|

نقدی بر اظهارات امیرحسین ثابتی درباره ایران خودرو

صنعت ایران دارد با آخرین توان نفس می‌کشد؛ این دیگر ادعا نیست، عدد و سند است.

نقدی بر اظهارات امیرحسین ثابتی درباره ایران خودرو

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

در حالی‌که صنعت کشور – به‌ویژه صنایع خصوصی – زیر فشاری بی‌سابقه دست‌وپا می‌زند، دعواهای سیاسی که بیشتر به مشاجره‌های زرگری شباهت دارد، این پیکر نحیف را میان خود دست‌به‌دست می‌کنند؛ بی‌آنکه لحظه‌ای فکر کنند اولین جایی که از این جدال‌ها لگدمال می‌شود، همان سنگر بی‌صدای تولید است.

سردار حسن‌زاده به نمایشگاهی رفت که نامش «خودکفایی و صنعت هوشمند» بود؛ نمایشگاهی با محوریت بسیج کارگران و کارخانجات. در همان بازدید، تمجیدی هم از ایران‌خودرو کرد—تمجیدی که می‌توانست تنها اشاره‌ای گذرا به مقاومت صنعتی در میان طوفان اقتصادی باشد. اما چند ساعت بعد، همان چند جمله به آتشی بدل شد که در سیاست شعله کشید.

امیرحسین ثابتی – از آن جنس سیاست‌ورزانی که انگار همیشه روی منبر اعتراض ایستاده‌اند – به تندی تاخت. گفت ایران‌خودرو «نماد تفکر بسیجی» نیست و «نماد مافیا»ست. گفت سردار نباید در کنار «استکبار داخلی» بایستد.

اما مشکل این نبود که او انتقاد کرد؛ مشکل آنجا بود که دعوا از زمین واقعیت جدا شد و به جایی کشید که هیچ نسبتی با اصل ماجرا نداشت.

صنعت ایران دارد با آخرین توان نفس می‌کشد؛ این دیگر ادعا نیست، عدد و سند است. گزارش تازه مرکز پژوهش‌های مجلس، تصویر روشنی از وضع موجود صنایع را می‌دهد:

۳.۳ درصد رشد ماهانه شاخص قیمت تولیدکننده در آبان، در صنعتی که قیمت‌ها معمولاً دیر تکان می‌خورند، چنین جهشی یعنی فشار سنگین بر شانه تولید.

تورم نقطه‌به‌نقطه ۴۷.۵ درصدی، یعنی هر کالایی که امروز تولید می‌شود، نصف انرژی‌اش فقط صرف جبران هزینه‌ها می‌شود.

بی‌ثباتی ارزی: نرخ ارز به روح سرگردانی شبیه شده که هر روز تکلیف تازه‌ای برای تولیدکننده می‌نویسد.

دستورالعمل‌های متناقض:وزارتخانه‌ها تصمیم‌هایی می‌گیرند که گاهی یکدیگر را خنثی می‌کند و نتیجه‌اش تنها سردرگمی بیشتر است.

در چنین صحنه‌ای، یک واحد صنعتی مثل ایران‌خودرو – با همه نقدهای تاریخی‌اش – امسال چه کرده است؟

بالاترین رشد تولید در میان صنایع بزرگ، کاهش محسوس معوقات، نصف شدن شکایت‌ها، بهبود بخش مهمی از ساختار مالی و خروج تدریجی از زیان عملیاتی. اینها نه با رانت انجام شده، نه با گلخانه. این‌ها حاصل مقاومت در شرایطی است که اغلب صنایع مشابه، حتی برای حفظ ظرفیت‌های قبلی‌شان، با مشکل مواجه بوده‌اند.

اما هیچ‌کس این‌ها را ندید. نه رسانه‌ها مکث کردند، نه سیاست‌مداران، نه حتی منتقدانی که باید میدان اقتصاد را بشناسند.

همه ترجیح دادند در گردوغبار دعوای سیاسی، اصل مسئله را گم کنند. این همان بخشی است که در دعوای ثابتی و پاسخ‌های بعد از او، کاملاً نادیده گرفته شد.

هیچ‌کس نپرسید چطور در دل: تورم ۴۷ درصدی تولید، رکود صنعتی، بی‌ثباتی ارزی و سیاست‌های ناپایدار، ایران خودرو چگونه توانسته برخلاف جریان آب شنا کند.

چطور توانسته: منابع ارزی و مالی را در شرایط تحریم مدیریت کند؟، زنجیره تأمین داخلی و خارجی را که در تحریم مثل خط باریک تنفس است، سرپا نگه دارد؟ و سهم بیش از ۶۲ درصدی تولید خودرو در کشور را حفظ کند؟

هیچ‌کس نپرسید.چون دعوا جذاب‌تر است از واقعیت. اتهام‌زنی در مجلس، شنونده بیشتر دارد تا گزارش سخت یک کارگر از خط مونتاژ.

مشکل حرف سردار حسن‌زاده نبود. مشکل این بود که یک جمله تبدیل شد به سوخت یک دعوای سیاسی؛

دعواهایی که هر بار شدت می‌گیرند، اولین قربانی‌شان صنعت است.

این ماجرا نشان داد فاصله میان سیاست‌ورزان و میدان واقعی تولید چقدر بزرگ شده؛ فاصله‌ای که هزینه‌اش را صنعت می‌دهد، کارگر می‌دهد، اقتصاد می‌دهد.

در کشوری که در «نه‌جنگ، نه‌صلحِ» اقتصادی گیر افتاده، حداقل انتظار این است که صنعت قربانی مشاجره‌های سیاسی نشود.

وقتی تولید، زیر فشار مداوم هزینه‌ها و بی‌ثباتی‌ها می‌کوشد سرپا بماند، کوچک‌ترین دستاورد هم به اندازه یک پیروزی در میدان جنگ ارزش دارد. اینکه یک واحد صنعتی بتواند در چنین شرایطی رشد کند، باید دیده شود؛

نه آنکه در گردوغبار دعواهای سیاسی گم شده و بی‌اعتبار شود.

صنعت را باید از منازعه بیرون بکشید.این کشور امروز بیشتر از هر زمان دیگر به نفس کارخانه‌ها نیاز دارد،

نه هیاهوی سیاست.

 

آخرین اخبار اقتصادی را از طریق این لینک پیگیری کنید.