|

امیر نادری شدن دشوار است

احمد طالبی‌نژاد

می‌دانیم امیر نادری تحصیل‌کرده سینما و اساسا آدم تحصیل‌کرده‌ای نیست. اگر او یکی از بهترین سینماگران ایرانی است، این تسلط، آگاهی و خلاقیت را با کوشش به دست آورده و به تعبیری خودآموخته است و دانش او درباره سینما نسبت به سایر هنرها و بسیاری از مسائل اجتماعی بیش از بیشتر تحصیل‌کرده‌هاست. از این جهت چنین مقدمه‌ای گفته شد تا بگویم امیر نادری شدن کار بسیار دشواری است. کار هر کسی نیست که از پادویی در عکاس‌خانه‌ها و سالن‌های سینما شروع کند و بعد به جایی برسد که هر فیلمش یک اثر هنری و خلاقانه شود و جایگاه خاصی در میان سینماگران فرهیخته و غیرمتعارف سینمای جهان داشته باشد.

اولین کارهای امیر نادری همان‌طور که همه می‌دانیم، فیلم‌هایی غیرمتعارف اما معمولی بود. او با استفاده از بازیگر و ستاره‌های آن دوران از‌جمله سعید راد، نوری کسرایی و دیگران در فیلم «خداحافظ رفیق» و «تنگنا» شروع کرد؛ اما به نظر من در دو فیلم نیمه‌بلندی که برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساخت، عملا نشان داد که می‌خواهد فیلم‌ساز غیرمتعارفی باشد. فیلم «ساز دهنی» یکی از کالت‌های سینمای ایران است و اثری است که یکی، دو نسل با آن خاطره دارند و جذابیت‌های ویژه‌ای دارد. فیلم‌هایی که قرار بود مخاطبش بچه‌ها باشند که البته با رعایت این اصل، از دل موضوعات ساده‌ای که برای بچه‌ها ساخته می‌شد و نسبتا کودکانه به نظر می‌رسید، به حرف‌هایی وسیع‌تر که بیشتر قابل ‌تأویل و تفسیر هستند می‌رسید. از دیدگاه من «ساز دهنی» یک جور موش و گربه عبید زاکانی است که بچه‌ها می‌توانند از آن لذت ببرند و بزرگ‌تر‌ها هم می‌توانند تفسیر سیاسی از آن داشته باشند. فیلم بعدی او که بسیار غیرمتعارف است و هنوز هم یکی از بهترین فیلم‌های او محسوب می‌شود «انتظار» است. «انتظار» دو یا سه سال بعد از «ساز دهنی» ساخته شد. فیلمی کاملا فرم‌گرا و به‌ لحاظ مضمونی عاشقانه. پسربچه‌ای همراه با خانواده‌اش در یک روستای گرم و داغ خوزستان زندگی می‌کنند و در نزدیکی خانه آنها، خانه دیگری وجود دارد که در آن زمان از امکانات رفاهی نسبتا خوبی برخوردار هستند که می‌توانند یخچال داشته باشند. پسر برای گرفتن یخ به در خانه همسایه می‌رود و دست حنابسته و زیبای دختری هر روز این کاسه را یخ می‌کند و به پسر تحویل می‌دهد. این دست نشانه‌ای از مهر دختر است و هم دست برای پسرک حس عاشقانه‌ای ایجاد می‌کند و این حس به مرور تبدیل به عادت می‌شود. تا اینکه یک روز وقتی چندین باره برای گرفتن یخ به در خانه دختر می‌رود، دیگر دستی بیرون نمی‌آید و وقتی داخل می‌رود می‌بیند زنان خانواده در حال سوگواری برای دخترک هستند. علت مرگ دخترک هم خیلی روشن نمی‌شود که خیلی هم مهم نیست. مهم حال و هوای فرمیک فیلم است. در سکانسی با استفاده از یک زیرزمین نیمه‌تاریک و انبوهی از کبوتران و نوحه مربوط به شام غریبان، فضای حسی عجیبی ایجاد می‌شود. «انتظار» فیلم موفقی بود که از (کن جونیور) که بعد از کن اصلی برگزار می‌شد، جایزه بهترین فیلم را گرفت. بعد از آن چند فیلم بسیار متعارف ساخت و به زعم من فیلم بدی به نام «تنگسیر» را ساخت. به نظرم این فیلم امیر نادری نیست. فیلم کارگردانی کم‌توان و ناتوان است. «تنگسیر» اصلا فیلم خوبی نیست و البته دلایل زیادی برای این اتفاق وجود دارد. آن‌طورکه من شنیدم دخالت‌های بیجای بازیگر اصلی فیلم و دیگران باعث شده امیر نادری در حین کارگردانی عملا از یک جایی کنار گذاشته شود و خودشان ساخت فیلم را پیش ببرند. اینکه این موضوعات چقدر صحت دارد یا خیر را نمی‌دانم؛ اما به‌هر‌حال حاصلش فیلم متوسط خیلی شعاری است. نادری پس از انقلاب با فیلم‌های «جست‌وجو» کارش را دنبال کرد. جست‌وجوی یک و دو فیلم‌هایی بودند درباره جان‌باختگان دوران انقلاب که تلویزیون هم نشان داد و مستندهای خیلی خاصی بودند. هرچند فصل دوم آن ظاهرا توقیف