«شرق» گزارش میدهد:
هاشمیان- پرسپولیس؛ این آمدن و رفتن، رنج و عذابی بود و بس
مدیران فوتبال هنوز باور نکردهاند که «تفکرات جمعی» و «فهم مردمی» بسیار در تصمیمات و تغییرات نقش دارد. رشد اجتماعی مردم در سالهای اخیر یکی از دردسرهای مدیران فوتبال بوده است. هواداران فوتبال با گوشت و خون لمس میکنند که مدیریت اشکال و اشتباه دارد، ولی خبر ندارند که جاذبه صندلی پولآور مدیریت هم چقدر شیرین است. اما در نهایت این واژه قدرتمند که «مردم» نام دارد برنده میشود.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
معلوم نیست بیرحمی فوتبال به کی رفته است. یک روز باید شعار حیا کن رها کن، بشنوی، یک روز یکصدا نامت را فریاد میزنند. نه نیشش به جاست نه نوشش. حتی وقتی دستت را میگیرند و مقابل تماشاگران میبرند تا تشویقت کنند، در تردیدی که آخرین ساعات است یا به دنبال نمکگیر کردن هواداران. حکایت بیرحمیهای فوتبال این بار گریبان وحید هاشمیان را گرفت. سرمربیای که هنوز بسیاری از هواداران این تیم نمیدانند چرا و به چه دلیل انتخاب شد، چرا در مقابل مدیریت سابق سکوت کرد، چرا فکر میکرد که فوتبال آلمانی در فوتبال فارسی جواب میدهد، اصلا معلوم نشد که چرا هیچکدام از مدیران باشگاه نامی از او نبردند و حمایتی نکردند، چرا زمانی که استعفا نداده و برکنار نشده، عدهای ذوقزده دنبال اوسمار هستند و عدهای هم سهم خود را از آمدن اوسمار به ایران میخواهند. پرسپولیس در هفته هشتم مقابل ذوبآهن برنده شد تا آخرین حضور هاشمیان با پیروزی رقم بخورد. حرکت پیمان حدادی که فعلا خود را همهکاره پرسپولیس میداند و جانشین درویش شده، در ابتدا خیلی واضح نبود که این یعنی پایان کار هاشمیان در مسابقه جمعه شب یا تهییج هواداران برای تقدیر و تشکر از او.
اما مشکلات فنی تیم همچنان هویدا بود. پرسپولیس نیمه دوم باز هم سردرگم بازی کرد، دفاع تیم به هم ریخته بود و علیپور یک نفره نمیتوانست کاری از پیش ببرد. گل دوم را علیپور زد زمانی که تیم ذوبآهن در زمین قرمزها خیمه زده بود. با اینکه بازی به نظر بهتر بود، ولی هنوز پرسپولیس شکل درستی نگرفته است. شاید هاشمیان هیچ وقت به فوتبال ایران بر نگردد که اگر چنین کند، بهترین کار را کرده است، ولی به عنوان یک تجربه حداقل یاد گرفت که به صدای جمعی گوش دهد. او تابع تصمیمات باشگاه بود، تصمیماتی که نه شأن خودش را حفظ کردند نه مبنای علمی و اصولی داشت. حداقل دستاوردی که ۱۱۲ روز مربیگری تیم پرسپولیس برای هاشمیان داشت، میتواند این باشد که شخصیت منفعلش را کمی تغییر دهد.
