|

«شرق» گزارش می‌دهد:

آلودگی و نبود حقابه؛ دلیل مرگ تالاب‌ها

علیرضا مساح‌بوانی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، می‌گوید گرچه بعضی از تالاب‌ها پر از آب شده‌اند ولی این روند موقتی است و تالاب‌های کشور احیا نشده‌اند. بازگشت حیات به تالاب‌ها مستلزم تامین حقابه مستمر آنهاست.

آلودگی و نبود حقابه؛ دلیل مرگ تالاب‌ها
خبرنگار: نازنین ناصری

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

سه ماه پاییز را بدون بارش سپری کردیم تا این که در اواخر آذرماه برف و باران کشور ایران را اندکی از بی‌آبی نجات داد و زمین را قدری سیراب کرد. در این میان تالاب های خشکیده آبگیری شدند تا جانی تازه بگیرند. اما آیا این بارش‌ها کمبود آب تالاب‌ها را جبران می‌کند و می‌توان گفت که تالاب‌ها به‌طور کامل آبگیر شدند و حیات دوباره به آن‌ها بازگشت؟

علیرضا مساح‌بوانی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در پاسخ به این سوال می‌گوید خیر! گرچه بعضی از تالاب‌ها پر از آب شده‌اند ولی این روند موقتی است و تالاب‌های کشور احیا نشده‌اند. بازگشت حیات به تالاب‌ها مستلزم تامین حقابه مستمر آنهاست.

او در گفت‌وگو با «شرق» تاکید می‌کند که بارش‌های فعلی  به عنوان یک مسکن مقطعی است و با ادامه برداشت‌های بی‌رویه از حوضه‌های آبریز و در نظر نگرفتن حقابه‌های تالاب‌ها مشکلات قبلی تالاب‌ها به‌زودی باز می‌گردد: «کل آب قابل تجدید که هر سال به وسیله بارندگی وارد کشور می‌شود، حدود صد میلیارد مترمکعب است. از این میزان حدود ۹۰ میلیارد متر مکعب آب صرف کشاورزی، هفت تا هشت میلیارد متر مکعب صرف شرب و دو تا سه میلیارد متر مکعب صرف صنعت می‌شود. در این میان تبخیر از مخازن سدها را نیز داریم. هر ساله حدود ۱۰۵ میلیارد مترمکعب آب مصرف می‌کنیم و با کسری آب مواجهیم که از طریق برداشت از آب‌های زیرزمینی جبران می‌شود، به همین دلیل هر سال آب‌های زیرزمینی افت پیدا می‌کند».

مساح‌بوانی میزان حقابه تالاب‌های کشور را حدود یازده میلیارد متر مکعب عنوان می‌کند و می‌گوید: «این میزان حقابه با توجه به اینکه از صد میلیارد مترمکعب آب، ۹۰ میلیارد متر مکعب در کشاورزی و هشت میلیارد متر مکعب در  شرب و دو میلیارد مترمکعب در صنعت مصرف می‌شود، برای تالاب آبی باقی نمی‌ماند».

آلودگی و تامین نکردن حقابه

او با تاکید بر اینکه مشکل عمده تالاب ها تامین نشدن حقابه و ورود آلاینده به آن‌هاست، ادامه می‌دهد: «نباید با یک بارندگی و آبگیر شدن تالاب‌ها خوشحال باشیم که تالاب‌ها کاملا پرآب شده‌اند؛ بلکه باید حقابه‌های تالاب‌ها را هر ساله در نظر بگیریم و میزان یازده میلیارد مترمکعب را تامین کنیم. بیش از ۹۰ درصد تالاب‌های کشور به دلیل تامین نشدن حقابه، خشک شده‌اند. از طرفی عمده تالاب‌های کشور آلوده و سپس خشک شدند که بعد از خشک شدن آلودگی بر جای می‌ماند. بنابراین اگر بخواهیم تالاب‌ها را حفاظت کنیم باید ابتدا اصول حفاظت را بدانیم. اساسا برای حفاظت از تالاب باید بتوانیم مدیریت آب در سطح حوضه‌ای که تالاب در آن قرار دارد را به‌درستی انجام دهیم».

مساح‌بوانی ادامه می‌دهد: «مدیریت آب در حوضه شامل سه بخش اصلی مدیریت آورد آب، مدیریت مصرف آب و مدیریت تقاضاست. در بخش آورد آب، بارندگی‌هایی که اتفاق می‌افتد، آوردهایی که به صورت انتقال‌های بین‌حوضه می‌تواند انجام شود، شیرین‌کردن آب‌های شور و بارورسازی ابرهاست که پنج تا ۱۰ درصد آوردها را افزایش می‌دهد. بنابراین باید سبدی از آن‌ها را در نظر داشته باشیم و به اقتضای شرایط از این سبد بهره ببریم».

به گفته او، به بخش مدیریت مصرف و تقاضا، در پنجاه سال اخیر توجه نشده و سرمایه‌گذاری موثری انجام نداده‌اند. مشکل اصلی منابع آب کشور و خشک شدن تالاب‌ها به دلیل کار نکردن روی مدیریت مصرف و تقاضاست. اگر در بخش مدیریت مصرف و تقاضا سرمایه‌گذاری و کار می‌شد، می‌توانست منجر به پایداری وضعیت آب شود و تالاب‌ها با این وضعیت مواجه نشوند.

