احمدرضا احمدی در نقاشی هم شاعر است
گفتوگو با تکین آغداشلو، کیوریتور نمایشگاه اخیر آثار احمدرضا احمدی
تکین آغداشلو (متولد ۱۳۶۱، تهران) کیوریتور و منتقد هنری مستقل ساکن تهران است. او دارای مدرک کارشناسی در رشته هنر نیومدیا از دانشگاه متروپولیتن تورنتو است. آغداشلو بعد از یک دوره ۱۷ساله سکونت در تورنتو و بیش از یک دهه فعالیت در ردههای مدیریتی ارشد در مرکز هنری چندرشتهای هاربرفرانت سنتر این شهر، در سال ۱۳۹۶ به تهران بازگشت.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
ترانه سلطانی
تکین آغداشلو (متولد ۱۳۶۱، تهران) کیوریتور و منتقد هنری مستقل ساکن تهران است. او دارای مدرک کارشناسی در رشته هنر نیومدیا از دانشگاه متروپولیتن تورنتو است. آغداشلو بعد از یک دوره ۱۷ساله سکونت در تورنتو و بیش از یک دهه فعالیت در ردههای مدیریتی ارشد در مرکز هنری چندرشتهای هاربرفرانت سنتر این شهر، در سال ۱۳۹۶ به تهران بازگشت. او در سالهای اخیر به حرفه کیوریتوری پرداخته و نمایشگاههای متعددی در ایران و خارج از ایران برگزار کرده است. تازهترین نمایشگاه گردآوریشده او تحت عنوان «از خوابهای من گل بنفشه روییده» از مجموعه آثار احمدرضا احمدی بوده که از تاریخ چهارم تا چهاردهم مهرماه در گالری باوان به نمایش درآمد. به همین منظور گفتوگوی کوتاهی با تکین آغداشلو درباره این نمایشگاه و نقش کیوریتور در هنر امروز داشتهایم.
به عنوان سؤال ابتدایی، از نظر شما کیوریتور کیست و چه وظایفی بر عهده دارد؟
اگر بخواهیم به کیوریتوری به عنوان یک حرفه معاصر نگاه کنیم، وظیفه کیوریتور مبتنی بر همکاری و تعامل با هنرمند امروز است. برای کیوریتورها در دوران معاصر معمولا چهار وظیفه اصلی برشمرده میشود. این تقسیمبندی ریشه در اوایل قرن بیستم دارد؛ زمانی که کیوریتورها در نهادهای هنری، بهویژه موزههای هنرهای معاصر که غالبا پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفتند، فعالیت میکردند. در آن زمان، کیوریتورها عمدتا مدیران موزهها یا مدیران موزههای هنر معاصر بودند و وظایفشان به چهار بخش اصلی تقسیم میشد.
نخست، خرید و افزودن آثار به مجموعههای موزهها بود. دوم، انجام پژوهش و تحقیق درباره آثار، نگارش متون مرتبط، تهیه کاتالوگ و مستندسازی دقیق اطلاعات آثار. وظیفه سوم شامل مرمت و نگهداری آثار میشد و وظیفه چهارم، برگزاری نمایشگاهها بود. در واقع، نمایشگاهها نوک کوه یخی به شمار میرفتند که پشت آن حجم زیادی از کار و پژوهش انجام میشد تا در نهایت مخاطب بتواند به تماشای یک نمایشگاه هنر معاصر در موزه بنشیند.
بهتدریج، کیوریتورها که پیشتر در نهادهای هنری و با پشتوانه بودجههای دولتی یا موزهای فعالیت میکردند، وارد عرصه خصوصیتر و مستقلی مانند گالریها شدند. امروزه بسیاری از کیوریتورها وابستگی مستقیمی به نهادهای هنری ندارند؛ بنابراین بخشهایی مانند مرمت آثار یا خرید آثار برای موزهها کمتر در حوزه کاری آنها قرار میگیرد. با این حال، پژوهش و برگزاری نمایشگاه همچنان دو محور اصلی فعالیت هر کیوریتور معاصر به شمار میآید.
فکر میکنید وقتی مفهوم کیوریتوری وارد فضای ایران شد، چه اتفاقی برای آن افتاد؟ بهویژه این روزها که این واژه را بسیار بیشتر میشنویم.
