۳۷ درصد رهبران هستهای جهان دچار اختلال روان بودند
پژوهش جدید دانشگاه اوتاگو در نیوزیلند نشان داده است که بسیاری از رؤسای پیشین دولتها در ۹ کشور دارنده سلاح هستهای جهان، در دوران زمامداری خود از مشکلات عمده سلامتی رنج میبردند. این شرایط ممکن است بر قضاوت آنها در زمانی که بر کدهای پرتاب هستهای کنترل داشتند، تأثیر گذاشته باشد.

به گزارش گروه رسانهای شرق،
یک مطالعه جدید و تکاندهنده نشان میدهد که بسیاری از رهبران جهان که به سلاحهای هستهای دسترسی داشتند، در زمان تصدی قدرت، از مشکلات جدی سلامتی از جمله زوال عقل (دمانس)، افسردگی، سکته مغزی و اعتیاد رنج میبردند. برخی در حالت کما بودند، برخی دیگر دچار اختلال شدید عملکردی بودند و در موارد متعددی، وضعیت سلامتی آنها عمداً از عموم مردم پنهان نگه داشته شده بود.
وبگاه سایتِکدِیلی در گزارشی آورده است:
پژوهش جدید دانشگاه اوتاگو در نیوزیلند نشان داده است که بسیاری از رؤسای پیشین دولتها در ۹ کشور دارنده سلاح هستهای جهان، در دوران زمامداری خود از مشکلات عمده سلامتی رنج میبردند. این شرایط ممکن است بر قضاوت آنها در زمانی که بر کدهای پرتاب هستهای کنترل داشتند، تأثیر گذاشته باشد.
قدرتهای هستهای، رهبران ناتوان
پژوهشگران سوابق پزشکی ۵۱ رهبر فقید کشورهای چین، فرانسه، هند، کره شمالی، پاکستان، روسیه، بریتانیا، ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی را بررسی کردند. از میان آنها، هشت نفر در دوران تصدی خود بر اثر بیماریهای مزمن درگذشتند، در حالی که پنج تن دیگر بر اثر حملات قلبی یا سکته مغزی جان باختند. شمار زیادی از آنها با چندین مشکل جدی سلامتی دستوپنجه نرم میکردند که زوال عقل (دمانس)، اختلالات شخصیتی، افسردگی و سوءمصرف مواد مخدر یا الکل از آن جمله هستند.
این پژوهش به سرپرستی پروفسور نیک ویلسون (Nick Wilson) از گروه سلامت عمومی دانشگاه اوتاگو در ولینگتون (پایتخت نیوزیلند) همراه با جورج تامسون (George Thomson)، دانشیار، و دکتر مت بوید (Matt Boyd)، پژوهشگر مستقل، انجام شده است.
پروفسور ویلسون خاطرنشان کرد که ۱۵ رهبر که در زمان حیات از سِمَت خود کنارهگیری کردند، دچار مشکلات سلامتی تأییدشده یا احتمالی بودند که به احتمال قوی در ترک قدرتشان نقش داشت.
سکته، افسردگی و مصرف الکل در دوران تصدی
احتمالاً عملکرد همه این ۱۵ رهبر در دوران تصدیشان تحت تأثیر شرایط سلامتیشان مختل شده بود. در برخی موارد، میزان این اختلال عملکرد عمیق بود؛ مانند مورد دو نخستوزیر پیشین اسرائیل، آریل شارون که پس از سکته مغزی در دوران تصدی به کما رفت و مناخم بگین که افسردگیاش به حدی شدید بود که سال آخر زمامداری خود را در منزلش در انزوا گذراند.
اختلال عملکرد در بحرانها درباره ریچارد نیکسون نیز مشاهده شد؛ زیرا وی در دورههایی از جمله طی یک بحران هستهای مرتبط با غرب آسیا، بهشدت الکل مصرف میکرد.
مواردی نیز وجود داشته که اطلاعات مربوط به سلامت رهبران در آن مقطع زمانی محرمانه نگه داشته میشده است.
رؤسای جمهور آمریکا و تشخیصهای پنهانی
این موضوع درباره چندین رئیسجمهور آمریکا نیز صدق میکند، از جمله دوایت آیزنهاور که پزشکش حمله قلبی وی در سال ۱۹۵۵ میلادی، را «ناراحتی گوارشی» توصیف کرد؛ جان اِف. کِنِدی که معاونانش درباره ابتلای وی به بیماری آدیسون (یک عارضه جدی و مزمن) دروغ گفتند؛ و رونالد ریگان که دولتش، هم شدت جراحاتش پس از ترور سال ۱۹۸۱ میلادی و هم نشانههای احتمالی زوال عقل وی را در اواخر دوره ریاستجمهوری پنهان کرد.
