|

راز نيمشب

شرق: محمد مقدم چهره‌ شناخته‌شده‌اي در حوزه زبان‌شناسي و خاصه زبان‌شناسي تاريخي است اما او در سال‌هاي جواني‌اش در عرصه شعر نيز گام‌هاي قابل‌توجهي برداشته بود كه معمولا كمتر به آن توجه شده است. مقدم كه در دانشگاه‌هاي نيويورك و پرينستون درس خوانده بود در سال 1343 رشته زبان‌شناسي را در دانشگاه‌هاي ايران تأسيس كرد و خودش نيز به‌عنوان استاد زبان‌هاي ايران قبل از اسلام به تدريس مي‌پرداخت. علاوه‌براين، مقدم در دوره جواني‌اش يعني در سال‌هاي 1314-1313 سه دفتر شعر منتشر كرد كه نشان‌دهنده تلاش‌هاي تجددخواهانه او در عرصه شعر است. نيما يوشيج درباره اين شعرها گفته بود: «روي‌هم‌رفته، ادبيات شعري ما شور و جرات كافي براي درهم‌شكستن سدهاي قديم (مقررات كلاسيك) به خرج نمي‌دهد. بيشتر موافقت با آثار خارجي در سر موضوع‌هايي است كه از آن حيث هم چندان جلوتر نرفته است. البته، اثر كوچك راز نيمشبِ محمد مقدم، كه يك قسم شعر منثور به اسلوب آمريكايي است، از اين بين (شعرهاي نوسنتيِ دوره رضاشاه) مستثني است. اين اثر بالاتر از فهم و احساسات عمومي ساخته شده است». به تازگي كتابي با عنوان «محمد مقدم: شاعر و زبان‌شناس» توسط كاميار عابدي در نشر مرواريد منتشر شده كه در آن به وجوه مختلف فعاليت‌هاي مقدم پرداخته شده است. اين كتاب در چهار بخش تدوين شده و در بخش اولش مروري بر زندگي مقدم شده و همچنين مقدمِ زبان‌شناس و مقدمِ شاعر مورد توجه قرار گرفته است. در بخش دوم گزيده‌اي از نظرات ديگران درباره مقدم آمده و بخش سوم كتاب به شعرهاي مقدم اختصاص دارد. در اين بخش سه دفتر شعر «راز نيمشب»، «بانگ خروس» و «بازگشت به الموت» منتشر شده است. بخش چهارم و پاياني كتاب «تحليل‌هاي زبان‌شناختي» نام دارد و در آن با برخي از فعاليت‌ها و نظريات مقدمِ زبان‌شناس روبرو مي‌شويم و همچنين نمونه‌هايي از برابريابي‌ها و واژه‌سازي‌هاي مقدم هم در اين بخش آورده شده است. در بخش دوم نظرات چهره‌هايي چون ايرج افشار، محمدرضا باطني، فريدون بدره‌اي، علي‌محمد حق‌شناس، محمدرضا شفيعي‌كدكني، هرمز ميلانيان، پرويز ناتل‌خانلري، سيف‌الدين نجم‌آبادي، ناصر وثوقي، قاسم هاشمي‌نژاد و نيما يوشيج درباره محمد مقدم آمده است. در بخشي از نظر شفيعي‌كدكني مي‌خوانيم:‌ «راز نيمشب محمد مقدم اولين تلاش‌هاست براي گفتن نوعي شعر سپيد، - البته نه به معني blank verse اروپايي‌ها، بلكه به معني شعري كه از يك نظام معين عروضي پيروي نمي‌كند- و محمد مقدم چون در آمريكا درس خوانده بود، احتمالا تحت‌تاثير والت ويتمن و غيره سعي كرده است كه مقدار زيادي از قراردادها را بشكند و تمام اشعار او وزن ندارد كه البته اين براي او توفيقي نيست ولي براي مورخ ادبي مهم است. اولين نمونه شعر بي‌وزن چاپ‌شده در يك كتاب، با كتاب راز نيمشب شروع مي‌شود، ولي قطعه ادبي‌نويسي در روزنامه‌هاي عصر رضاخاني، قبل از نشر كارهاي محمد مقدم، رواج بسيار داشت و حتي گاه ترجمه شعرهاي فرنگي را با عنوان شعر منثور چاپ مي‌كردند، مثلا ترجمه شعر درياچه لامارتين را». در پايان بخش اول درباره جايگاه شعرهاي مقدم آمده است: «محمد مقدم زبان‌شناس با سه دفتر از شعرهاي خود در روند شكل‌گيري تاريخي شعر متجدد و مدرن فارسي سهمي بر عهده داشته است. ممكن است اين سهم را زياد يا كم ارزيابي كنيم. اما نكته پراهميت‌تر آن است كه در وجود اين سهم ترديدي وجود ندارد. البته، شماري از پژوهشگران، كه ديدگاه تاريخي‌شان در شناخت شعر نيرومندتر است، شاعراني مانند مقدم را بيشتر و دقيق‌تر در نظر آورده‌اند تا شماري ديگر از پژوهشگران كه از چنين ديدگاهي كم/‌ بي‌بهره بوده‌اند. بي‌شك، نبايد در اهميت اين سه دفتر، كه در شمارگاني اندك در سال‌هاي 1314-1313 سروده و منتشر شد، مبالغه كرد. اما بايد دانست كه اين دفترها و شعرهايي از اين دست در آن دوره، به مثابه حلقه‌هايي است كه زمينه دگرگوني‌هاي گسترده‌تر سبكي، زباني، شكلي و موسيقايي را در شعر فارسي به وجود آوردند. درواقع همين كه در سال‌هاي يادشده جواني بيست‌وشش- هفت‌ساله ناگهان دست به قلم مي‌برد و سروده‌هايي از اين دست را، چه با نيم‌نگاهي به شعر و ادب فرنگي و چه با نيم‌نگاهي به شعر و ادب باستاني ايران و چه غير آن، بر كاغذ ثبت و چاپ مي‌كند، نشان‌دهنده جرقه‌هاي دگرگوني در فرهنگ و زبان شعري ايران است. سير نواخت موسيقايي شعرهاي مقدم در سه دفتر مورد اشاره از نكته‌اي خبر مي‌دهد: اين نواخت در راز نيمشب، در آغاز، بسيار متمايز است. سپس، به تدريج، در دو دفتر بعدي از اين تمايز كاسته و بر جنبه روايي و داستاني شعرها افزوده مي‌شود. اين افزايش و آن كاهش از يك‌سو نشان‌دهنده تجربه‌گري شاعري جوان و نوگرا است. اما از ديگرسو، آن را مي‌توان نشانه كاهش شور شعري، و افزايش خرد نثري هم دانست».