زنی که درباره خزندگان بسیار می داند
جمعیت زنانی که در این حوزه فعالیت مستمر میکنند، هر روز کمتر از قبل میشود؛ گروهی از آنها مهاجرت کرده و برخی هم به حوزههای دیگری روی آوردهاند

«هومن جوکار» به شوخی گفت این خانم مارگیر جمع ماست، اما مدیر هتل گوشش به این حرفها بدهکار نبود و نپذیرفت که دختری تنها را در هتل پذیرش کند. «هانیه غفاری» هم ناچار شد آن شب خانه یکی از دوستانش در اهواز بماند و روز بعد به تیم مطالعه میدانی خزندگان بپیوندد. در این ۲۵ سال کار میدانی این خزندهشناس و محقق، از این اتفاقات کم ندیده است. هانیه غفاری، عضو هیئتعلمی گروه محیطزیست دانشکده منابع طبیعی دانشگاه کردستان، عضو گروه تخصصی لاکپشتهای آب شیرین، گروه تخصصی مارها و همچنین گروه تخصصی دوزیستان اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت و عضو کمیته راهبری ملی دفتر کمکهای کوچک سازمان ملل است. او برای سالها در مورد گونههای مختلف خزندگان در کشور مطالعات علمی و طرحهای حفاظتی مشارکتی انجام داده، کاری که بهگفته خودش آسان نبود. علاقه به این حوزه، غفاری را از اواخر دهه ۷۰ و ۲۰سالگی به زیستگاههای طبیعی برای جستوجوی خزندگان کشاند و او را به یکی از بهترین خزندهشناسان ایران بدل کرد. از او پرسیدم چرا خزندگان؟ و خزندهشناسان زن با چه چالشهایی مواجهاند که همکاران مردشان آنها را تجربه نمیکنند؟
تصور عمومی این است که زنان از خزندگان هراس دارند، شما سالهاست که در مورد خزندگان کار می کنید، چطور این حوزه را انتخاب کردید؟ و از چه سالی؟
از دوران کودکی همه حیوانات را دوست داشتم و از سن پنج-شش سالگی شغل مورد علاقه آیندهام دامپزشکی بود. در دوره کارشناسی، مهندس هوشنگ ضیایی استاد راهنمای من بود. او دانشجویان علاقهمند به حیاتوحش، مشتاق و باانگیزه رشته محیطزیست را با دقت نظر از میان دانشجویان کلاس درس شناسایی و به آنها مطالعه میدانی در مناطق تحت حفاظت سازمان محیطزیست و سایر زیستگاهها پیشنهاد میکرد. البته آن سالها پروژه کارشناسی به آسانی امروز نبود که دانشجویان پروژه و کار میدانی نداشته باشند یا چند دانشجو با هم در مورد یک موضوع کار کنند.
شروع پژوهشهای من در مورد خزندگان با ورود تئودور پاپنفوس Theodore J. Papenfuss از دانشگاه کالیفرنیا که از طریق شرکت طبیعتگردی اکوتور به ایران آمده بود، همزمان شد و من را از آن روزها تا به امروز، بهمدت ۲۵ سال در طبیعت ایران نگه داشته است. پاپنفوس در مورد خزندگان خاورمیانه مطالعه میکرد و جمعی ۱۰نفره را با خود به مناطق مختلف ایران برد که من تنها زن آن جمع بودم. ما به پاپنفوس در مطالعه میدانی کمک میکردیم و در خلال این سفرها، پژوهش میدانی و نحوه مطالعه علمی گونههای مختلف خزندگان را یاد گرفتیم. آغاز این سفرها البته جرقهای هم در ذهن ما بهعنوان افراد این گروه زد، اگر یک نفر از آن سوی دنیا آمده تا در مورد خزندگان ایران کار کند، چرا پس از فارغالتحصیلی، خود را محدود به پشتمیزنشینی کنیم؟ همان زمان تصمیم گرفتم که پژوهشگر حوزه خزندگان باشم.
پژوهشهایم را در مورد لاکپشت فراتی در خوزستان از سال ۱۳۷۹ آغاز کردم، ۱۴ ساعت با قطار به محل پروژه میرفتم و در هر چهار یا پنج سفر یک بار ادارهکل محیطزیست خوزستان موافقت میکرد ماشین در اختیارم بگذارد تا مطالعه میدانی انجام دهم. پروژه ارشد و دکتری را هم در مورد همان گونه انتخاب کردم و در همین اثنا با توجه به همکاری در تأسیس مؤسسه «خزندهشناسان پارس» بیشتر از قبل به مناطق مختلف کشور سفر کردم. در این ۲۵ سال فعالیت تخصصی و حرفهایام مدیریت طرح حفاظتی مشارکتی از لاکپشت فراتی، مطالعه خزندگان و دوزیستان طرح حفاظت از تنوعزیستی زاگرس، طرح حفاظت مشارکتی از گاندو در سیستانوبلوچستان، طرح حفاظت از افعی لطیفی در پارک ملی لار، همکاری در طرح حفاظت از سمندر کوهستانی لرستان و بسیاری دیگر از طرحهای حفاظت از خزندگان و دوزیستان در معرض خطر انقراض و مطالعات علمی در مورد آنها باعث شد در این حوزه بیشازپیش در سطح ملی و بینالمللی شناخته شوم.
