ناکامی تمنای برگزاری وحدت ملی در شهر
اوایل هفته دوم شهریور ۱۴۰۴ شاهد اتفاقاتی معنیدار در شهر تهران بودیم که از نظر خیلیها شکستی دردناک محسوب میشد و همه چیز را چند قدم به عقب برد. علیرغم توافقی که از دو ماه قبل برای برگزاری کنسرتی با همایون شجریان در میدان آزادی تهران انجام گرفته بود، و با وجود یک سری تبلیغات و شادیها در گروهها و رسانهها در فضای مجازی، ناگهان دو روز مانده به تاریخ برگزاری، کنسرت لغو شد!
اوایل هفته دوم شهریور ۱۴۰۴ شاهد اتفاقاتی معنیدار در شهر تهران بودیم که از نظر خیلیها شکستی دردناک محسوب میشد و همه چیز را چند قدم به عقب برد. علیرغم توافقی که از دو ماه قبل برای برگزاری کنسرتی با همایون شجریان در میدان آزادی تهران انجام گرفته بود، و با وجود یک سری تبلیغات و شادیها در گروهها و رسانهها در فضای مجازی، ناگهان دو روز مانده به تاریخ برگزاری، کنسرت لغو شد! هزاران هزار نفری که خود را برای رفتن به کنسرت شبانه در میدان محبوب شهرمان آماده کرده بودیم، دوباره مغموم و مایوس از اینکه چرا یک کار درست- محض رضای خدا...- به شادی و همدلی این ملت شریف راه نمیبرد، باز سر در گریبان بردیم و باز به همان زمزمههای همیشگی پرداختیم... که بیخود دلمان را خوش کرده بودیم... که از اینها چه توقعی مگر میشد داشت... که این هم از شانس بد ما که حتی یک شب را به ما روا ندارند که همه در فضایی عمومی و برابر، دست هم را بگیریم و با همایون و مرغ سحر ناله سر دهیم و دمی به بدبختیهایمان فکر نکنیم.
آری. خیلی بد شد که کنسرت همایون برگزار نشد، زیرا برگزاری این کنسرت میتوانست همزمان با این دوران تعلیق جنگی و نگرانی عمومی، پیامی مثبت و امیدوارکننده را هم از سوی ملتمان به دنیا بفرستد. میتوانست افکار عمومی خشمگین را قدری از ابرتورم و قیمت دلار و طلا و مکانیسم ماشه و سایر مصائب زمانه منحرف کند. که این فرصت را سوزاندیم. اما، دنیا هم به آخر نرسید. هوا تازه دارد خوب میشود. همایون فورا قرار گذاشت در کشور دیگری کنسرت بدهد. و اگرچه آن خانم جوان با مسئولیت را از معاونت وزارت ارشاد برکنار کردند- که چرا از مردم معذرت خواستی؟- اما کنسرتهای دیگری همچنان دارند در شهرهای دیگر تدارک دیده میشوند و بالاخره در تهران هم شاهد کنسرتهایی خواهیم بود. مردم خستهاند و به دستاویزی نیاز دارند که با هم نگاهشان دارد. از نسلهای جوانتر و معترض هم که کنسرتها و کلیپهای زیرزمینی شگفتانگیزی در شبکه میبینیم که مرا یاد تمام آن حیوانات اساطیری میاندازد که به روایت ایتالو کالوینو، نویسنده محبوب ایتالیایی- بعد از نابودی همه حیوانات شهر از چرنده تا پرنده، «سر از توی کتابهای چاپ سنگی عتیق بیرون آوردند و دوباره تملک خود بر شهر را از سر گرفتند»: «ابولهولها، شیردالها، غولشیرها، اژدهایان، تک شاخها، و انواع حیوانات غریب افسانهای که فکر میکردیم دیگر مزاحم شهر نخواهند شد»، اکنون در مقابل تمام ساختمانهای تاریخی کشورمان ایستادهاند و موسیقی پرهیاهوشان را جلوی چشمان بهتزده ما مینوازند.