همانطور که پیشتر اشاره کردم، کیوریتورها در اصل در نهادهای هنری فعالیت میکردند و هرچند امروز بخشی از آنها بهصورت مستقل نیز کار میکنند، اما اساس این حرفه بر بستر نهادهای هنری شکل گرفته است. در ایران، به دلیل نبود یا کمرنگبودن چنین نهادهایی، کیوریتوری نیز نتوانسته جایگاه اصلی خود را پیدا کند. اگر به صحنه هنر ایران نگاه کنیم، جز موزه هنرهای معاصر تهران، نهاد هنری معاصر و پویای چندانی وجود ندارد. در مجموع کیوریتورها در ایران فاقد فضای ثابت و مستقلی هستند که بتوانند پروژههای بزرگ و جامع خود را در آن اجرا کنند.
در نتیجه، بیشتر کیوریتورها ناچارند با گالریها همکاری کنند. این همکاری البته محدودیتهایی را هم ایجاد میکند؛ چراکه گالریها اساسا ماهیت تجاری دارند و هدف اصلیشان فروش آثار است. در حالی که کیوریتور، زمانی که در بستر نهادهای هنری فعالیت میکند، میتواند گفتمانی فرهنگی و انتقادی شکل دهد که وابسته به ملاحظات مالی و تجاری نباشد؛ اما در همکاری با گالریها، بهطور طبیعی لازم است خود را با سازوکار فروش هماهنگ کند و این مسئله ممکن است او را از اهداف فرهنگی یا مفهومی مورد نظرش دور کند.
پس کیوریتور اصولا وظیفهای در فروش آثار ندارد؟
در اصل کیوریتور نباید مستقیما وارد فضای بازار و فروش آثار شود. البته ممکن است در برخی موارد چنین نقشی پیدا کند، اما از نظر اصولی این وظیفه او نیست.
این تصور که کیوریتور باید مسئولیت فروش آثار را نیز بر عهده داشته باشد، چندان درست نیست. نقش اصلی او در فعالیتهای پژوهشی، مفهومی و گفتمانی تعریف میشود. زمانی که کیوریتور وارد حیطه بازار و فروش میشود، بخش اندیشمندانه، پژوهشی و بهنوعی روشنفکرانه کار او ناخواسته کمرنگ میشود.
با توجه به نبود آموزش سیستماتیک برای کیوریتورشدن و نبود رشته یا ورکشاپهای تخصصی در این زمینه، جز مورد اخیر که دانشگاه تهران نخستین ورکشاپ کیوریتوری را برگزار کرد، به نظر شما نسل جدید یا افرادی که میخواهند وارد این حرفه شوند، باید چه اصول و ضوابطی را دنبال کنند؟
ورکشاپی که دانشگاه تهران برگزار کرد، اتفاق بسیار خوبی بود و من نیز از مدرسان آن دوره بودم. واقعا خوشحالکننده است که چنین رویدادی بالاخره در فضای دانشگاهی ما رخ داد. با این حال، حق با شماست؛ کیوریتورها باید آموزشهای حرفهای و تخصصی در زمینه کیوریتوری ببینند. در بسیاری از دانشگاههای هنر در سراسر جهان، رشتههای دانشگاهی مستقلی در حوزه کیوریتوری وجود دارد. حتی دانشجویانی که در رشتههای هنرهای تجسمی یا هنرهای زیبا تحصیل میکنند نیز معمولا واحدی با عنوان مبانی کیوریتوری میگذرانند تا با این حوزه آشنا شوند. این آشنایی به آنها کمک میکند تا در همکاری با کیوریتور، انتظارات مشخصتری داشته باشند و بدانند از چنین همکاریای چه میخواهند.
اما در ایران هنوز چنین نظام آموزشیای وجود ندارد و در واقع میتوان گفت کیوریتوری به عنوان یک حرفه، هنوز پدیدهای نوپاست. به همین دلیل، تعداد مدرسان متخصص در این زمینه نیز بسیار محدود است. شاید بتوان کارگاههای کوتاهمدت برگزار کرد، اما برای ارائه یک دوره دانشگاهی کامل در مقطع کارشناسی یا کارشناسی ارشد، هنوز بستر و نیروی آموزشی کافی در اختیار نداریم.