با کدام خزندهشناسان داخلی و خارجی کار کردهاید و پژوهشهای شما بیشتر در مورد کدام گونهها متمرکز است؟ چرا؟
در مدت فعالیت حرفهای در مورد گونههای مختلف خزندگان با محققین شناختهشده بینالمللی بسیاری همکاری داشتهام. از جمله زندهیاد پروفسور استیون اندرسون، استاد گروه زیستشناسی و تاریخ طبیعی دانشگاه پسیفیک آمریکا و محقق بخش خزندگان و دوزیستان آکادمی علوم کالیفرنیا، دکتر مایکل پلامر استاد دانشگاه کانزاس آمریکا، پروفسور هارولد هیتول استاد دانشگاه نیوانگلند استرالیا و دانشگاه ایالت کارولینای آمریکا، پروفسور ایندرانیل داس استاد دانشگاه ساراواک مالزی، پروفسور آرتان تاسکاواک استاد دانشگاه اژه ازمیر ترکیه و بسیاری دیگر از محققین صاحب نام بینالمللی.
مطالعات علمی و فعالیتهای حفاظتی من بیشتر در مورد گونههای در معرض خطر انقراض خزندگان، بهویژه لاکپشت فراتی بوده است. دوره کارشناسی را در رشته مهندسی منابع طبیعی گرایش محیطزیست و پایاننامه کارشناسی خود را با آقای مهندس هوشنگ ضیایی بهعنوان استاد راهنما، در مورد لاکپشت فراتی در سال ۱۳۸۱ نوشتم. برای دوره کارشناسی ارشد در رشته مهندسی منابع طبیعی گرایش محیطزیست ادامه تحصیل دادم و پایاننامه کارشناسی ارشد خود را با آقای دکتر محمود کرمی بهعنوان استاد راهنما و دکتر «آرتان تاسکاواک» استاد دانشگاه اژه ازمیر ترکیه بهعنوان استاد مشاور، در زمینه بررسی زیستگاههای لاکپشت فراتی در استان خوزستان نوشتم. سپس، دوره دکترای تخصصی را در رشته محیطزیست در سال ۱۳۹۲ به پایان رساندم و پایاننامه دوره دکتری خود را با آقای دکتر محمود کرمی بهعنوان استاد راهنما و دکتر مایکل پلامر استاد دانشگاه کانزاس آمریکا بهعنوان استاد مشاور، درباره بررسی گستره خانگی و انتخاب زیستگاه لاکپشت فراتی در استان خوزستان به اتمام رساندم.
طرح حفاظت مشارکتی از لاکپشت فراتی با هدف کاهش تعارض میان صیادان و لاکپشت فراتی که از سال ۱۳۸۸ در شمال خوزستان با همکاری مؤسسه خزندهشناسان پارس و با مساعدت ادارهکل حفاظت محیطزیست خوزستان و اداره محیطزیست دزفول آغاز کردم. با کمک همکارانم تا به امروز طرح حفاظتی از این گونه در معرض خطر انقراض در استان خوزستان و هماکنون در تالاب هورالعظیم ادامه دارد. همچنین، بهعنوان عضو گروه تخصصی لاکپشتهای آب شیرین Tortoise and Freshwater Turtle specialist Group در کمیته بقای گونهها در اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت IUCN ارزیابی وضعیت ردههای تهدید حفاظتی لاکپشت فراتی از نظر جهانی در سال ۲۰۱۷ بهعهده من و تیم سهنفرهای متشکل از متخصصین کشورهای ترکیه و ایران بود. علاوهبر فعالیتهای حفاظتی و علمی در مورد این گونه جانوری منحصربهفرد، بهعنوان استاد راهنمای پایاننامه دانشجویان کارشناسی ارشد با موضوع لاکپشت فراتی همکاری داشتهام.
