|

دو روی سکه اقتصاد کلان

طلا (لنگر ترس) در برابر بیت‌کوین (شاخص طمع)

روایت غالب اما بیش از حد ساده‌انگارانه‌ای که بیت‌کوین را «طلای دیجیتال» می‌نامد، به طور فزاینده‌ای در حال رنگ‌باختن است. اگرچه این مقایسه برای درک ویژگی کمیابی بیت‌کوین مفید است، اما در برابر تحلیل‌های دقیق اقتصاد کلان فرو‌می‌پاشد. واگرایی اخیر در عملکرد قیمت این دو دارایی، به‌ویژه در سال ۲۰۲۵، این قیاس را به‌شدت به چالش کشیده است.

طلا (لنگر ترس) در  برابر  بیت‌کوین (شاخص طمع)

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

امیررضا  اعطاسی- کارشناس ارشد مدیریت ساخت:  روایت غالب اما بیش از حد ساده‌انگارانه‌ای که بیت‌کوین را «طلای دیجیتال» می‌نامد، به طور فزاینده‌ای در حال رنگ‌باختن است. اگرچه این مقایسه برای درک ویژگی کمیابی بیت‌کوین مفید است، اما در برابر تحلیل‌های دقیق اقتصاد کلان فرو‌می‌پاشد. واگرایی اخیر در عملکرد قیمت این دو دارایی، به‌ویژه در سال ۲۰۲۵، این قیاس را به‌شدت به چالش کشیده است. این گزارش با هدف فراتر رفتن از این کلیشه، چارچوبی تحلیلی ارائه می‌دهد که این دو طبقه دارایی را نه به‌عنوان رقیب، بلکه به‌عنوان دو شاخص متمایز برای سنجش دو نیروی بنیادین در بازارهای مالی در نظر می‌گیرد: ترس و طمع. چارچوب تحلیلی «ترس در برابر طمع» به شرح زیر است: عملکرد قیمت طلا اساسا به واسطه ترس هدایت می‌شود: ترس از تورم، ترس از کاهش ارزش پول فیات، ترس از بی‌ثباتی ژئوپلیتیکی و ترس از فروپاشی سیستم مالی. در مقابل، عملکرد قیمت بیت‌کوین در‌حال‌حاضر به طور عمده به واسطه طمع هدایت می‌شود: تمایل سوداگرانه برای کسب بازدهی‌های فوق‌العاده (FOMO)، که از طریق روایت‌های تحول فناورانه و مهم‌تر از همه، دسترسی به نقدینگی مازاد در سیستم مالی تغذیه می‌شود.

 بخش اول: روایتی از دو پناهگاه؛ DNA بنیادین طلا و بیت‌کوین

میراث پنج‌هزار‌ساله: تاریخ بی‌نظیر طلا به‌عنوان ذخیره ارزش در تمدن‌های مختلف، یک تمایز کلیدی با تاریخ ۱۵‌ساله بیت‌کوین است. این پیشینه تاریخی، یک بنیاد روانی عمیق از اعتماد ایجاد کرده که تکرار آن دشوار است. این فلز گران‌بها در دوره‌های بحرانی (رکود بزرگ ۱۹۳۰، تورم دهه ۱۹۷۰، بحران مالی ۲۰۰۸ و کووید-۱۹) همواره قدرت خرید خود را حفظ کرده است.

ماهیت فیزیکی و ارزش ذاتی: ماهیت ملموس طلا از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این دارایی خارج از هرگونه سیستم دیجیتال وجود دارد و هیچ ریسک طرف مقابله‌ای  (Counterparty Risk) را به همراه ندارد. تقاضا برای طلا چندوجهی است (سرمایه‌گذاری، ذخایر بانک‌های مرکزی، جواهرات و کاربردهای صنعتی) که این امر یک کف حمایتی پایدار برای ارزش‌گذاری آن فراهم می‌کند.

تأیید رسمی نهادهای حاکمیتی: نقش منحصربه‌فرد طلا به‌عنوان یک دارایی ذخیره اصلی برای بانک‌های مرکزی، آن را به‌عنوان پناهگاه امن نهایی و ابزاری برای سیاست‌گذاری دولتی (مانند دلارزدایی) مشروعیت می‌بخشد. این جایگاه نهادینه‌شده، طلا را به بخشی جدایی‌ناپذیر از سیستم مالی جهانی موجود تبدیل کرده است؛ یک بیمه‌نامه رسمی که از طرف خود سیستم تأیید شده است.