پروفسور ویلسون میگوید: سلامت کِنِدی در دو سال اول ریاستجمهوریاش (۱۹۶۱و۱۹۶۲ میلادی) وضعیت ضعیفی داشت و عملکردش احتمالاً تحت تأثیر بیماری آدیسون، کمردرد و مصرف استروئیدهای آنابولیک و آمفتامینها مختل شده بود. در همین سال ۱۹۶۱ میلادی بود که وی عملیات ناموفق «حمله به خلیج خوکها» در کوبا را، که با پشتیبانی سیا انجام شد، تأیید کرد و نیز عملکرد ضعیف وی در اجلاس وین با رهبر شوروی، نیکیتا خروشچف، در اوج جنگ سرد جلب توجه کرد. از سوی دیگر، سلامت روانی نامناسب خروشچف نیز احتمالاً در ایجاد بحران برلین و بحران موشکی کوبا نقش داشت.
چالشهای پنهان فرانسه و نیوزیلند
در فرانسه، فرانسوا میتران، رئیسجمهور پرسابقه، سرطان پیشرفته پروستات خود را، تا پایان دوره ریاستجمهوریاش در سال ۱۹۹۵ میلادی پنهان کرد و با چنگ و دندان به قدرت چسبید؛ این در حالی بود که پزشکش در اواخر سال ۱۹۹۴ میلادی، نتیجهگیری کرده بود که وی دیگر توانایی لازم برای انجام وظایفش را ندارد.
این پژوهش جدید، در ادامه تحقیقات پیشین پروفسور ویلسون درباره سلامت نخستوزیران پیشین نیوزیلند انجام شده است. آن مطالعه نشان داد عملکرد حداقل چهار نفر از این رهبران مختل شده بود: سه نفر به دلیل مشکلات سلامتی و رابرت مولدون به دلیل مصرف سنگین الکل.
پروفسور ویلسون تأکید میکند که با افزایش بیثباتی بینالمللی پس از تهاجم روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ میلادی، اطمینان از وجود رهبری و حکمرانی مطلوب در کشورهای دارنده سلاح هستهای اهمیتی حیاتیتر یافته است.
اختیارات بیقید هستهای: نمونه آمریکا
ویلسون معتقد است: این موضوع بهویژه درباره ایالات متحده صدق میکند که یک رهبر در اصل میتواند به طور مستقل دستور استفاده از سلاحهای هستهای را صادر کند؛ از این وضعیت بهعنوان سلطنت هستهای (nuclear monarchy) یاد میشود.
به گفته وی، طیفی از اقدامات میتواند خطرات امنیتی جهانی ناشی از رهبرانی را که قضاوتشان زیر سؤال است کاهش دهد. این اقدامات عبارتند از خارجکردن سلاحهای هستهای از وضعیت آمادهباش بالا؛ اتخاذ سیاستهای «عدم استفاده نخست» که بر اساس آن کشورها جز در تلافی پاسخ متقابل، از سلاح هستهای استفاده نمیکنند؛ اطمینان از اینکه هر پرتاب سلاح، نیاز به مجوز چندین نفر داشته باشد؛ و پیشبرد پیمانهای خلع سلاح هستهای.
اصلاحات رهبری و ارزیابیهای سلامت روان
پروفسور ویلسون میگوید دموکراسیها میتوانند محدودیت دورههای ریاست و همچنین سامانههای عزل را برای رهبران خود در نظر بگیرند تا رأیدهندگان بتوانند به صورت رسمی، خواستار استعفای سیاستمداران شوند. همچنین میتوان الزاماتی برای رهبران وضع کرد تا پیش از تصدی مسئولیت و در طول دوره خدمت ارزیابیهای پزشکی و روانشناختی از آنها صورت بگیرد. همچنین حفظ رسانههای قدرتمند با روزنامهنگاران تحقیقی نیز میتواند به افشای اختلال عملکرد در رهبران کمک کند.
وی تأکید میکند که سیاستمداران عموماً در معرض فشار روانی بالا قرار دارند که میتواند بر سلامت روان آنها تأثیر بگذارد. یک مطالعه درباره نمایندگان مجلس بریتانیا نشان داد آنها ۳۴ درصد بیشتر از سایر گروههای دارای درآمد بالا در معرض مشکلات سلامت روان قرار دارند.
کاهش خطرات از طریق حمایت بهتر سلامت روان
ویلسون معتقد است یافتن راههایی برای کاهش فشار روانی بر سیاستمداران و رسیدگی بهتر به نیازهای سلامت روان آنها، روش دیگری است که میتواند خطرات امنیت جهانی را کاهش دهد.
آخرین اخبار جامعه را از طریق این لینک پیگیری کنید.