«دیزاین ایران» دازاین ایران را نداشت
من دازاین هایدگر را در حد بودن خودم دریافت کردهام. این واژه به اینجابودگی و به زعم من که فضاکاو هستم، به فضابودگی و به بودن و بودگی توجه دارد و سزان برایم مهم است چون به جای سیب، سیببودگی را نقاشی میکند. در این ساحت خطیر آقای اکبر جباری را معرفی میکنم که مداقهای طویل در ساحت دازاین ایرانی داشتهاند.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
فاروق مظلومی: من دازاین هایدگر را در حد بودن خودم دریافت کردهام. این واژه به اینجابودگی و به زعم من که فضاکاو هستم، به فضابودگی و به بودن و بودگی توجه دارد و سزان برایم مهم است چون به جای سیب، سیببودگی را نقاشی میکند. در این ساحت خطیر آقای اکبر جباری را معرفی میکنم که مداقهای طویل در ساحت دازاین ایرانی داشتهاند.
فلات ایران یک فضای مستمر است که در ما هست و خواهد بود. استمرار فضا در بدن، در نوروساینس اثبات شده است.
ما در فلات ایران رسام و رسامباشی داشتیم و قبل از رفتن محمد زمان در صفویه و محمد غفاری در قاجاریه به فرنگ، صادرکننده هنداز و هندازگری و هنداختار بودیم. کلمه مهندس اسم فاعل از واژه فارسی میانه هنداز به معنی طرح و نواندازی است. اگر بعد از صفویه، نقاشی و طراحی ما ادامه ترجمه غلط PAINTING و DESIGN نمیشد و ادامه همان رسامی و نقاشی روی کاشی و فرش بود، حالا میشد بگوییم هنر و طرح ایران دازاین ایرانی دارد. نقل به مضمون از آقای رضی میری، محقق برجسته این رشته، معمارهای قدیم در ایران با کف اتاق کاری نداشتند، چون میدانستند فرش ایرانی بهخوبی از مسئولیت فضاسازی کف بر میآید. به نقل از بهرام شیردل، کاشی ایران بهراحتی کف را با دیوارهای جانبی مرتبط میکرد و به این ترتیب در ساختاری از دو ماده ناهمگن مثل نخ و سنگ یک فضای همگن (HOMOGENEUS FRAGMENT) ساخته میشد. کامران افشارنادری کلمه هندازگری را برای ما مهجورتر از کلمه دیزاین میداند و تأکید من دقیقا همین تقدیرپذیری در برابر سرنوشت جهانیشدن است. بنده هم مجبورم برای توضیح بودگی در فلات ایران، به کلمه آلمانی متوسل شوم.
بودن در فلات ایران را نباید بهسادگی با کلمات پسااستعماری کنترلکننده مثل جهانیشدن و معاصر از دست بدهیم.
در این بودگی و معرفت بزرگ و دستاول چنگانداختن به خردهبودگیهای دستسوم پینترستی مثل این میماند که با توپ تنیس در زمین فوتبال وسطی بازی کنیم. وقتی معمار فاضلی مثل مهدی علیزاده داریم که آبستره را یک وضع حسی و نقص را پویاتر از کمال میداند، وقتی شاعری مثل سعدی داریم که میگوید منتهای کمال نقصان است، باید خودمان را مسئول بدانیم. جالب است که اسم کتاب ارون بتسکی، منتقد شهیر معماری Violated Perfection به نقض کمال اشاره میکند.
صدالبته همه آثار معروض در هفته دیزاین مخاطب این نقد نیستند، چون آثار والا کم نیستند، اما واقعا در مقایسه با حجم آثاری که حتی به نقد نمیرسند، چه چیزی غیر از این میشود گفت. در اینجا در یک خودانتقادی تأکید میکنم که نقد هر اثری به واسطه بازدید از آن ممکن نیست، بلکه نیازمند تجربه حسی بدنمند است که سطح سوم و ارشد و درست نقد است. بعد از قضاوت دیداری (Criticism) و تحلیل (critique) به نقادی بدنمند (embodied ciriticality) میرسیم. نقادی بدنمند مفهومی از آیریت رگف است که به مشارکت و تجربه حسی و ساکنشدن برای نقد تأکید میکند. از اینرو، نقد منفی بنده و نقد مثبت Stefano Boeri، معمار و طراح برجسته ایتالیایی که آقای افشارنادری نقل کردند، در سطح اول نقد است، چون تجربه بدنمند نداریم و فقط با استانداردهای زیباییشناسی از پیش تعیینشده قضاوت میکنیم. البته بنده چند صندلی را امتحان کردم و خوشحالم که دیگر کسی مرا با صندلی الکتریکی نمیتواند تهدید کند.
اما در دفاع از آثار مشابه با آثار خارجی میگویم که رویداد جهانی تشابه آثار به تولید آثار اصیل کمک خواهد کرد، چون تفاوت آثار در بخش غیرقابل رؤیت یعنی ساختار تکینه بدن و ابزار بارز خواهد شد. نقل به مضمون از لویی اشتراوس: فقط دو چیز مشابه میتوانند متفاوت باشند و برعکس.
از حضور جامعه معماری و ازجمله آقای افشارنادری و خانمها لیلا اکبری و بهارک کشانی در این رویداد خوشحال هستم؛ زیرا مطمئنم منتقدان جدی خیلی از آثار هستند و نزدیکی به حقیقت را تسهیل میکنند، چون حقیقت در دیالکتیک تضادهاست. من بهعنوان نقشهبردار میگویم حقیقت مثل فضای مشاع ساختمان است؛ مال همه است و مال هیچکس نیست. نزد همه است و نزد هیچکس نیست. امیدوارم هیئتامنای هفته دیزاین، مستندات دستاوردهای تحقیقاتی و سخنرانیهای سال گذشته و امسال را منتشر کنند تا روی میز نقد بگذاریم.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.