روایت «طلای دیجیتال»: ارکان اصلی این استدلال بر کمیابی الگوریتمی (سقف ۲۱ میلیون واحد)، ماهیت غیرمتمرکز و «کمیابی دیجیتال» استوار است. این ویژگی‌ها آن را به یک ابزار پوشش ریسک نظری جذاب در برابر کاهش ارزش پول‌های فیات تبدیل می‌کند.

واقعیت «دارایی پرریسک»: این روایت با واقعیت تجربی در تضاد است. بیت‌کوین نوسانات بسیار بالایی (چندین برابر طلا) و همبستگی مثبت و بالایی با سهام شرکت‌های فناوری (به‌ویژه نزدک) نشان می‌دهد. این رفتار، مشخصه یک دارایی «پرریسک» (Risk-On) است، نه یک پناهگاه امن. در زمان فروش‌های گسترده، بیت‌کوین تمایل دارد همراه با سهام سقوط کند.

فقدان ارزش ذاتی و وابستگی به اثرات شبکه‌ای: برخلاف طلا، بیت‌کوین هیچ کاربرد ملموسی ندارد. ارزش آن صرفا از احساسات بازار، اثرات شبکه‌ای و باور جمعی به سودمندی آینده آن ناشی می‌شود. این دارایی یک شرط‌بندی بنیادین علیه دوام یا مطلوبیت سیستم متمرکز فعلی است.

پارادوکس اصلی در هویت بیت‌کوین این است که طراحی آن (کمیابی) از طلا تقلید می‌کند، اما رفتار بازار آن (همبستگی بالا با دارایی‌های پرریسک) دقیقا در نقطه مقابل قرار دارد. دلیل این واگرایی در ماهیت تقاضا نهفته است: تقاضا برای بیت‌کوین در‌حال‌حاضر تحت سلطه سرمایه‌های سوداگرانه‌ای است که به نقدینگی بسیار حساس هستند (همان سرمایه‌ای که به سمت سهام فناوری می‌رود).

 بخش دوم: بوته آزمایش اقتصاد کلان؛ یک آزمون استرس مقایسه‌ای

حساسیت طلا به نرخ‌های بهره واقعی: طلا یک دارایی با بازدهی صفر است. رقیب اصلی آن اوراق قرضه خزانه‌داری است. متغیر کلیدی، نرخ بهره واقعی (نرخ اسمی منهای تورم) است. زمانی که نرخ‌های بهره واقعی پایین یا منفی هستند، هزینه فرصت نگهداری طلا کم و جذاب می‌شود. زمانی که نرخ‌های واقعی افزایش می‌یابند، نگهداری طلا پرهزینه‌تر شده و قیمت آن تحت فشار قرار می‌گیرد. این رابطه معکوس بلندمدت، پایدارترین عامل تعیین‌کنده قیمت طلاست.

حساسیت بیت‌کوین به نقدینگی: بیت‌کوین به‌عنوان یک دارایی پرریسک، قیمت‌گذاری آن به در دسترس بودن سرمایه سوداگرانه بستگی دارد. قیمت آن همبستگی بسیار بالایی با معیارهای نقدینگی جهانی (مانند M2) نشان داده است. دوره‌های تسهیل کمی (QE) با رالی‌های صعودی عظیم در بیت‌کوین و دوره‌های انقباض کمی (QT) با بازارهای نزولی شدید هم‌زمان بوده است. بیت‌کوین یک «فشارسنج نقدینگی» است.

تبیین واگرایی: این دو مکانیسم در تضاد هستند. سناریویی با نرخ‌های اسمی بالا و تورم حتی بالاتر (نرخ بهره واقعی منفی) می‌تواند برای طلا صعودی باشد، اما اگر همان افزایش نرخ‌ها باعث کاهش نقدینگی شود، برای بیت‌کوین نزولی خواهد بود. این نشان می‌دهد که سیاست پولی (تزریق/ برداشت نقدینگی) عامل قوی‌تری از داده‌های اقتصادی (مانند تورم) است.

طلا به‌عنوان پوشش ریسک رکود تورمی: شواهد تاریخی (به‌ویژه دهه ۱۹۷۰) عملکرد درخشان طلا را در دوره‌های تورم بالا همراه با رشد اقتصادی پایین (رکود تورمی) نشان می‌دهد. در این شرایط، سهام و اوراق قرضه شکست می‌خورند و نقش طلا به‌عنوان ذخیره ارزش خالص برجسته می‌شود.

