|

آینده امنیت منطقه پس از پاسخ موشکی ایران

در پی حمله گسترده اسرائیل به تأسیسات نظامی و امنیتی در خاک ایران که به شهادت چند مستشار و افسر ارشد منجر شد، جمهوری اسلامی ایران برای بار سوم به‌ طور مستقیم به سرزمین‌های تحت اشغال اسرائیل حمله موشکی کرد. این رویداد، نه‌فقط از نظر نظامی، بلکه از نظر راهبردی و منطقه‌ای، واجد اهمیت بی‌سابقه است. بسیاری از تحلیلگران آن را عبور از سنت بازدارندگی غیرمستقیم و ورود به مرحله‌ای جدید از تعاملات امنیتی در غرب آسیا می‌دانند؛ مرحله‌ای که خطوط قرمز دیرین، دیگر الزاما پایدار نیستند.

سیدمهرداد بنی‌هاشمی کهنگی


در پی حمله گسترده اسرائیل به تأسیسات نظامی و امنیتی در خاک ایران که به شهادت چند مستشار و افسر ارشد منجر شد، جمهوری اسلامی ایران برای بار سوم به‌ طور مستقیم به سرزمین‌های تحت اشغال اسرائیل حمله موشکی کرد. این رویداد، نه‌فقط از نظر نظامی، بلکه از نظر راهبردی و منطقه‌ای، واجد اهمیت بی‌سابقه است. بسیاری از تحلیلگران آن را عبور از سنت بازدارندگی غیرمستقیم و ورود به مرحله‌ای جدید از تعاملات امنیتی در غرب آسیا می‌دانند؛ مرحله‌ای که خطوط قرمز دیرین، دیگر الزاما پایدار نیستند.
در دهه‌های اخیر، رفتار امنیتی ایران در قبال اسرائیل عمدتا در زمینه‌های نیابتی مانند حضور در سوریه یا حمایت از محور مقاومت تعریف می‌شد. با این حال، حمله اخیر از سوی اسرائیل و پاسخ متقابل ایران، نشان‌دهنده فروپاشی تدریجی مدل بازدارندگی پیشین است. اکنون ایران به‌صراحت اعلام کرده که هرگونه تعرض مستقیم را با پاسخ مستقیم، هرچند حساب‌شده، پاسخ خواهد داد. این امر نشان از یک دگرگونی در توازن تهدید و ادراک امنیتی در منطقه دارد.
اما سؤال بنیادین این است که آیا این رخداد صرفا یک برخورد محدود نظامی بوده یا آغازی برای یک دگرگونی ژئوپلیتیکی در نظم امنیتی خاورمیانه؟ باید توجه داشت که برخلاف حملات پیشین اسرائیل که غالبا با سکوت یا پاسخ‌های غیرمستقیم مواجه می‌شدند، این‌بار ایران تصمیم گرفت قواعد بازی را تغییر دهد. در‌این‌میان واکنش‌ها در جهان عرب نیز متفاوت بود: برخی کشورها مانند قطر، سوریه و عراق ضمن حمایت از حق دفاع مشروع ایران، درباره افزایش تنش هشدار دادند؛ در‌حالی‌که کشورهای حاشیه خلیج فارس با احتیاط و اغلب با نگرانی موضوع را دنبال کردند.
از دیگر ابعاد مهم ماجرا، اثرات آن بر روند عادی‌سازی روابط برخی کشورهای عربی با اسرائیل است. در سال‌های اخیر، رژیم صهیونیستی تلاش کرده با بهره‌گیری از سیاست‌های دولت‌های غربی و ضعف ساختاری در جهان عرب، خود را به‌عنوان شریک امنیتی قابل اتکا جا بزند. اما حمله ایران، این تصور را با چالش مواجه کرده است. بسیاری از نخبگان عرب اکنون با این پرسش مواجه‌اند که اگر اسرائیل نتواند از خود در برابر حمله مستقیم دفاع کامل کند، چگونه می‌تواند امنیت دیگران را تضمین کند؟
همچنین باید به تأثیر این رخداد بر دیپلماسی فعال منطقه‌ای ایران اشاره کرد. ایران به‌ موازات اقدام نظامی، هم‌زمان تلاش کرد پیام روشنی به قدرت‌های بزرگ ارسال کند: ما در پی جنگ نیستیم، اما از تهدید نظامی هم نمی‌هراسیم. چنین پیامی هم به واشنگتن، هم به مسکو و هم به پکن مخابره شد. رویکرد هم‌زمان نظامی–دیپلماتیک نشان از بلوغ نسبی دستگاه سیاست خارجی ایران در مدیریت بحران‌های نظامی دارد.
با این حال، خطرات نیز کم نیست. درگیری مستقیم میان ایران و اسرائیل، در‌صورتی‌که کنترل نشود، می‌تواند به درگیری چندلایه میان گروه‌های محور مقاومت و ارتش اسرائیل در چند جبهه بینجامد. از لبنان و غزه گرفته تا جبهه جولان و حتی درگیری‌های سایبری و اقتصادی، تنش‌ها ممکن است از کنترل خارج شوند. همین نکته است که مسئولیت تصمیم‌گیران در تهران را دوچندان می‌کند؛ ایران اکنون نه‌تنها باید معادله بازدارندگی را حفظ کند، بلکه باید بتواند معادله دیپلماسی و مدیریت بحران را نیز ترسیم کند.
در مجموع، اقدام اخیر ایران را باید در زمینه تغییر توازن راهبردی منطقه و گذار از بازدارندگی انفعالی به بازدارندگی فعال تحلیل کرد. این تحول، در صورت مدیریت هوشمندانه، می‌تواند ایران را به بازیگری تأثیرگذارتر در معادلات منطقه‌ای تبدیل کند. اما اگر با درک واقع‌گرایانه از ظرفیت‌های داخلی و محدودیت‌های بین‌المللی همراه نباشد، خطر فرسایش منابع ملی و تشدید فشارهای جهانی نیز وجود دارد. اکنون زمان آن است که ایران، ضمن اثبات قدرت، نشان دهد که توان مدیریت هوشمند این قدرت را نیز داراست.

آخرین اخبار جهان را از طریق این لینک پیگیری کنید.