سوگ روزبه
ماه اردیبهشت امسال را هرگز فراموش نمیکنم. با آن توفانهای ناگهانی که شاخهها را سوگوارانه میخماند و غبار بر سر نوبرگهای سبز میپاشید.

مگر نه آنکه این ماه بهشتی است، پس این طغیان از کجا سر بر آورده است، این قهر و خشم طبیعت از چیست! رعد میزند و باران میبارد و همهچیز را میشوید: خشم را، غبار را و حتی اشکهای ما را. این باران همان چیزی است که نشانه بوی بهشتی است. اینک همهچیز در زمزمه قطرات باران آرام میشود. روزبه آرام بر روی شانهها میآید. روی موج دستها و در میانه اشکها و فریادها. ماه اردیبهشت ماه بهشتی است. روزبه سوار بر سریر دلها با آفتاب آمده است و دیگر از غبار و توفان خبری نیست؛ فضا عطرآگین شده است. روزبه کیائیان بهشتی بود، خودش ماه بهشت را برای سفر برگزید. این ماه را که ماه سوگ روزبه است هرگز فراموش نخواهیم کرد، چنانکه پدرش حسن کیائیان گفت در سوگ سیاوش نشستهایم.