پوشش ریسک مشروط بیت‌کوین: عملکرد بیت‌کوین به‌عنوان پوشش ریسک تورمی بسیار مشروط است. این دارایی در «رونق تورمی» (تورم بالا، رشد بالا) عملکرد خوبی دارد، زیرا اشتهای ریسک‌پذیری بالاست. اما در «رکود تورمی» (مانند ۲۰۲۲)، همبستگی آن با دارایی‌های پرریسک باعث عملکرد بسیار ضعیف آن می‌شود. بیت‌کوین بیشتر پوشش ریسک در برابر کاهش ارزش پول فیات در زمان فراوانی نقدینگی است، نه در برابر افزایش شاخص قیمت مصرف‌کننده در زمان کمیابی نقدینگی.

همه‌گیری کووید-۱۹ (مارس ۲۰۲۰): در سقوط اولیه، هر دو به فروش رفتند (فرار به نقدینگی). اما طلا به‌سرعت بهبود یافت و رشد کرد (تأیید نقش پناهگاه امن). بیت‌کوین همگام با S&P 500 سقوط کرد و تنها پس از تزریق QE بهبود یافت (رفتار پرریسک).

جنگ روسیه و اوکراین (فوریه ۲۰۲۲): طلا به شکلی کلاسیک واکنش نشان داد و به‌عنوان «پوشش ریسک جنگ» به‌شدت افزایش یافت. واکنش بیت‌کوین مبهم بود؛ ابتدا سقوط کرد و عملکرد قیمت آن نشان‌دهنده فرار گسترده به سمت امنیت نبود.

بحران بانک‌های منطقه‌ای آمریکا (۲۰۲۳): این رویداد یک تفاوت حیاتی را آشکار کرد. با فروپاشی بانک سیلیکون‌ولی، هم طلا و هم بیت‌کوین رشد کردند. طلا به‌عنوان پناهگاه امن سنتی (ترس از سیستم) رشد کرد. بیت‌کوین براساس روایت «ضد سیستمی» خود رشد کرد (طمع برای یک جایگزین غیرمتمرکز). این یک نمونه نادر بود که هر دو نیروی «ترس» و «طمع» هم‌جهت شدند.

ویژگی‌های پناهگاه امن بیت‌کوین بسیار خاص است. این دارایی تنها در برابر ریسک شکست نهادهای مالی متمرکز (مانند بحران بانکی) یا کنترل‌های سرمایه‌ای پوشش ایجاد می‌کند. این یک «قایق نجات» برای خروج از سیستم است، نه یک «پناهگاه توفان» برای کسانی که در آن باقی می‌مانند.

نتیجه‌گیری: پیامدهای استراتژیک برای سرمایه‌گذار و سیاست‌گذار هوشمند

• ترکیب شاخص «ترس در برابر طمع»: رفتارهای واگرای طلا و بیت‌کوین تصویری با وضوح بالا از روان‌شناسی بازار جهانی ارائه می‌دهند. زمانی که طلا از بیت‌کوین بهتر عمل می‌کند، ترس غالب است. زمانی که بیت‌کوین از طلا بهتر عمل می‌کند، طمع و شور سوداگرانه حاکم است. نسبت قیمت آنها یک شاخص قدرتمند از احساسات بازار است.

• برای سرمایه‌گذار استراتژیک: نکته کلیدی، ترجیح یکی بر دیگری نیست، بلکه درک نقش‌های متمایز آنهاست. یک سبد دارایی واقعا متنوع ممکن است به هر دو نیاز داشته باشد: لنگر باستانی برای زنده‌ماندن در توفان‌های حال، و پیشتاز دیجیتال برای بهره‌برداری از پتانسیل آینده. این گزارش به‌شدت توصیه می‌کند که این دو به‌عنوان ابزارهای پوشش ریسک تعویض‌پذیر در نظر گرفته نشوند.

• برای سیاست‌گذار: دینامیک طلا/بیت‌کوین یک سیگنال سیاستی حیاتی ارائه می‌دهد. افزایش پایدار قیمت طلا (به‌ویژه از طرف بانک‌های مرکزی) یک رأی عدم اعتماد آشکار به پایداری بدهی‌های دولتی و سلطه دلار آمریکاست. افزایش هم‌زمان و نقدینگی‌محور بیت‌کوین نشان می‌دهد که بازار نه‌تنها به دنبال جایگزین است، بلکه سرمایه سوداگرانه لازم برای تأمین مالی توسعه آن را نیز در اختیار دارد.

 

Untitled-1

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.