»؟ اگر آتش جنگ غزه خاموش شود آیا جایزه به او میرسد؟ موافقان، ترامپ را «معاملهگر صلح» میخوانند، اما مخالفان میگویند نوبل نباید پاداش قدرت باشد. این روایت، پشتپردههای نوبل و پروندههای جنجالی را قدمبهقدم مرور میکند.

به گزارش گروه رسانهای شرق،
نام ترامپ کنار «نوبل صلح»؟ اگر آتش جنگ غزه خاموش شود آیا جایزه به او میرسد؟ موافقان، ترامپ را «معاملهگر صلح» میخوانند، اما مخالفان میگویند نوبل نباید پاداش قدرت باشد. این روایت، پشتپردههای نوبل و پروندههای جنجالی را قدمبهقدم مرور میکند.
آرزوهای بلند، صلحهای کوتاه
ترامپ مدتهاست خودش را معمار توافقها و پایاندهنده جنگها معرفی میکند. منطق حامیان روشن است: اگر جنگی تمام شود، مذاکرهکننده باید قدر دیده شود. اما نوبل روی «ثبات و تداوم» حساس است. آتشبس گذرا یا توافق تکنفره کافی نیست. معیار، صلحی است که بماند، اجرا شود و از اسمها فراتر برود و قابل راستیآزمایی باشد.
فرایند داوری نوبل
پروندهها اول در دبیرخانه جمع میشود؛ گزارشهای پژوهشی و ارزیابیهای میدانی کنار هم مینشیند. اعضای کمیته با مشورت کارشناسان بیرونی تصویر کاملتری میسازند، سپس وارد بحثهای طولانی میشوند و در نهایت رأی میدهند. منطق حاکم روشن است: فاصله از هیجان روز و اتکا به سند، نتیجه و آثار پایدار.
نامزدها پشت پرده
فهرست نامزدها و گزارشهای کارشناسی پنجاه سال محرمانه میماند. آنچه بیرون میشنویم اغلب ادعای نامزدکنندگان است، نه اعلام رسمی. این سکوت عمدی است تا داوری سیاسی نشود. نوبل ترجیح میدهد نتیجه حرف بزند، نه کمپینها و شعارها. حتی لابیگری پرصدای عمومی هم تضمینی برای رأی نیست.
سیاستمدارِ بر مسند قدرت؛ تناقض قدیمی
سیاستمداران ابزار نفوذ دارند. همانقدر که میتوانند صلح بسازند، میتوانند جنگ را طولانی کنند و جنایت رقم بزنند. مخالفانِ «نوبلِ برای سیاستمدار» میگویند این جایزه باید الهامبخش اخلاقی باشد، نه تقدیر از بدهبستان صاحبان قدرت. موافقان میگویند بدون قدرت، بسیاری صلحها فقط روی کاغذ میماند. کشمکش همینجاست: اخلاق یا کارآمدی؟
نمونه اوباما؛ پیش پرداخت برای «امید»
۲۰۰۹، اوباما خیلی زود برنده شد؛ جایزهای که روی «امید» بسته شد، نه روی «دوام». منتقدان گفتند معیار باید دستاورد محکم باشد. آن تجربه با آنچه رویکرد اوباما در عراق، سوریه، افغانستان و لیبی رقم زد، کمیته را محتاطتر کرد: نتیجههای چندجانبه و پایدار، بر نطقها و شعارهای گیرا برتری یافت. نوبل بعد از آن، صبر بیشتری نشان داد.
کیسینجر و ویتنام
۱۹۷۳، هنری کیسینجر و لهدوکتو برای آتشبس ویتنام معرفی شدند. سیاستمدار ویتنامی جایزه را نپذیرفت و دو عضو کمیته استعفا دادند. جنگ ادامه یافت و آن نوبل هنوز محل مناقشه است. پرسش قدیمی پابرجاست: آیا جایزه باید انگیزه بسازد حتی اگر دوام نیاورد، یا فقط وقتی اهدا شود که صلح در آزمون زمان قبول شده باشد؟
عرفات، رابین، پرز؛ امید و سایه
۱۹۹۴، معماران اسلو تجلیل شدند. روز اعلام، جهان نفس راحتی کشید؛ اما سالها بعد خشونت برگشت و روند صلح به شکست انجامید. موافقان گفتند نوبل شجاعت سیاسی را تقویت کرد؛ مخالفان گفتند خیلی زودهنگام بود.
سوچی و آبی احمد؛ قهرمانانی که برگشتند
آنگسانسوچی نماد مقاومت مسالمتآمیز بود اما بحران روهینگیا تصویرش را فرو ریخت. آبی احمد برای صلح با اریتره ستایش شد؛ اما اتیوپی به جنگ داخلی لغزید. پیام روشن است: صلح باید شبکهمند و پایدار باشد. کاریزما و یک امضا کافی نیست. رفتار روی زمین، سرنوشت جایزه را تعیین میکند.
پرونده ترامپ؛ معیارهای سختگیر
برای اینکه اسم ترامپ برای صلح نوبل جدی شود، چند قفل باید باز شود: توقف پایدار درگیری، آزادی همه گروگانها و سازوکار حکمرانیِ قابل اتکا در غزه. اگر توافق به یک نفر گره بخورد یا قابل راستی آزمایی نباشد اعتبارش کم میشود. کمیته وقتی دستودلباز است که نتیجه از شخص عبور کرده و به ساختار تبدیل شده باشد.
نوبلِ بیهیاهو
جایزه صلح میتواند میان چند برنده تقسیم شود و ارزش نمادینش از رقم نقدی بالاتر میایستد. کمیته جایزه را پس نمیگیرد و ترجیح میدهد تاریخ قضاوت کند. گاهی هم «نامعلوم» گذاشتن، خودِ نوعی پیام است: نوبل عجله ندارد. صلح باید دوام بیاورد تا مستحق شود؛ ساده، قابل سنجش و ماندگار.
مسیرهای دیگر صلح؛ چند چهره موفق
کنار چهرههای جنجالی، نمونههای موفق هم هست: ماندلا و دکلرک با پایان آپارتاید، با دیپلماسی آرام و طولانیمدت. این پروندهها نشان میدهد نوبل وقتی دستِ باز دارد که صلح، ریشهدار و مشارکتی باشد. اگر غزه به چنین نقطهای برسد، هر نامی- از ترامپ تا میانجیها- در قاب نوبل قرار می گیرند.
آخرین اخبار جهان را از طریق این لینک پیگیری کنید.