مرگ در سایه بینظمی، الهه حسین نژاد و فروپاشی نظم شهری
مطابق مقررات، مسئولیت ساماندهی و نظارت بر حملونقل مسافر در محدوده شهرها بر عهده شهرداریهاست. از سوی دیگر، جابجایی مسافر با خودروهای شخصی، ممنوع و مشمول جریمه است.

به گزارش گروه رسانهای شرق،
امیر مسعود دلاوری، وکیل و کارشناس ارشد جزا و جرم شناسی در یادداشتی نوشت: جدای از تمام تحلیلهای جرمشناختی و جامعهشناختی که هر کدام جای بحث فراوان دارد، باید گفت الهه حسیننژاد قربانی فروپاشی نظم شهری شد.
مطابق مقررات، مسئولیت ساماندهی و نظارت بر حملونقل مسافر در محدوده شهرها بر عهده شهرداریهاست. از سوی دیگر، جابجایی مسافر با خودروهای شخصی، ممنوع و مشمول جریمه است.
اما سوال اساسی اینجاست: شهرداری تهران و پلیس راهنمایی و رانندگی طی این سالها چه اقدام مؤثری برای ساماندهی این وضعیت انجام دادهاند؟
مرگ الهه حسیننژاد فقط یک قتل با انگیزهی اقتصادی نبود، نشانهای از فروپاشی مدیریت شهری در تهران و حاصل دههها بیتدبیری، بینظمی و بیتفاوتی سازمانهای مسئول بود. او نه اولین قربانی این آشفتگی است، نه آخرین خواهد بود.
کافی است فقط یکبار به پایانهی غرب یا همان ترمینال آزادی سر بزنید، بزرگترین پایانه مسافربری شاید در سراسر خاورمیانه با پنجاه هکتار وسعت. اگر از ایستگاه متروی میدان آزادی یا اتوبوسهای بیآرتی پیاده شوید، با صحنهای پرآشوب، بی نظم و بدترکیب روبرو میشوید: نه نظمی برای تاکسیهای مجاز هست، نه نظارتی جدی بر خودروهای شخصی که بهعنوان مسافرکش فعالیت میکنند. زیرگذر غربی میدان آزادی - همان جایی که الهه حسین نژاد سوار بر خودروی قاتلین شد- حلقهای بیسامان در مهمترین گره حملونقل غرب تهران، تبدیل به پاتوق روزانهی دهها خودروی غیرمجاز شده که از اسلامشهر، یافتآباد، قلعهحسنخان، تهرانسر، اندیشه و... میآیند و بیوقفه نظم شهری را مختل میکنند. مسافرکشانی که البته خود قربانی وضعیت نابسامان اقتصادیاند.
اتوبوسهای بینشهری هم در این آشوب سهم دارند. برخی از آنها بارها دور پایانه میچرخند و با توقفهای بیقاعده در ورودی زیرگذر میدان آزادی، ترافیک بیموردی ایجاد میکنند که پیامد آن، کلافگی، عصبانیت و هدررفت وقت شهروندان است.
شهرداری و راهنمایی و رانندگی تهران، در طی این سالها حتی نتوانستهاند سادهترین ایدهها را اجرایی کنند. خاطرم هست جدود ۱۲ سال پیش، یکی از سربازان وظیفه اهل خرمآباد، پیشنهاد داده بود دوربینی ساختگی همراه با یک فلش، در آن محل نصب کنند که وانمود شود در حال عکسبرداری است. فقط همین ایدهی ساده باعث شد برای چند ماه، مسافرکشها جرئت توقف نداشته باشند و نتیجتا مردم نیز از طریق تاکسیهای مجاز، به مقاصد خود میرفتند.
تاکسیهای مستقر در پایانه غرب بیکارترین رانندگان ایراناند، چون شهروندان تهرانی هم از آنها استفاده نمیکنند. ترجیح میدهند سوار خودروهای شخصی و غیرمجاز زیرگذر آزادی شوند. رانندگانی که بدون انتظار طولانی برای پر شدن خودرو، با سرعت بیشتر و درگیری کمتر، حرکت میکنند. مأموران هم ناچارند بهجای برخورد با ریشههای بحران، جریمهای بنویسند و بروند.
الهه حسیننژاد پر کشید، مثل بسیاری دیگر که در این مسیر قربانی بینظمی شدند؛ قربانی سرقت، خشونت، غفلت و یک شهر بیصاحب.
ما همه مقصریم.
هم مردم، هم مسئولان.
اما بیشتر از همه، آنهایی که سالهاست چشم بستهاند به فریاد بینظمی در قلب پایتخت.
آخرین اخبار جامعه را از طریق این لینک پیگیری کنید.