شد و هیچ‌ وقت به نمایش درنیامد تا ساخت فیلم سینمایی «دونده» که برخی آن را اوج کارهای فرمالیستی امیر نادری می‌دانند. این تعبیر به جهت حال‌و‌هوا و موضوع فیلم است هرچند نوع تدوین که گویا پیشنهاد امیر نادری بوده، اما حاصل کار استاد بهرام بیضایی است، آن را در فهرست بهترین فیلم‌های سینمای ایران قرار داده است. فیلم‌نامه «دونده» را به‌ صورت مشترک امیر نادری و بهروز غریب‌پور نوشته‌‌اند و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را منتشر کرد. فیلم داستان نوجوانی است که می‌خواهد از موقعیتی که در آن گرفتار است، فراتر برود و دایره محدود زندگی‌اش را بشکند. «دونده» شباهتی به هیچ فیلمی در تاریخ سینمای ایران ندارد، به این دلیل که ریتم آن بر مبنای حرکت عقربه‌های ساعت نیست و زمان و مکان مدام در نوسان است و رشد و تحول این «امیرو» معروف را در این فیلم به تناوب می‌بینم، نه به‌ صورت پیوسته و خطی. مطلقا فیلم روال خطی ندارد و آن‌قدر در این شکل و فرم گاهی افراط می‌بینیم که ممکن است باعث سرگیجه برخی مخاطبان شود؛ بنابراین «دونده» را باید چند بار دید. باید پذیرفت که این نوع روایت برای فیلم حتما از ویژگی‌ها و تمایلات خود نادری سر درآورده، اما حتما حضور کسی مثل بهرام بیضایی به‌عنوان تدوینگر در این فیلم نباید نادیده گرفته شود. «دونده» درعین‌حال می‌تواند فیلمی سیاسی هم باشد. سیاسی نه به مفهوم ژانر که درباره سیاست است. به تعبیر برخی از منتقدان غربی که برای اولین بار فیلم را دیده‌اند، «امیرو» را نماینده نسل نوجوانی می‌دانستند که دلشان می‌خواهد از حصاری که برای آنها تعیین کرده‌اند، بیرون بزنند و به دنیای وسیع‌تری برسند؛ اما بیشتر مایلم بگویم فیلم درباره بچه‌ای است که دوست دارد از دایره محدودیت‌ها عبور کند. این می‌تواند تفسیر سیاسی هم داشته باشد یا تفسیر اخلاقی که من این تعبیر را بیشتر می‌پسندم، چراکه امیر نادری اساسا آدمی اهل سیاست نبوده است. نادری دو فیلم غیرمتعارف و فرمالیستی دیگر در کارنامه‌اش دارد که مربوط به سال‌های اخیر است. اولی «دیوار صوتی» است؛ فیلمی عجیب و غریب درباره نوجوانی ناشنوا که خبردار می‌شود مادرش روزی در یک برنامه رادیویی درباره او صحبت کرده و حالا به هر شکل خودش را به ایستگاه رادیویی می‌رساند و در میان انبوهی نوار که در سالن روی هم ریخته شده، دنبال آن نوار خاص می‌گردد تا صدای مادرش را بشنود که خب در واقع عملا غیرممکن است. ریتم فیلم هم به‌قدری کشنده و زجرآور است که تحمل تماشای آن خیلی آسان نیست. مگر اینکه کسی عاشق سینما و فیلم‌های امیر نادری باشد و بخواهد سر از انتهای فیلم دربیاورد که بتواند این فیلم را تا انتها ببیند. در غیر این صورت واقعا نمی‌توان فیلم را دنبال کرد. اما آخرین فیلم فرمالیستی که من از او دیده‌ام، فیلم «کوه» است که دو سال پیش در گروه سینمایی هنر و تجربه نمایش داده شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت. فیلم درباره جدال انسان با طبیعت است. یکی از کشمکش‌های همیشگی از بدو پیدایش انسان در کره زمین که تا به اکنون ادامه داشته است؛ این کشمکش را نادری به زیبایی به تصویر کشیده و بسیار فیلم موفقی است و عملا کاری ناشدنی را انجام داده است. گرچه فضایی نیمه‌غربی و نیمه‌شرقی در فیلم می‌بینیم، ولی به نظرم در پس ذهن امیر نادری ماجرای شیرین و فرهاد هم وجود داشته است که فرهاد به‌ دلیل عشقی که به شیرین داشته، ناچار می‌شود کوه بیستون را بشکافد که خب این نماد عشقی خالصانه است که در وجود بعضی‌ها هست. در مجموع باید گفت امیر نادری یک فیلم‌ساز تجربه‌گراست و در هر فیلمش، به‌ویژه آثار غیرمتعارفش چیزی را تجربه کرده است. این چیز گاهی وقت‌ها در فرم است و گاهی در محتوا. گاهی هر دو این عناصر با هم است و در مجموع همین بی‌قراری و عدم سکونی که در وجود او هست به نظرم بسیار ارزشمند است.

آخرین اخبار اخبار را از طریق این لینک پیگیری کنید.