یک کیوریتور چگونه آثار را برای نمایشگاه انتخاب میکند و روند شکلگیری یک نمایشگاه از نگاه او چگونه است؟
کیوریتورها بسته به اینکه در یک نهاد یا مؤسسه هنری مشغول به کار باشند یا بهصورت مستقل فعالیت کنند، رویکردهای متفاوتی دارند. برای مثال، زمانی که کیوریتور در موزه فعالیت میکند، بهطور طبیعی با مجموعه دائمی آثار آن موزه سروکار دارد. یکی از وظایف اصلی او این است که از دل همین مجموعهها، نمایشگاههایی را برنامهریزی و اجرا کند. در چنین شرایطی، کیوریتور معمولا از طریق شناسایی نقاط قوت مجموعه، به سراغ طراحی نمایشگاههای موضوعی یا تاریخمحور میرود تا بخشی از تاریخ هنر معاصر یا یک مفهوم خاص را از میان آثار موجود به مخاطبان معرفی کند.
در موارد دیگر، ممکن است کیوریتور با هنرمندان همکاری مستقیم داشته باشد. این همکاریها گاهی ریشه در روابط شخصی یا علاقهمندی خاص کیوریتور به آثار یک هنرمند دارد. در چنین حالتی، کیوریتور ممکن است بهطور منظم در شکلگیری و برگزاری نمایشگاههای آن هنرمند نقش داشته باشد و بهنوعی همراه خلاق او در مسیر حرفهایاش شود.
از سوی دیگر، گاهی ایده برگزاری نمایشگاه از دل یک موضوع شخصی یا مفهومی شکل میگیرد. بنابراین نمیتوان مسیر واحدی برای شکلگیری یک نمایشگاه یا نقش کیوریتور در آن تعریف کرد. گاهی کیوریتور صرفا از فاصلهای مشخص به انتخاب آثار و طراحی نمایشگاه میپردازد و گاهی آنقدر به فرایند خلق اثر نزدیک میشود که خود به بخشی از فرایند هنری بدل میشود. این بستگی دارد به نوع پروژه، رابطهاش با هنرمند و شیوهای که برای روایت مفهومی نمایشگاه انتخاب میکند.
درباره پروژه اخیرتان به عنوان کیوریتور در گالری باوان، نمایشگاهی از آثار احمدرضا احمدی برگزار کردید؛ میخواهم بدانم این تجربه چگونه بود؟
نمایشگاهی که اخیرا در گالری باوان کیوریت کردم، مربوط به آثار احمدرضا احمدی بود. ایشان از دوستان نزدیک خانواده من بودند و همچنین از دوستان دوران جوانی پدرم به شمار میآمدند. از کودکی با خانواده احمدی، بهویژه با دخترشان ماهور، رفتوآمد داشتیم و رابطه نزدیکی با آنها برقرار کرده بودم. این نزدیکی و صمیمیت باعث شد احترام و علاقه زیادی نسبت به ایشان و آثارشان داشته باشم و به اشعارشان نیز علاقهمند باشم.
زمانی که موضوع برگزاری نمایشگاهی از آثار احمدرضا مطرح شد، ماهور با من مشورت کرد. من گالری باوان را که پیشتر چندین پروژه با آنها انجام داده بودم برای این نمایشگاه پیشنهاد دادم. خانم ایوبی، مدیر گالری نیز علاقهمند بود که این نمایشگاه برگزار شود. پس از توافق گالری و خانواده هنرمند، از من خواسته شد که کیوریتوری این نمایشگاه را بر عهده بگیرم و من با کمال میل این مسئولیت را پذیرفتم. انتخاب آثار احمدرضا برای من اهمیت زیادی داشت؛ زیرا نقاشیهای ایشان ظرفیت بالایی برای ارائه و معرفی به جامعه هنری ایران دارند و آثار درخشانی وجود داشت که سزاوار مطرحشدن و دیدهشدن بودند.
