|

درباره «غرق‌شدگان در خنده» زیاد خداش

کابوس جمعی روزمره

به گزارش «ایبنا» کتاب «غرق‌شدگان در خنده» مجموعه‌ای از داستان‌های زیاد خداش، نویسندۀ فلسطینی است که در آن از زندگی رنج‌بار مردمی سخن می‌گوید که سایۀ مرگ و تعقیب و نظارت پلیسی را همواره حس می‌کنند و زندگی‌شان به آمیزه‌ای از واقعیت و کابوس و وهم بدل شده است. قصه‌های این کتاب، که وقایع‌شان در رام‌الله و اردوگاه جلزون می‌گذرد، کابوس جمعی را بازتاب می‌دهند؛ کابوسی که عین واقعیت شده، یا واقعیتی که به کابوس بدل شده است.

کابوس جمعی روزمره

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

شرق: به گزارش «ایبنا» کتاب «غرق‌شدگان در خنده» مجموعه‌ای از داستان‌های زیاد خداش، نویسندۀ فلسطینی است که در آن از زندگی رنج‌بار مردمی سخن می‌گوید که سایۀ مرگ و تعقیب و نظارت پلیسی را همواره حس می‌کنند و زندگی‌شان به آمیزه‌ای از واقعیت و کابوس و وهم بدل شده است. قصه‌های این کتاب، که وقایع‌شان در رام‌الله و اردوگاه جلزون می‌گذرد، کابوس جمعی را بازتاب می‌دهند؛ کابوسی که عین واقعیت شده، یا واقعیتی که به کابوس بدل شده است.

در «غرق‌شدگان در خنده» با آمیزه‌ای از وهم و واقعیت و کابوس مواجهیم و نویسنده این آمیزه را به‌ صورت گروتسک و طنزی سیاه ارائه می‌دهد؛ طنزی که بیانگر چهرۀ دهشت‌بار واقعیت است. نویسنده در این داستان‌ها نشان می‌دهد که چطور زندگی تحت نظارت دائم یک سیستم پلیسی، ترس، فقر، تجربۀ خشونت، زیستن در میان تن‌های تکه‌پاره، جنون و مرگ به اجزائی جدایی‌ناپذیر از زندگی روزمرۀ فلسطینیان بدل شده‌اند. از همین روست که داستان‌های این کتاب، اغلب با واقعیتی ملموس آغاز می‌شوند و در ادامه به کابوس و اوهام پیوند می‌خورند و وحشتی پدید می‌آورند که خاص زندگی‌ای‌ است که زیاد خداش در داستان‌هایش قصد به تصویر کشیدن آن را دارد. «غرق‌شدگان در خنده» شرح بدن‌های مثله‌شده و تکه‌پاره است.

این بدن‌ها هم در معنای واقعی و هم در وجهی استعاری، تکه‌تکه شده‌اند. این قصه‌ها همچنین شرح هویت‌های تکه‌پاره‌اند و شرح زندگی مردمی که زمین زیر پای‌شان محکم نیست و مدام احساس وحشت و ناامنی می‌کنند و مدام با وضعیت‌های غریب و هولناک و با مرگ مواجه می‌شوند. در بسیاری از قصه‌های این کتاب، با امری غریب مواجهیم که یکباره وارد داستان می‌شود و امر عادی و روزمره را برمی‌آشوبد یا به بیانی دیگر، آشوب پنهان در متن امر عادی و روزمره را هویدا می‌کند و آن را نشان خواننده می‌دهد. این‌گونه است که خواننده یکباره با واقعه‌ای نامنتظر و شوک‌آور در قصه مواجه می‌شود. داستان‌های کتاب «غرق‌شدگان در خنده» با طنزی سیاه و گروتسک‌گونه به روایت وضعیتی ناساز و نامتعادل می‌پردازند.

در ابتدای هر قصه معمولا با وضعیتی مواجهیم که فقط کمی متفاوت با وضعیت عادی است. این انحرافِ جزئی اما یکباره به انحرافی بزرگ‌تر می‌انجامد که هول‌انگیز است و طنز سیاه نویسنده برآمده از همین انحراف بزرگ است. زیاد خداش در «غرق‌شدگان در خنده» وضعیتی پیچیده را به زبانی ساده و دور از پیچیدگی‌های ظاهری روایت می‌کند. قصه‌های او مصداق بارز ادبیات سهل‌ممتنع‌اند و سادگی آنها تأثیرشان را بیشتر می‌کند. بیشتر این داستان‌ها بیشتر از سه‌، چهار صفحه نیستند و در همین سه‌، چهار صفحه، به‌سادگی و در نهایت ایجاز، به عمق وضعیتی پیچیده و هراس‌آلود و شوک‌آور راه می‌برند و زندگی مردمی را به تصویر می‌کشند که همواره در معرض مرگ و نابودی‌اند و مرگ همیشه در تعقیب آنهاست، همچنان که چشم‌های ناظرانی مدام آنها را می‌پایند که مبادا دست از پا خطا کنند. کتاب «غرق‌شدگان در خنده» شامل سی داستان است؛ ازجمله «خلیلِ همیشه‌بازنده»، «بدون پارگی»، «جنازه شاهزاده‌خانم‌ها»، «زخم‌هایی برای فروش»، «سلام آقای بورخس»، «غرق‌شدگان در خنده» و «کتابخانه‌ای باز و روشن و شهری خواب‌زده».

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.