هشدار؛با چت جی پی تی درد دل نکنید
پدیده دلبستن به رباتها از کجا ناشی شده و چه بلایی سر بشر خواهد آورد؟!

به گزارش گروه رسانهای شرق،
در لحظاتی که از نزدیکترین افرادمان ناامید شدهایم، به چه کسی پناه میبریم؟ وقتی قلبتان شکسته، اعتماد بهنفستان فروپاشیده، یا در آستانه یک تصمیم احساسی ایستادهاید، هوش مصنوعی ممکن است شبیه نجاتدهندهای آرام و دانا به نظر برسد.اما بیایید بیپرده بگوییم: چتجیپیتی روانشناس نیست. دوست شما نیست. شریک زندگیتان نیست. و اگر مراقب نباشید، همین دستیار به ظاهر دلسوز، میتواند شما را به تصمیماتی سوق دهد که پایهای جز دادههای ناقص و بازخوردهای تأییدگر ندارند.پشت این صدای آرام، واژههای تأییدگر، و مهربانیهای الگوریتمی، حقیقتی نگرانکننده پنهان شده است. این گزارش فقط درباره چتجیپیتی نیست؛ درباره آینده رابطه ما با «خود»مان است.شاید هنوز فرصت داشته باشید، اما خیلی زود، ممکن است تصمیمی احساسی بگیرید که بر پایهی مشاورهای از جنس کد شکل گرفته است، نه فهم واقعی.
ظهور هوش مصنوعی به عنوان محرم اسرار: چرا به رباتها اعتماد میکنیم؟
در لحظات شکننده دلشکستگی، سردرگمی، یا حتی کنجکاوی محض، همه ما دستکم یک بار سراغ چتجیپیتی یا سایر هوشهای مصنوعی رفتهایم. پرسشهایی نظیر «چرا اینقدر حسادت میکنم؟»، «آیا شریک عاطفیام از لحاظ احساسی در دسترس نیست؟» یا «چگونه بفهمم باید بمانم یا بروم؟» در ذهن بسیاری نقش بسته است.اما آیا تاکنون از خود پرسیدهاید چرا عمیقترین و انسانیترین دغدغههایمان را با یک ربات در میان میگذاریم؟ و مهمتر از آن، چه خطراتی در این مسیر پنهان شده است که شما از آن بیخبرید و هر لحظه تهدیدتان میکند؟
در دنیایی که دسترسی به کمک تنها با یک کلیک میسر است و گمنامی، شرم را به حداقل میرساند، رجوع به هوش مصنوعی برای مسائل عاطفی منطقی به نظر میرسد. تحقیقات اخیر نیز این پدیده را تأیید میکنند. مطالعاتی نشان میدهند که رایجترین پرسشهای مرتبط با روابط که از هوش مصنوعی پرسیده میشود، حول محور حسادت، اعتماد، صمیمیت، چالشهای جنسی، تعارض و حفظ رابطه میچرخد. دقیقاً همان موضوعاتی که ما با درمانگر، بهترین دوستان یا حتی در صفحات دفتر خاطراتمان در میان میگذاریم.از بسیاری جهات، پرسیدن این سؤالات از چتجیپیتی تفاوت چندانی با جستجو در گوگل ندارد. هوش مصنوعی از حجم وسیعی از متون آنلاین برای تولید پاسخهای آموزنده استفاده میکند. اگر به دنبال اطلاعاتی درباره نظریه دلبستگی یا نحوه کاهش شدت یک دعوا هستید، یک دستیار هوش مصنوعی، در صورت عملکرد صحیح، مانند دستیاری دوستانه، سریع و باسواد در دسترس شماست. اما مرزی وجود دارد، و عبور از این مرز، بین جستجوی اطلاعات و جستجوی مشاوره، بسیار آسان است.
