|

زادروز يدالله عاطفي

سرود «آشفته»

سروین راویا

پرستوهای شعر خویشتن را می دهم پرواز، به اوج آسمان آبیِ شهر صفا‌کیشانِ انسان دوست. به آنجایی که قلب مردمش از مهر لبریز است، به آنجایی که دست مردمش از کار، پر‌پینه است. به آنجایی که نور آفتابش زندگی‌بخش است، به آنجایی که انسان‌بودن آزاد است. ولی افسوس سرود خویش را با باد می‌خوانم و درد خویش را با سنگ می‌گویم...
«يدالله عاطفي» متولد دی ماه 1323 كرمانشاه و دارای ليسانس زبان و ادبيات فارسي است. عاطفي، متخلص به «آشفته»، تحصيلات خود را تا پايان متوسطه دركرمانشاه گذراند و سپس از دانشگاه علامه طباطبايي ليسانس خود را در رشته زبان و ادبيات فارسي گرفت. درسال 1345 به استخدام آموزش و پرورش در‌آمد و به تدريس ادبيات فارسي مشغول شد. او در سرودن انواع شعر، به ويژه غزل، مهارت خاصي دارد و زبان شعرش مطبوع و مقبول صاحب‌نظران است.‏«محمدامین مروتی» در مقاله‌ای عاطفی را این‌طور توصیف می‌کند: «عاطفی را از سال 52 یعنی چهل سال پیش می‌شناسم. من در مدرسه دکتر معین کلاس دوم راهنمایی بودم و او در این مدرسه دبیر ادبیات بودد. هر چند عاطفی معلم کلاس ما نبود، اما با شاگردان همه کلاس‌ها از طریق کتابخانه مدرسه ارتباط داشت و در نقش یک معلم عاشق، به شاگردان درس عشق و زندگی می‌داد و آن‌ها را به کتاب و مطالعه علاقمند می‌کرد. اگر بخواهم چکیده این شناخت چهل ساله را در یک کلمه خلاصه کنم، نخستین تصویری که از «یدالله عاطفی» در ذهن و زبان من مجسم می‌شود، همان واژة «عاطفه» است که بی‌دریغ بر هر کس و هر چیز که در جوارش قرار می‌گیرد، سرازیر می‌شود».عاطفی علاوه بر سرودن شعر، انتشار گزیده دیوان محمد حسین جلیلی (بیدار)، مقدمه مفصل و ویرایش گزیده اشعار لاهوتی (به اهتمام غلامحسین امیری)، گزیده اشعار انور کرمانشاهی، گزیده غزلیات شهریار با مقدمه‌ای در معرفی شاعر و چاپ اشعار اسدالله عاطفی تحت عنوان «دفتر عشق» را در کارنامه خود درد. مروتی در خصوص سبک اشعار عاطفی می گوید: «اشعار عاطفی به تفاریق و پراکنده در مطبوعات، مجموعه‌ها و تذکره‌ها به چاپ رسیده اما متاسفانه مجموعه آثار ایشان هنوز به قالب کتاب در نیامده و آنچه مایه کار من در این بررسی است همین اشعار پراکنده است. توشه‌های شعر و شاعری را از مصاحبت برادر جوانمرگش اسدالله و سپس وفا، پرتو، جلیلی و بهزاد می‌گیرد. ظاهرا اولین شعرش در مطبوعات در سال 42 و سن 19 سالگی چاپ شده است. عاطفی اطلاعات وسیعی از شعر و شاعران معاصر دارد. شیفته شعر امیری فیروز‌کوهی، شهریار، رهی معیری، سیمین بهبهانی و مشفق کاشانی است. عاطفی به شعر نو هم علاقه دارد و خودش نیز شعرهای خوبی در این زمینه سروده است؛ هر چند با شعر سپید و شاملویی کمتر میانه دارد و شیوه اخوان و شفیعی و سایه را که ریشه در شعر کلاسیک دارند ترجیح می‌دهد. با سبک هندی همدلی بیشتری دارد. در غزل «آستان عشق»، ضمن پرورش مضامین به سبک هندی، از این گرایش خود هم سخن می‌گوید».مروتی شعر یدالله را با اسد مقایسه کرده و معتقد است که: «شعر یدالله ساده و صمیمی است و از پیچ و خم‌های معنایی نشانی ندارد، در حالی که در شعر اسد معانی تو در تو و پیچیدگی‌های زبانی بارز است. اسد، دو سال از یدالله بزرگ‌تر بوده ولی شاید علائق مشترک آن‌ها به شعر و خاصه سبک هندی، موسیقی و خوشنویسی به وسیله اسد فتح‌باب شده باشد. یدالله در تعابیر زیبایی یتیم شدن کتاب‌های اسد و نشستن خاک بر سر آن ها را تصویر می‌کند:
دیـگر کتـاب‌ها همگی خــاک بر ســرند ماتــم گرفــته اند سراپا، بـرایِ تـــو
گفتی که می‌روی به سفر، جمله می‌رویم...............رفــتی ولی تــو زود، بمیــرم بــرای تو
ترکیب آشنای «بمیرم برای تو» برای کسی که خود مرده است در این بیت خوش نشسته است».
پروانگان برف آرام از کرانه نمناک آسمان بر دشت‌های سرد و تهی کوچ می‌کنند. جنگل تهی زِ شورِ سرود پرندگان در ماتمِ گذشتة سرسبزِ خویشتن خاموش مانده است...