درباره نوع انتخاب آثار، به نظر میرسد بیشتر آثار مربوط به سالهای پایانی استاد بوده است. چه شد که سراغ این مجموعه رفتید؟
در نمایشگاه علاوه بر آثار سالهای اخیر، چند اثر از سالهای ۹۶ و ۹۸ نیز حضور داشتند، اما تمرکز اصلی بر کارهای مؤخر ایشان بود. روند انتخاب آثار کمی پیچیده بود؛ زیرا در آن زمان من در ایران حضور نداشتم و احمدرضا احمدی صدها اثر داشتند که باید از میان آنها انتخاب میشد. بنابراین، انتخاب آثار از راه دور و از طریق عکس انجام شد؛ چراکه مهلتی برای انتخاب و قابسازی آثار وجود داشت و چارهای جز این نبود. هدف من این بود که بخش پایانی کارهای احمدرضا، یعنی آثاری که به اواخر عمرشان مربوط میشدند، بیشتر در نمایشگاه دیده شوند. این آثار علاوه بر آبسترهتربودن، فضاهای منفی بیشتری داشتند و نوعی آرامش و سکون در آنها مشاهده میشد. برای من شخصا این ویژگیها جذاب بود و میخواستم آن جنبه از آثار استاد که کمتر پیش از این مورد توجه قرار گرفته بود، به نمایش گذاشته شود. بنابراین این انتخاب بیشتر مبتنی بر نظر و دیدگاه کیوریتور بود و تلاش بر این بود که ویژگیهای آرام و تأملبرانگیز آثار پایانی ایشان برجسته شود.
فکر میکنید در آثار متأخر احمدرضا احمدی، وجه شاعرانه ایشان بیشتر نمایان شده است؟
شاید آن شاعرانگیای که من در شعرهای احمدرضا مشاهده کردهام، در آثار متأخر ایشان بیشتر قابل رؤیت باشد. البته در کارهای اولیه نیز نشانههایی از این حالت وجود داشت، اما در آثار اولیه گویی نوعی مبارزه و کشمکش دیده میشود که احتمالا ناشی از شرایط زندگی و دوران آن زمان و همچنین مواجهه با بیماری بوده است. بشخصه میخواستم نمایشگاهی نسبتا یکدست و منسجم برگزار کنم و از این زاویه، آثاری که این وجه شاعرانه در آنها برجستهتر بود، برای نمایشگاه انتخاب شدند.
چقدر اهمیت دارد هنرمندانی مانند احمدرضا احمدی که وجه شاعرانهای دارند و این بخش از کارشان برای جامعه کمتر شناخته شده است، به نمایش گذاشته شود؟
فکر میکنم اگر آن بخش از آثار هنرمند واقعا دارای پختگی باشد و او بتواند از طریق آن رشته هنری به بیان شخصی و موفقیت هنری دست پیدا کند، نمایش آن بسیار مهم است. به عنوان نمونه، وقتی عکسهای عباس کیارستمی را میبینیم، حتی اگر او را در کنار فیلمسازبودنش هم قرار دهیم، خود عکسها به حدی قدرت، خلاقیت و استادی دارند که مستقل از فیلمهایش میتوانند در یک موزه یا نمایشگاه ارائه شوند. بنابراین، وقتی کیوریتوری یک نقاش را بر عهده میگیرد، وجه شاعرانه او میتواند بعدی اضافی و ارزشمند از شخصیت هنرمند را به نمایش بگذارد. با این حال، لزوما هر کسی که در یک زمینه هنری موفق است، توانایی انتقال همان موفقیت به رشتههای دیگر را ندارد. این یعنی وظیفه کیوریتور، ضمن شناخت توانمندیهای واقعی هنرمند در هر زمینه، این است که تصمیم بگیرد کدام بخش از آثار برای نمایش اهمیت بیشتری دارد و چگونه به مخاطب معرفی شود.
در نهایت، اگر محدودیتها را در نظر نگیرید و بخواهید پروژهای ایدئال یا آرمانی انجام دهید، چه نوع پروژهای برایتان جذاب است؟
من بسیار علاقهمندم که پروژه کیوریتوری خود را در محیطهای عمومی و شهری اجرا کنم؛ فضاهایی که مخاطب لزوما به دنبال دیدن هنر نیست، بلکه در حال انجام زندگی روزمره خود است و ممکن است از نقطهای به نقطهای دیگر حرکت کند. هدفم این است که مخاطب بهصورت اتفاقی با آثار هنری مواجه شود و نگاهش به آنها جلب شود؛ یعنی ایجاد تجربهای ناگهانی و غافلگیرکننده.
دوست دارم در چنین فضای شهریای، نمایشگاه یا پروژهای هنری برگزار کنم که هنر را به زندگی روزمره مردم بیاورد و تجربهای مستقیم و در دسترس برای آنها ایجاد کند. هدف این است که گفتمان فرهنگی پیش مردم برده شود و همیشه منتظر نمانیم که خود مخاطب به سراغ هنر بیاید، بلکه هنر باید بخشی از تجربه روزمره آنها شود.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.