یک ویدئوی کوتاه قبل از مسابقه که در فضای مجازی منتشر و بهسرعت دست به دست شد، پخش شیرینی یک هوادار به دلیل استعفای درویش بود. مدیران فوتبال هنوز باور نکردهاند که «تفکرات جمعی» و «فهم مردمی» بسیار در تصمیمات و تغییرات نقش دارد. رشد اجتماعی مردم در سالهای اخیر یکی از دردسرهای مدیران فوتبال بوده است. هواداران فوتبال با گوشت و خون لمس میکنند که مدیریت اشکال و اشتباه دارد، ولی خبر ندارند که جاذبه صندلی پولآور مدیریت هم چقدر شیرین است. اما در نهایت این واژه قدرتمند که «مردم» نام دارد برنده میشود. چون میتواند به افکار عمومی شکل دهد و در نهایت پیروزی را به آغوش بکشد. هواداری که شیرینی پخش میکند، سازوکار و پشتپردههای اتفاقاتی که در تیم رخ داده را نمیداند. اما بهخوبی میفهمد که نابسامانی و درد تیم کجاست و آن را فریاد میزند.
شاید اگر رضا درویش به جای بیاعتنایی به خواسته هواداران، با وحید هاشمیان همراه میشد و خواستههای فنی او را برآورده میکرد، امروز پرسپولیس سرنوشت بهتری داشت. درویش با لجبازی بیشتر سعی کرد طرفی را بگیرد که منفعت بیشتری در آن وجود داشت. غافل از اینکه منفعت در نتایج تیم نهفته بود. برای همین است که هوادار خوشحال از رفتن او شیرینی پخش میکند. اما رفتن درویش فقط عوض شدن مُهره است. حدادی یا اینانلو هر کدام که مدیریت را بر عهده بگیرند اگر بدتر نباشد، بهتر نیستند. در اولین اقدامی که کردهاند هر کدام گوشی تلفن را برداشته و با یک سر دنیا حرف میزنند تا بلکه برانکو یا اوسمار را راضی به آمدن کنند، آن هم زمانی که سرمربی تیمشان در برنامه تلویزیونی میگوید که «فردا تمرین دارد». مدیران جدید که برای هدایت دو بازی مقابل ذوبآهن و تراکتور به هاشمیان فرصت داده بودند، حتی به همین هم عمل نکردند حالا میخواهند با آمدن اوسمار «دهان» هوادار معترض را ببندند و پیروزیهای آینده را به نام خود مصادره کنند؟ شنیده میشود که تعدادی از بازیکنان پرسپولیس بعد از مسابقه مقابل ذوبآهن حمایت خود را از هاشمیان اعلام کردند و معتقد بودند که هر گونه تغییر در این مقطع نمیتواند موثر باشد. پیمان حدادی با حرکتی که انجام داد دهها تفسیر را برای رفتارش تراشید. مدیران باشگاه پرسپولیس همه را «آچمز» کردهاند. این نوع مدیریت واقعا «نوبر» است. البته که سودجویان هم در کمین نشستهاند. کافی است کمی به پیجها و مطالبی که این مدت گذاشتهاند نگاه کنید. منبع ارتزاقشان مشخص بود و الان مجبورند وانمود کنند چیزی عوض نشده.
حکایت مدیریتهای اشتباه و مدیران اشتباهی همین است. ما در فوتبال آن را میبینیم، چون فوتبال بیشتر نمایش داده میشود. خاص پرسپولیس هم نیست. آنقدر آش شور بود که «محمد بنا» مربی نامدار کشتی برای وحید هاشمیان پیام میفرستد که فوتبال این کشور را دلالان اداره میکنند و اگر با آنها «همکاسه» نباشی خبری از موفقیت نیست.
ما اینگونه فوتبالی نمیخواستیم. فوتبال ما قرار بود حرفهای باشد، حتی با پول کلان. ولی ببینید پول به دست چه کسانی افتاده است. با دقت بیشتر نگاه کنید که پول کجا و چطور خرج میشود و این وسط انسانهای شریفی از گردونه خارج میشوند، چون در این معاملهها نه نقشی دارند نه میتوانند نقش بازی کنند. نه ماندن نه رفتن هاشمیان برای هواداران پرسپولیس اتفاق جالبی نبود. اگر میماند دلواپس نتایج آینده بودند، حالا که رفت شاید شرمنده باشند که پشتش را خالی کردند و او تنها بود.
آخرین اخبار ورزش را از طریق این لینک پیگیری کنید.