اما آنچه در وسط این ماجرا برایم جالب بود حرفهایی بود که ناظران نخبهتر بین خود میزدند. صحبتهایی که هیچیک بیمناسبت نبود و گوشهای از مسائل و الزامات جانبی ولی مهمِ جمع شدن جمعیتهای بزرگ در یک نقطه از شهر را مطرح میکرد:
میگفتند از شرایط اولیه برگزاری یک رویداد، تامین امنیت جانی شهروندان و امکان ارائه خدمات لازم (حداقل سرویس بهداشتی، آب، اورژانس و ...) بدون آزار و اذیت و له شدن شهروندان زیر دستوپاست. اما آیا برای اینهمه گردهمایی بزرگ ۲۲ بهمن و غیره تاکنون کسی معطل آب و اورژانس بوده است؟ البته اجرا در ساعات غروب و شب، با برنامه صبح روز تعطیل فرق دارد، و شاید اجرای برنامه در چنین مقیاسی، و در شرایط پرالتهاب منطقهای واقعا میتوانست مشکلآفرین شود؟
البته واقعیت این است که هرسال یکی دو بار تجربه حضور چنین جمعیتی را در همین محل داریم. بخصوص در ۲۲ بهمن و در راهپیمایی غدیر نیز جمعیتی عظیم در یک محور چندکیلومتری با انبوه تجهیزات از صبح تا شب برنامهریزی و اجرا شد. همین چند روز پیش مراسم راهپیمایی اربعین مگر در شرایط جنگی برگزار نشد؟! البته تامین امنیت شب تهران نشدنی نیست. ولی اول نیازمند اجرای مقیاس کوچکتر و قابل مدیریت و همراهی همه مسئولین نظم و امنیت عمومی است. و البته که چنین اصول و شرایطی برای هر برنامهای با هر عنوان لازم است. ما مراسم تولد امام رضا در خیابان کریمخان را هم با پذیرایی مفصل داشتیم که با موسیقی و آواز و آش و کباب و بچههای خوابیده در بغل مادرانشان، تا شب دیروقت برقرار بود و هیچکس هم گلِهای نداشت. در مورد کنسرت همایون بیشتر گِلِه دوستان از یک بام و دو هوای مسئولین است!
فراموش نکرده ایم چند سال پیش در میدان مشق، شهردار خوب منطقه تاریخی ۱۲، علیمحمد سعادتی، در دوره آقای قالیباف سال ۹۴، نه تنها برای علیرضا قربانی کنسرت رایگان و شبانه گذاشت بلکه برای گروههای موسیقی رستاک و دیگران هم کنسرت برگزار شد. با حدود ۳- ۴ هزار صندلی. شاید بتوان گفت بهترین کنسرت بزرگ دورههای قبل از زاکانی، کنسرت محمد معتمدی، خواننده بینظیرمان بود در پارک آب و آتش. معتمدی نیز مانند قربانی و همایون در صحنه بینالمللی هم معروف است. و آن شب آنقدر خوب آواز خواند و ما را به عرش اعلی برد که هنوز یکی از بهترین خاطراتمان است. نوروزگاهها نیز یکی از بهترین تجربههای تهران بودند.
آنچه مسلم است نشاط و ابراز هیجان جمعی مردم شهر آن هم در چنین شرایطی باید اصلیترین اندیشه دغدغهمندان اجتماعی و سیاسی باشد. امروز ایران باید صحنه حضور باشد. نباید به قهر اجتماعی تن داد. دادن مجوز کنسرت همایون از دو ماه قبل، نشانی از آشتیپذیری و همدلی دولت با مردم بود. نباید بگذاریم لغو آن به خصومت و بدبینی و مقاومت در برابر اصلاح تبدیل شود. زهرا نژادبهرام در یادداشتش در اعتماد، عبارت صلح درونی را برای همه گروههای اجتماعی توصیه میکرد.
آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.