چرا اطلاعات ناقص، گمراهکننده است؟ معمای دادههای یکطرفه
فرض کنید «سارا» به تازگی با نامزدش «علی» بحث کرده است. سارا با دلشکستگی و سردرگمی شدید به چتجیپیتی پناه میبرد و مینویسد: «علی دیشب سر من فریاد کشید و گفت از این رابطه خسته شده است. احساس میکنم دیگر دوستم ندارد».هوش مصنوعی هم با لحنی همدلانه پاسخ میدهد: «این بسیار دردناک است. شما شایسته عشق و احترام هستید. شاید وقت آن رسیده که به آینده این رابطه فکر کنید».این پاسخ در لحظه برای سارا آرامشبخش است، اما چه کسی میداند علی تحت چه فشاری بوده، یا چه سوءتفاهمی بین آنها رخ داده است؟ چتجیپیتی فقط تجربه سارا را میشنود و تنها بر اساس اطلاعات یکطرفه او پاسخ میدهد.اینجاست که اوضاع پیچیده میشود. چتجیپیتی با همدلی و زبانی تأییدکننده پاسخ داد که حمایتگر و اعتباربخش بود. در ظاهر، مفید به نظر میرسید. اما زیر این تأیید، نقص بزرگی وجود داشت: مشاوره در مورد چنین تصمیم مهمی تنها بر اساس اطلاعات ورودی او بود. هوش مصنوعی قادر به پرسیدن سؤالات عمیقتر (مگر اینکه به آن دستور داده شود) یا ارائه یک درک کامل از موقعیت نبود.در واقع اگر خود را به جای یک متخصص بالینی در جلسات درمانی قرار دهیم، انتظار داریم تنها یک طرف ماجرا را بشنویم. اما به عنوان متخصص، سؤالات خاصی نیز میپرسیم تا الگوها را ارزیابی کنیم، تاریخچه را جمعآوری کنیم و یک درک دقیق و چندوجهی بسازیم. ما فقط اطمینان خاطر نمیدهیم؛ بلکه در مسیری رو به جلو همکاری میکنیم. اما هوش مصنوعی هنوز آن عمق از تجربه انسانی، خرد بالینی یا انعطافپذیری را ندارد.
خطر «اتاق پژواک»: وقتی هوش مصنوعی فقط آنچه میخواهید را بازتاب میدهد
مسئله دیگری که ما متوجه آن شدهایم، لحن پاسخهاست. دستیاران هوش مصنوعی طوری طراحی شدهاند که مفید باشند. این اغلب به این معنی است که آنها به طور پیشفرض، حمایتگر، تأییدکننده و تشویقکننده هستند. و در حالی که اینها ویژگیهای دوستداشتنی هستند، اما اگر با چالش متعادل نشوند، میتوانند آینهای تحریفشده ایجاد کنند.وقتی آسیبپذیر هستیم، اغلب به دنبال اطمینان و اعتبارسنجی هستیم که دیدگاه ما منطقی است، که مهم است. اما رشد در یک اتاق پژواک اتفاق نمیافتد. رشد از طریق گفتگوهای عمیقاً چالشبرانگیز حاصل میشود. از طریق دیدگاههای دیگران که ما را به وضوح میبینند و میگویند: «بله، اما آیا به این اطلاعات و دیدگاه دیگر هم فکر کردهای؟» هوش مصنوعی ممکن است تحریفهای شما را به چالش نکشد (در واقع، ممکن است حتی نداند چه چیزی تحریفشده است) یا به آرامی شما را به مسئولیتپذیری سوق ندهد.میتوانید از چتجیپیتی بخواهید که مستقیمتر یا انتقادیتر باشد، اما این رفتار پیشفرض آن نیست. اکثر کاربران به این درخواست فکر نمیکنند. و حتی اگر این کار را هم انجام دهید، در نهایت، هدف اصلی آن هنوز این است که آنچه شما میخواهید را به شما بگوید.
فقدان عنصر حیاتی: چرا هوش مصنوعی جایگزین روابط انسانی نمیشود؟
وقتی شما درد و رنجی را در یک رابطه تجربه میکنید، این درد اساساً یک تجربه انسانی و بینفردی است. یعنی در تعامل با شخص دیگری شکل گرفته و در بطن ارتباطات شما ریشه دارد. تلاش برای حل این درد با یک «غیرانسان» که توانایی برقراری ارتباط واقعی را ندارد، مانند این است که بخواهید یک زخم فیزیکی را بدون تماس مستقیم و تنها با تماشای تصویر آن درمان کنید.همتنظیمی عاطفی و فیزیولوژیکی: پلی از جنس احساسدر یک تعامل انسانی واقعی، مثلاً با یک درمانگر یا دوست نزدیک، اتفاقی به نام همتنظیمی عاطفی و فیزیولوژیکی یا «emotional and physiological attunement» رخ میدهد. این مفهوم به زبان ساده یعنی:همدلی درونی: وقتی شما در حال صحبت هستید و ناراحتید، سیستم عصبی فرد مقابل نیز میتواند تا حدی با شما همفرکانس شود. او نه تنها کلمات شما را میشنود، بلکه احساسات شما را نیز در سطح فیزیولوژیکی درک میکند. مثلاً، ممکن است ضربان قلبش کمی تندتر شود، یا لحن صدایش با غم شما تطبیق پیدا کند. این یک واکنش ناخودآگاه و بیولوژیکی است که نشان میدهد او «با شماست».بازتاب و تأیید غیرکلامی: دوست یا درمانگر شما ممکن است با تکان دادن سر، نگاه عمیق، یا حتی یک سکوت معنیدار، نشان دهد که شما را میبیند، میشنود و درک میکند. اینها سیگنالهای قدرتمند غیرکلامی هستند که در هوش مصنوعی وجود ندارند. هوش مصنوعی فقط متن را پردازش میکند، نه حالت چهره شما، لرزش صدایتان، یا حتی نفسهای عمیقتان را.
