|

گزارش میدانی خبرنگار شرق از بندرعباس

دوهفته پس از فاجعه بندر رجایی بندرعباس هنوز عزادار است

۱۴ روز پس از فاجعه انفجار بندر شهید رجایی، حال و هوای شهر بندرعباس هنوز به حالت عادی برنگشته است.

دوهفته پس از فاجعه بندر رجایی بندرعباس هنوز عزادار است

به گزارش گروه رسانه ای شرق، وارد شهر که می‌شوید، می‌توان رد ماتم شنبه ششم اردیبهشت را در جریان زندگی دید. در گوشه و کنار شهر بنرهای تسلیت به چشمتان می‌آید. از ارگان‌ها و اداراتی که بنرهای چاپ شده را از دیوارشان آویخته‌اند تا مردمی که خودجوش نشانی از تسلیت را عجین زیست روزمره خود کرده‌اند. «الهام» که صاحب مغازه‌ لباس فروشی در مرکز شهر است می‌گوید که حتی اصالتا اهل بندرعباس نیست، اما دلش می‌خواهد در این سوگواری با مردم همراه باشد: «۱۳ ساله بودم که همراه با خانواده‌ام و به خاطر شغل پدرم به بندرعباس مهاجرت کردیم. اوایل برایمان سخت بود. مشهدی بودیم و چنین تغییری در زندگی برای ما قابل پذیرش نبود اما مردم این شهر آنقدر مهربان بودند که خیلی زود به شهر و زندگی جدید خو گرفتیم. خودمان هم باور نمی‌شد اما با هر مهاجری حرف بزنید این را به شما خواهد گفت که مردم این منطقه اساسا با غریبه خیلی خوب و مهربان هستند و همین هم باعث می‌شود که آدم‌ها بیایند و ماندگار شوند. همه این‌ها چنان تعلق خاطری در من ایجاد کرد که با وجود اینکه کسی را هم در حادثه شهید رجایی نمی‌شناختم اما غم مردم از دلم بیرون نمی‌رود.» سارا هنوز مشکی پوشیده و پرچم مشکی هم به دیوار مغازه‌اش نصب کرده است: «بعضی‌ها می‌گویند این کارها خوب نیست. غم را ماندگار می‌کند. باید گذر کرد. اما به نظرم اشتباه است. آدمیزاد باید به وقتش سوگواری کند که بتواند چنین مصیبتی را تاب بیاورد. من هم دلم می‌خواهد در این سوگواری همراه مردمی باشم که روزی این شهر غریبه را برای من تبدیل به خانه کرده بودند.»

حادثه اگرچه در ظاهر تمام شده اما اثراتش با مردم باقی است. آنقدر که حتی دانشگاه علوم پزشکی تهران نیز نسبت به این موضوع اقدام کرده است. مثالش هم اطلاعیه بزرگی است که در نقاط مختلف شهر می‌توان آن را دید. در این بنر از کردم خواسته شده است که در صورت بروز علائمی همچون ترس و اضطرتب، وحشت‌زدگی، بی‌قراری، اختلال در خواب و اشتها و... دارند یا به مرکز درمانی و سلامت نزدیک خانه خود مراجعه کنند و یا با شماره ۱۴۸۰ تماس بگیرند و از مشاوران و روان‌شناسان کمک تخصصی دریافت کنند.

«محمدرضا» که تمام دهه سی و چهل زندگی‌اش را در بندر رجایی کار می‌کرده، حالا نگران سلامتی دوستانش است. او به خاطر بیماری روماتیسم از هشت سال پیش دیگر پیمانکاری در بندر را ادامه نداد و به کار آزاد روی آورد و هیچ دوس و همکار سابقی را هم در این حادثه از دست نداده است، اما می‌گوید حال رفقایش خوب نیست: «شصت سال سن گذرانده‌ام و تا به حال برخی از این دوستانم را اینطور ندیده بودم. مردهایی که سختی.های زندگی را پشت سر گذاشته‌اند و حالا آنقدر شکسته شده‌اند که نمی‌دانم چطور می‌خواهند از این مصیبت عبور کنند. حال مردم خوب نیست. یکی باید به فکر حال این مردم باشد. مصیبت سنگینی بود و باید کاری کرد که همه مجددا به زندگی برگردند.»