|

نوزدهمین جشنواره «حقیقت»؛ تکرار، تکرار و تکرار

نوزدهمین جشنواره سینماحقیقت هم برگزار شد؛ بی‌آنکه پرسش تازه‌ای طرح کند یا افقی متفاوت پیش‌روی مستندسازی ایران بگذارد. جشنواره‌ای که بیش از آنکه محل کشف، گفتگو و جریان‌سازی باشد، به آیینی تکرارشونده تبدیل شده؛ آیینی برای دلخوش‌کردن مستندسازان به چند اکران محدود و چند تشویق کوتاه، بی‌هیچ برنامه روشن و مؤثر برای بعد از جشنواره.

نوزدهمین جشنواره سینماحقیقت هم برگزار شد؛ بی‌آنکه پرسش تازه‌ای طرح کند یا افقی متفاوت پیش‌روی مستندسازی ایران بگذارد. جشنواره‌ای که بیش از آنکه محل کشف، گفتگو و جریان‌سازی باشد، به آیینی تکرارشونده تبدیل شده؛ آیینی برای دلخوش‌کردن مستندسازان به چند اکران محدود و چند تشویق کوتاه، بی‌هیچ برنامه روشن و مؤثر برای بعد از جشنواره.

مسئله اصلی اینجاست: مرکز گسترش به‌عنوان متولی، عملاً هیچ چشم‌انداز جدی‌ای برای پخش و دیده‌شدن این فیلم‌ها ارائه نمی‌دهد. نتیجه روشن است؛ انباشت فیلم‌هایی که تمام سرنوشت‌شان خلاصه می‌شود در چند سانس اکران برای ۲۰۰ یا ۳۰۰ نفر. فیلم‌هایی که نه به شبکه پخش می‌رسند، نه به اکران درستی دسترسی دارند، نه به پلتفرم‌ها و نه پخش فرهنگی. جشنواره تمام می‌شود و فیلم‌ها به بایگانی سپرده می‌شوند تا سال بعد، همین چرخه دوباره تکرار شود.

از سوی دیگر، ساختار داوری و جوایز، بیش از آنکه مبتنی بر گردش ایده و نگاه تازه باشد، به دور بسته‌ای شبیه شده است: عده‌ای جایزه می‌گیرند، سال بعد داور می‌شوند؛ همان‌ها که دیروز داور بودند، امروز فیلم دارند و  دوباره جایزه می گیرند . این چرخه معیوب، نه رقابت سالم می‌سازد و نه اعتماد؛ فقط یک مناسبات درون‌گروهی را بازتولید می‌کند که خروجی‌اش چیزی جز تکرار نیست.

نشست‌های نقد و بررسی وجود خارجی ندارند و   آنچه مانده از معنا تهی شده است. آنچه قرار بود فضای گفتگو و تضارب آرا باشد، حالا اغلب به یک عکس یادگاری با دبیر جشنواره جلوی پاپ‌آپ ختم می‌شود. بعد از نمایش فیلم‌ها، کمتر فرصتی برای گفتگوی واقعی مخاطب با فیلمساز وجود دارد؛ گفتگویی که می توانست زنده، بی‌واسطه و چالشی باشد.

در عوض، منتقدان این دوره اغلب کنار فیلمساز می‌نشینند، گفتگویی نیم‌بند شکل می‌گیرد و حاصلش ویدئوهایی بی‌صداست که در لابی جشنواره پخش می‌شود؛ تصاویری تزئینی، بدون عمق، بدون اثر و بدون مخاطب واقعی.

در این میان، دغدغه بسیاری از حاضران نه سرنوشت فیلم، نه مسیر پخش و نه آینده مستند، بلکه این است که «کارت جشنواره چقدر شارژ شده». همزمان، شخصیت‌های سیاسی و مدیران سازمانی می‌آیند، با دبیر عکس یادگاری می‌گیرند، چند جمله کلیشه‌ای می‌گویند؛ مثلا اینکه «جشنواره امسال باشکوه‌تر از همیشه بوده» و بعد همه چیز به روال سابق بازمی‌گردد.

نوزدهمین جشنواره حقیقت، بیش از هر چیز، آینه‌ای بود از یک تکرار: جشنواره‌ای که زرق و برقش زیاد و شیرینی آن کمرنگ شده ،   در چرخه‌ای از تکرار، مناسبات بسته و بی‌برنامگی برای آینده، گرفتار شده است. اگر این مسیر تغییر نکند، سال‌های بعد هم فقط شاهد تولید انبوه فیلم‌هایی خواهیم بود که برای چند صد نفر ساخته می‌شوند، جایزه می‌گیرند، عکس یادگاری می‌گیرند و بعد، آرام و بی‌صدا، فراموش می‌شوند.

آخرین اخبار فرهنگ و هنر را از طریق این لینک پیگیری کنید.