دانشیار دانشگاه تهران در ادامه در ارتباط با مدیریت مصرف آب هم توضیح می‌دهد: «با توجه به این‌که بخش کشاورزی ۹۰ میلیارد متر مکعب آب کشور را مصرف می‌کند، باید روی مدیریت مصرف آب در کشاورزی تمرکز کنیم. در دنیا به ازای هر متر مکعب آبی که به یک محصول کشاورزی اختصاص داده می‌شود، حدود دو و نیم تا سه کیلوگرم محصول به صورت متوسط جهانی برداشت می‌شود، در حالی که در ایران به ازای هر مترمکعب آب حدود یک گیلوگرم محصول برداشت می‌شود. به عبارتی بهره‌وری آب کشاورزی در ایران کمتر از نصف  بهره‌وری آب در دنیاست. همین وضعیت برای راندمان آبیاری در ایران وجود دارد؛ یعنی راندمان آبیاری ما حدود ۴۵ تا ۵۰ درصد است، در صورتی که میانگین راندمان آبیاری جهانی بین ۶۰ تا ۶۵ درصد است، یعنی راندمان ما حدود ۳۰ درصد پایین‌تر از میانگین جهانی است. اگر با سرمایه‌گذاری دقیق و علمی بر مدیریت مصرف بتوانیم بهره‌وری را ۲۰ درصد افزایش دهیم، حدود پانزده میلیارد مترمکعب آب اضافه خواهیم داشت که برای تالاب‌ها کفایت می‌کند و ۱۱ میلیارد مترمکعب حقابه آن‌ها را پوشش می‌دهد. به طور کلی هدف اصلی باید مدیریت آب در حوضه باشد».

مدیریت تقاضا پاشنه آشیل آب حوضه‌ها

مساح‌بوانی مدیریت تقاضا در بخش آب را مهم‌تر از دو مورد قبلی می‌داند و می‌گوید: «مدیریت تقاضا به نوعی پاشنه آشیل مدیریت آب در حوضه‌های ایران بوده. در بیشتر حوضه‌ها تقاضای آب مدیریت نشده است؛ یعنی سیستم مدیریت آب ایران، با سدها و تأسیسات عظیم در بخش عرضه قدرتمند عمل کرده است، اما نقطه ضعف مهلک و آسیب‌پذیر آن، ناتوانی در کنترل مصرف و مدیریت تقاضاست. همین ضعف است که امروز کل سیستم را به بحران کشانده و تلاش‌های عرضه‌محور گذشته را بی‌اثر کرده است. در حوضه‌های آبی ایران، شکست مدیریت تقاضا به‌وضوح مصداق یافته است؛ به طوری که در حوضه زاینده‌رود، علیرغم کاهش چشمگیر جریان آب، تقاضای فزاینده کشاورزی، صنعتی و شرب، باعث خشکی مزمن رودخانه و تالاب گاوخونی شده است. در حوضه دریاچه ارومیه، توسعه بی‌رویه باغات و کشاورزی در بالا‌دست (افزایش تقاضا) علت اصلی خشکی دریاچه بود. همچنین در حوضه‌های کرخه و کارون، با وجود بزرگ‌ترین سدهای کشور، اختصاص بی‌ضابطه آب به طرح‌های کشاورزی و صنعتی (تحریک تقاضا)، منجر به کم‌آبی پایین‌دست و نابودی تالاب‌هایی مانند هورالعظیم شده است. در تمام این موارد، ناتوانی در کنترل و تعدیل تقاضا، نقطه شکست اصلی و عامل تشدید بحران آب بوده است».

به گفته او، بارش‌های اخیر اگرچه نویدبخش بود، اما درمان موقتی برای بحران عمیق آب و تالاب‌های ایران است: «قلب مشکل، نه کمبود مطلق آب، بلکه مدیریت ناکارآمد آن است. ما در بخش عرضه (سدسازی، انتقال آب بین حوضه‌ای و...) قوی بوده‌ایم، اما در کنترل مصرف و مدیریت هوشمند تقاضا، بسیار ضعیف عمل کرده‌ایم. بخش کشاورزی با بهره‌وری پایین، سهم عمده‌ای از آب را می‌بلعد، در حالی که سهم حیاتی تالاب‌ها به عنوان ریه‌های محیط‌زیست و تعدیل‌کننده‌های طبیعی اقلیم، نادیده گرفته می‌شود. نهایتا می‌توان گفت راه‌حل، فراتر از دعا برای باران است. راه نجات تالاب‌های کشور و حوضه‌های آبریز ایران، تغییر پارادایم از مدیریت صرفا عرضه‌محور به مدیریت توأمان عرضه و تقاضا با تأکید جدی بر کنترل مصرف است. تا زمانی که این «پاشنه آشیل» محافظت و تقویت نشود، بحران آب عمیق‌تر خواهد می‌شود».

آخرین اخبار جامعه را از طریق این لینک پیگیری کنید.