چرا هوش مصنوعی نمیتواند جایگزین شود؟
این همتنظیمی به شما احساس دیده شدن و امنیت میدهد. وقتی حس میکنید کسی واقعاً با شما ارتباط برقرار کرده و درد شما را حس میکند، راحتتر میتوانید آسیبپذیریهای خود را به اشتراک بگذارید. این اشتراکگذاری آسیبپذیری، سنگ بنای هرگونه ترمیم و رشد در روابط است.اما وقتی با هوش مصنوعی صحبت میکنید، هیچ یک از اینها وجود ندارد. هیچ همتنظیمی سیستم عصبی وجود ندارد. هیچ تجربه عاطفی جبرانی وجود ندارد. ممکن است تقلیدی متقاعدکننده از همدلی وجود داشته باشد، اما هیچ همدلی واقعی در کار نیست.به بیان ساده، هوش مصنوعی میتواند اطلاعات ارائه دهد، اما نمیتواند احساس کند، همحس شود، یا یک رابطه را تجربه کند. درد روابط انسانی، یک درد رابطهای است و برای التیام آن، به یک رابطه واقعی نیاز داریم. هوش مصنوعی میتواند ابزاری مفید برای جمعآوری اطلاعات باشد، اما هرگز نمیتواند نقش یک دوست، همسر، یا درمانگر را در مسیر التیام زخمهای روحی شما ایفا کند.چرا این مهم است؟ زیرا بهبود روابط در رابطه با افراد دیگر اتفاق میافتد. و اگرچه مکالمات با یک دستیار هوش مصنوعی میتواند شبیه صحبت با یک شخص باشد، اما هیچ شخصی در انتهای چت وجود ندارد. مکالمات ما با دیگران به ما کمک میکند تا تغییر کنیم و رشد کنیم، تا حدی به این دلیل که بودن در رابطه با دیگران به ما اجازه میدهد تحت تأثیر شخص دیگری قرار بگیریم. و در حالی که ممکن است تحت تأثیر مکالمات با هوش مصنوعی قرار بگیریم، ممکن است به شیوهای که میخواهیم و نیاز داریم به ما کمک نکند.
کلام آخر!
هدف شرمسار کردن کسی نیست که با چتجیپیتی درباره رابطهاش صحبت میکند. خیلی خوب است که مردم اهل تعامل هستند و به دنبال راهنمایی میگردند، حتی از طریق فناوری. اما باید نسبت به کاری که هوش مصنوعی میتواند انجام دهد و کاری که نمیتواند انجام دهد، آگاه باشیم.چتجیپیتی و دیگر رباتهای هوشهای مصنوعی ممکن است در نگاه اول، نجاتبخشان عصر دیجیتال بهنظر برسند؛ آرام، باملاحظه، و همیشه در دسترس. اما بیایید صادق باشیم: هیچ الگوریتمی، حتی پیشرفتهترین آنها، نمیتواند قلب تپندهٔ انسان، پیچیدگی روان، یا بافت زنده یک رابطه واقعی را درک کند.در لحظهای که تصمیمی احساسی میگیرید، و تنها بر اساس بازخوردهای ماشینی جلو میروید، ممکن است به سمت نتیجهای کشیده شوید که بعدها بهای سنگینی برای آن خواهید پرداخت.اما این یک هشدار علیه تمام ظرفیتهای هوش مصنوعی نیست. هدف ما نه ترساندن بیدلیل است، نه زیر سؤال بردن توانمندیهای واقعی این فناوری؛ هوش مصنوعی ابزار قدرتمندیست برای یادگیری، تحلیل، تولید محتوا، حتی گفتگوهای اولیه درباره خودشناسی.اما زمانی که پای تصمیمات عاطفی، روابط انسانی، یا سلامت روانی وسط میآید، باید یک خط قرمز کشیده شود: هیچ ماشین و هیچ کدی، جایگزین حضور انسانی، همدلی واقعی و گفتوگوی دوطرفه نخواهد بود.پس اگر در آستانه یک تصمیم مهم هستید، از چتجیپیتی کمک بگیرید، اما همانجا متوقف نشوید. به سراغ انسانها بروید. کسانی که حرف نمیزنند فقط چون برنامهریزی شدهاند، بلکه چون شما را میفهمند.گاهی نجات یک رابطه، نجات خودتان، یا نجات آیندهتان، در گروِ این است که به جای «پاسخ راحت»، به دنبال «پاسخ واقعی» باشید!
آخرین اخبار جامعه را از طریق این لینک پیگیری کنید.