پرستوهای شعر خویشتن را می دهم پرواز، به اوج آسمان آبیِ شهر صفا‌کیشانِ انسان دوست. به آنجایی که قلب مردمش از مهر لبریز است، به آنجایی که دست مردمش از کار، پر‌پینه است. به آنجایی که نور آفتابش زندگی‌بخش است، به آنجایی که انسان‌بودن آزاد است. ولی افسوس سرود خویش را با باد می‌خوانم و درد خویش را با سنگ می‌گویم...
«يدالله عاطفي» متولد دی ماه 1323 كرمانشاه و دارای ليسانس زبان و ادبيات فارسي است. عاطفي، متخلص به «آشفته»، تحصيلات خود را تا پايان متوسطه دركرمانشاه گذراند و سپس از دانشگاه علامه طباطبايي ليسانس خود را در رشته زبان و ادبيات فارسي گرفت. درسال 1345 به استخدام آموزش و پرورش در‌آمد و به تدريس ادبيات فارسي مشغول شد. او در سرودن انواع شعر، به ويژه غزل، مهارت خاصي دارد و زبان شعرش مطبوع و مقبول صاحب‌نظران است.‏«محمدامین مروتی» در مقاله‌ای عاطفی را این‌طور توصیف می‌کند: «عاطفی را از سال 52 یعنی چهل سال پیش می‌شناسم. من در مدرسه دکتر معین کلاس دوم راهنمایی بودم و او در این مدرسه دبیر ادبیات بودد. هر چند عاطفی معلم کلاس ما نبود، اما با شاگردان همه کلاس‌ها از طریق کتابخانه مدرسه ارتباط داشت و در نقش یک معلم عاشق، به شاگردان درس عشق و زندگی می‌داد و آن‌ها را به کتاب و مطالعه علاقمند می‌کرد. اگر بخواهم چکیده این شناخت چهل ساله را در یک کلمه خلاصه کنم، نخستین تصویری که از «یدالله عاطفی» در ذهن و زبان من مجسم می‌شود، همان واژة «عاطفه» است که بی‌دریغ بر هر کس و هر چیز که در جوارش قرار می‌گیرد، سرازیر می‌شود».عاطفی علاوه بر سرودن شعر، انتشار گزیده دیوان محمد حسین جلیلی (بیدار)، مقدمه مفصل و ویرایش گزیده اشعار لاهوتی (به اهتمام غلامحسین امیری)، گزیده اشعار انور کرمانشاهی، گزیده غزلیات شهریار با مقدمه‌ای در معرفی شاعر و چاپ اشعار اسدالله عاطفی تحت عنوان «دفتر عشق» را در کارنامه خود درد. مروتی در خصوص سبک اشعار عاطفی می گوید: «اشعار عاطفی به تفاریق و پراکنده در مطبوعات، مجموعه‌ها و تذکره‌ها به چاپ رسیده اما متاسفانه مجموعه آثار ایشان هنوز به قالب کتاب در نیامده و آنچه مایه کار من در این بررسی است همین اشعار پراکنده است. توشه‌های شعر و شاعری را از مصاحبت برادر جوانمرگش اسدالله و سپس وفا، پرتو، جلیلی و بهزاد می‌گیرد. ظاهرا اولین شعرش در مطبوعات در سال 42 و سن 19 سالگی چاپ شده است. عاطفی اطلاعات وسیعی از شعر و شاعران معاصر دارد. شیفته شعر امیری فیروز‌کوهی، شهریار، رهی معیری، سیمین بهبهانی و مشفق کاشانی است. عاطفی به شعر نو هم علاقه دارد و خودش نیز شعرهای خوبی در این زمینه سروده است؛ هر چند با شعر سپید و شاملویی کمتر میانه دارد و شیوه اخوان و شفیعی و سایه را که ریشه در شعر کلاسیک دارند ترجیح می‌دهد. با سبک هندی همدلی بیشتری دارد. در غزل «آستان عشق»، ضمن پرورش مضامین به سبک هندی، از این گرایش خود هم سخن می‌گوید».مروتی شعر یدالله را با اسد مقایسه کرده و معتقد است که: «شعر یدالله ساده و صمیمی است و از پیچ و خم‌های معنایی نشانی ندارد، در حالی که در شعر اسد معانی تو در تو و پیچیدگی‌های زبانی بارز است. اسد، دو سال از یدالله بزرگ‌تر بوده ولی شاید علائق مشترک آن‌ها به شعر و خاصه سبک هندی، موسیقی و خوشنویسی به وسیله اسد فتح‌باب شده باشد. یدالله در تعابیر زیبایی یتیم شدن کتاب‌های اسد و نشستن خاک بر سر آن ها را تصویر می‌کند:
دیـگر کتـاب‌ها همگی خــاک بر ســرند ماتــم گرفــته اند سراپا، بـرایِ تـــو
گفتی که می‌روی به سفر، جمله می‌رویم...............رفــتی ولی تــو زود، بمیــرم بــرای تو
ترکیب آشنای «بمیرم برای تو» برای کسی که خود مرده است در این بیت خوش نشسته است».
پروانگان برف آرام از کرانه نمناک آسمان بر دشت‌های سرد و تهی کوچ می‌کنند. جنگل تهی زِ شورِ سرود پرندگان در ماتمِ گذشتة سرسبزِ خویشتن خاموش مانده است...

آخرین اخبار ویژه نامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.