در گفتوگو با «شرق» مطرح شد:
طرح معمارانهای برای زنان آسیبدیده در دل کورههای متروکه آزادگان
کورههای آجرپزی هوفمان، میراث صنعتی اواخر قاجار، روزگاری در حاشیه تهران ساخته شده بودند. اما با گسترش بیبرنامه شهر، امروز درست وسط بافت مسکونی قرار گرفتهاند؛ بیاستفاده، فرسوده و اغلب پاتوق افراد بیخانمان هستند.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
هفته گذشته، بعد از گزارش میدانی شرق با تیتر ««اچآی وی» در بیابان های آزادگان» علی حبیبیان، معمار جوانی که بهتازگی رتبه نخست مسابقه بینالمللی معماری بیلدنر- Re:Form را کسب کرده، با خبرنگار شرق تماس گرفت و گفت این کورهها دقیقا همان جایی هستند که او و تیمش برای طرحشان انتخاب کردهاند: «لبه حضور»؛ مدلی برای احیای سازههای متروکه و تبدیل آنها به محل زندگی امن و خودکفا برای زنان آسیبدیده که نگاهی به تاثیر شرایط و محیط دارد.
این گفتوگو تلاشی است برای آنکه متوجه شویم معماری چگونه میتواند در برابر یکی از عمیقترین بحرانهای اجتماعی ایران نقش ایفا کند.
«لبه حضور» طرحی معماری و اجتماعیست که با هدف ایجاد فضایی امن، پایدار و توانمندساز برای زنان آسیبدیده در دل کورههای آجرپزی متروکه آزادگان شکل گرفته است؛ جایی که امروز به یکی از ناامنترین نقاط تهران برای زنان بیپناه و کارتنخواب تبدیل شده است.
کورههایی که به معضل شهری بدل شدند
کورههای آجرپزی هوفمان، میراث صنعتی اواخر قاجار، روزگاری در حاشیه تهران ساخته شده بودند. اما با گسترش بیبرنامه شهر، امروز درست وسط بافت مسکونی قرار گرفتهاند؛ بیاستفاده، فرسوده، و اغلب پاتوق افراد بیخانمان هستند. علی حبیبیان درباره انتخاب سایت میگوید: «مسابقه هیچ سایت مشخصی نداشت. مساله این بود که یک فضای شهری قدیمی و متروکه را دوباره به چرخه استفاده برگردانیم. وقتی پای انتخاب باز بود، رفتیم سراغ یکی از آسیبدیدهترین لایههای شهری تهران که همین کورهها و فضای اطراف آن بود».

او توضیح میدهد که کورهها نه فقط مساله ایمنی و منظر دارند، بلکه عملا به بخشی از زیست ناامن و آسیبزای زنان بیپناه تبدیل شدهاند؛ زنانی که از خشونت خانگی گریختهاند، یا بهدلیل فشارهای خانوادگی و اعتیاد از خانه رانده شدهاند.
این معمار اشاره میکند: «طرح «لبه حضور» دقیقا برای همین بخش فراموششده طراحی شده است. این پروژه، نه یک شلتر اضطراری که زنان را برای چند روز نگه دارد، بلکه زیستگاهی چندلایه است: اقامت امن، همراهی روانی، مهارتآموزی، کار و اتصال به اجتماع را در خود جای داده است».
حبیبیان میگوید: «فقط شلتر تنها به دردشان نمیخورد. باید برایشان زندگی ساخت؛ زندگی، کار و اجتماع سه بخش اصلی پروژهاند. این طرح سهگانه در سه بخش شکل گرفت. اول زندگی؛ بازسازی در دل کوره که بخش اقامت در همان فضاهای بیضیشکل قدیمی محل پخت آجر طراحی شده. فرسودگی بنا حفظ شده تا تاریخچه کار سخت در فضا باقی بماند. مسیرهای امن، نورگیریهای کنترلشده و فضاهای خصوصی، جایگزین بازنویسی کامل معماری شدهاند. بعد از آن کار؛ باغ شورزی روی خاک رسی است. خاک منطقه رسی است که بستری مناسب برای هالوفیت گیاهان شورزی که کمآببر، اقلیمپذیر و قابل فروش است.
در محوطه بیرونی، باغ شورزیای طراحی شده تا زنان هر روز در آن کار کنند، مهارت بیاموزند و منبع درآمد پایدار داشته باشند. مورد سوم هم اجتماع؛ بازگشت به شهر است. در طرح لبه سایت، فضایی برای فروش همین گیاهان ساخته شده تا زنان بتوانند دوباره با جامعه ارتباط بگیرند، نه پنهان شوند».

به باور این معمار: «جامعه معمولا این زنان را پنهان میکند. ما تصمیم گرفتیم فضای آنها را آشکار طراحی کنیم. نشانه کوره در افق میگوید: زنان حق دیدهشدن دارند. این پروژه سه اصل کلیدی دارد. معناپردازی حداکثری که در واقع؛ هیچچیزی حذف نشده؛ زخمهای بنا بخشی از روایتی هستند که زنان با آن همداستان میشوند. پس از آن پایداری اقتصادی و مادی که یعنی هالوفیتها، گلخانههای باریک و مصالح بومی، ستون فقرات خودکفایی پروژهاند. همچنین معماری به مثابه فرایند که یعنی زنان تنها ساکن نیستند؛ مشارکتکنندهاند. از انتخاب گیاه تا نگهداری روزمره سهم دارند».
این معمار در پایان اضافه میکند: «لبه حضور تنها یک مداخله معماری نیست؛ بیانیهای شهری علیه نادیدهانگاری زنان است. معماران در این پروژه نشان میدهند بازآفرینی شهری میتواند همزمان اکولوژیک، اجتماعی و فمینیستی باشد؛ و سازهای صنعتی متروکه میتواند به بستری برای ترمیم کرامت بدل شود.
همان جایی که امروز پاتوق کارتنخوابهاست و گرهای در بحران HIV و خشونت خانگی، میتواند فردا به میزبان زندگی دوباره بدل شود و شاید این همان «لبه حضور» است؛ مرزی میان حذف شدن و دوباره دیده شدن.
آخرین اخبار جامعه را از طریق این لینک پیگیری کنید.