کار بهعنوان یک خزندهشناس زن برای من اصلاً ساده نبود. اگر همکاران مرد در دمای شرجی و ۴۰ درجه جنوب با عرقگیر کار میکردند، من با مانتوهای بلند و سیاه ابتدای دهه ۸۰ و مقنعه همراهشان بودم
حضور زنان در این حوزه در سالهایی که کار میدانی را شروع کردید، چطور بود؟ آیا با مشکلاتی مواجه شدید؟ و برای رفع آن چه کردید؟
کار بهعنوان یک خزندهشناس زن برای من اصلاً ساده نبود. اگر همکاران مرد در دمای شرجی و ۴۰ درجه جنوب با عرقگیر کار میکردند، من با مانتوهای بلند و سیاه ابتدای دهه ۸۰ و مقنعه همراهشان بودم. اگر همراهانم بهراحتی در هتل اتاق میگرفتند، برای من بهعنوان مثال، پیش آمده بود که در سال ۷۹ مدیر هتل از پذیرش من بهدلیل خانم بودن امتناع کرد. صحبتهای هومن جوکار که با شوخی گفت این خانم مارگیر ماست، هم افاقه نکرد و مجبور شدم به خانه یکی از دوستان که آن زمان دانشجوی پزشکی در همان شهر بود، بروم و شب را آنجا بمانم. هیچگاه مشکلات مانع ادامه فعالیتهای من نشد و همیشه راهحل و یا راهکاری برای حل آن پیدا کردهام.
آیا شرایط نسبت به گذشته بهتر نشده؟
تصور عموم این است که با گذر زمان شرایط نسبت به قبل بهتر و از محدودیتها کاسته میشود. بااینحال، معتقدم در این حوزه گاه شاهد تشدید شدن محدودیتها هم بودهایم، نمونهاش راه ندادن خانمها برای شبمانی در پاسگاه محیطبانی، حتی با وجود داشتن مجوز، است. شاید مجموعه همین عوامل باعث میشود جمعیت زنانی که در این حوزه کار میدانی مستمر میکنند، هر روز کمتر از قبل شود. گروهی از آنها مهاجرت کردند و برخی هم به حوزههای دیگری روی آوردند. البته هنوز همچون قبل، دانشجویان دختر علاقهمندی هستند که برای رساله و پایاننامه کارشناسی ارشد خود با علاقه و اشتیاق یک یا دو سال کار میدانی انجام میدهند. من همواره کوشیدهام مشکلات را از سر راه بردارم. نمونهاش زمانی که دانشجویان کارشناسی ارشدم را برای یک مطالعه میدانی به پاسگاه محیطبانی در استان کردستان بردم و مطالعه آنها بهواسطه حضور دختران با مشکل مواجه شد، توانستم با رایزنی با مدیرکل مشکل را حل کنم و اطمینانخاطر داشته باشم که بار دیگر دچار این مشکل نمیشویم.
دانشجویان دختر، بهویژه در شهرهای کوچک، گاه این گزاره را در ذهنشان دارند که خانمها نمیتوانند کار میدانی انجام دهند
برخی معتقدند این محدودیتها ذهنی است، شما با این گزاره موافقید؟
زمانی که به گذشته نگاه میکنم، میبینم در دوره دانشجویی خودم این محدودیتهای ذهنی کمتر بود، درحالیکه حالا دانشجویان دختر بهویژه در شهرهای کوچک گاه بهصورت نانوشته در ذهنشان این گزاره را دارند که خانمها نمیتوانند کار میدانی انجام دهند. برای تغییر همین ذهنیت است که همواره میکوشم به آنها یادآور شوم که با تمام چالشها زنان میتوانند متخصصین حیاتوحش تأثیرگذاری باشند. همین موضوع سبب شده است بسیاری از دانشجویانم من را الگوی خود قرار دهند. البته باید تأکید کنم که مرزگذاریها در مواقعی به خانواده و محیطی که فرد در آن بزرگ شده است نیز برمیگردد، بهویژه در مناطقی که عموم برای زنان یکسری محدودیتها قائلاند. حتی در مواردی شاهدم که اساتید به دانشجویان دختر توصیه میکنند کار میدانی انجام ندهند، برخلاف رویه هوشنگ ضیایی که بیش از ۲۵ سال پیش مشوق و پشتیبان دانشجویان اعم از دختر و پسر بود و به آنها میگفت باور کنند توانایی انجام هر کاری فارغ از مقوله جنسیت را دارند.
من این مرز را برای خود قائل نشدم، بیش از دو دهه در این حوزه با عشق و علاقه تلاش کردم و فرقی بین خود با مردان این حوزه نمیبینم. محدودیتهایی برایم وجود داشت، اما آنقدر اذیتکننده نبود که بخواهم از این حوزه دست بکشم بلکه با پشتکار بر آنها فائق آمدهام و در مواجهه با هر مانع، باانگیزهتر از قبل به مسیر حرفهایام ادامه دادهام.