|

مبادا سایه ناامنی روی درمان کودکان مبتلا به سرطان بیفتد

زیر سقف بیمارستان کودکان مبتلا به سرطان محک این روزها چه می‌گذرد؟

این روزها در بیمارستان محک، همه چیز رنگ و بوی دیگری گرفته. به همان اندازه که نگرانی در چشم مادران بیشتر شده، قدرت روانشناسان، مددکاران، پرستاران و پزشکان محک هم بیشتر شده‌است.

زیر سقف بیمارستان کودکان مبتلا به سرطان محک این روزها چه می‌گذرد؟

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

موج حملات به شمال و شمال شرقی تهران که می‌رسید، بیشتر آشفته می‌شدیم. خانه پدری، کافه مورد علاقه، خیابان اصلی شهر و... برای همه مهم بود اما شمال شرقی این شهر، یک بیمارستان دارد که مأمن ده‌ها مادر و کودک مبتلا به سرطان از شهرهای مختلف ایران است. اخبار اگر از انفجار در حوالی این بیمارستان را گزارش می‌کرد، با همکاران حاضر در بیمارستان تماس می‌گرفتیم: «صدای انفجار چقدر بلند بود؟ بچه‌ها ترسیدند؟ مادرها چطور؟»

این روزها در بیمارستان محک، همه چیز رنگ و بوی دیگری گرفته. به همان اندازه که نگرانی در چشم مادران بیشتر شده، قدرت روانشناسان، مددکاران، پرستاران و پزشکان محک هم بیشتر شده‌است. درِ اتاق بازی هر بخش آنکولوژی بیشتر از همیشه به روی کودکان باز است. کودکانی که نمی‌توانند وارد اتاق بازی شوند، سفارش می‌دهند: «خاله برای من لگو میاری تو اتاقم؟» کوچک‌ترها در جهان خودشان هستند و انگار آب از آب تکان نخورده. نوجوانان اما چشم از آسمان پشت پنجره بر نمی‌دارند. بعضی از آنها بهانه‌گیر و عصبی شده‌اند. یکی از مادرها می‌گوید: «نصف شب با صدای پدافندها بیدار میشد و گریه می‌کرد. نمی‌تونستم آرومش کنم.»

مدیریت بیمارستان با تصمیم فوری، حضور ۲۴ ساعته روانشناسان را برای حمایت روانی از کودکان و خانواده‌ها فراهم کرده است. روانشناسان با تجربه در مدیریت بحران، آرامش را به بخش‌ها بازمی‌گردانند. پزشکان نیز با دعوت از همکاران متخصص در کار با کودکان، تلاش می‌کنند اضطراب بیماران کوچک را کاهش دهند. سرپرست بخش پیوند را در راهروی بیمارستان دیدیم که گفت: «اگر ممکن است به محیا، امیرعلی و یاسمین سر بزنید. سرشان که گرم شود اضطراب‌شان کم می‌شود.»

روح و روان کودکان برای همه مهم است. تلاش می‌کنیم تا مادران آرام باشند و آرامش‌شان را به فرزندان‌شان منتقل کنند. در یکی از گفت‌وگوها مادری گفت: «این اولین بحرانی نیست که ما داریم تجربه می‌کنیم» درد و بیماری فرزندان‌شان بحران بزرگ دیگری بود که حالا وظیفه ما را از قبل سنگین‌تر کرده است.

کادر بیمارستان نگرانی از خانه و خانواده‌هایشان را پشت در بیمارستان می‌گذارند. نگرانی برای سرزمین‌شان، برای خاک‌شان را در دل نگه می‌دارند. این روزها زیر سقف این بیمارستان، از کمک بهیاران تا پزشکان با وجود همه دلهره‌ها، لبخند می‌زنند. انگار که این روزها برای آنها نیست. انگار که انفجار هزاران کیلومتر از آنها دور است و صداهایی که می‌شنوند، رعدوبرق است. اضطراب‌ها اسباب بازی و قصه می‌شود که از روان‌شناسان و مددکاران به سمت کودکان می‌رود. مبادا که سایه ناامنی روی درمان کودکان مبتلا به سرطان بیفتد. درمان سرطان درگیری و ناامنی نمی‌شناسد.

آن‌گونه که نیکوکاران ۳۴ سال در کنار کودکان مبتلا به سرطان محک ایستاده‌اند، امید داریم که با قدرت در کنارشان برای حفظ کودکی و سلامتی ۱۳ هزار کودک ادامه دهیم و با حضور ایشان به فرداهای روشن باور داریم.

آخرین اخبار جامعه را از طریق این لینک پیگیری کنید.