ماجرای تخفیفهای مالیاتی برای محجبهها چیست؟
آیت الله محمدعلی موحدی کرمانی، رئیس مجلس خبرگان رهبری، برای حجاب نسخهای تازه پیچیده و گفته است: «قوانینی تصویب کنیم که برای افراد محجبه امتیاز قائل شود، از جمله تخفیف مالیاتی و بخشودگی جرایمی مانند جرایم رانندگی تعلق بگیرد. این امتیاز باعث میشود افراد به سمت حجاب تشویق شوند.»

به گزارش گروه رسانه ای شرق؛ همین ابتدا سؤالی درباره کلیت این نوع حرفها به ذهن میآید: دقیقاً جرقه این حرفها چه زمانی در ذهن افراد شکل میگیرد؟ اصولاً چقدر زمان برای اندیشیدن صرف کردهاند که به این نوع حرفزدن میرسند؟
حرف بر سر اظهارات جدید موحدی کرمانی، رئیس مجلس خبرگان، است.
آیت الله موحدی کرمانی، آنگونه که رسم این روزگار است، باز هم از راه رسیدهاند با نسخهای تازه برای مسئلههایی که روزی "نامسئله" بودند. اصلاً هنر ما همین است: تبدیل نامسئلهها به مسئله و فروماندن در حل آن. کلی هم بودجه تخصیص میدهیم و هزینه میکنیم برای نامسئلهای که تبدیلش کردهایم به مسئله، و نهایتاً هم تسلیم بیپاسخی و افسارگسیختگی آن خواهیم بود.
آمدهاند این بار نه با تهدید، که با وعده تخفیف؛ تخفیف در مالیات و بخشودگی جریمه! گویا میخواهند حجاب را هم، مثل بنزین و سیمان، به کالایی تشویقی بدل کنند؛ بخرندش با چند تومان تخفیف و چند برگ بخشودگی.
تراژدی اصالت حجاب
آیت الله موحدی کرمانی، اگر حجاب و اصل آن را باور دارید، چرا با کارت تخفیف به حراجش میگذارید؟ میدانید این خرید و فروش چه معنایی دارد؟ یعنی انگار باوری به اصالت حجاب در شما نیز وجود ندارد. اگر اصل بود نمی گفتید فلان کار را بکنیم تا تعداد باحجاب ها زیاد شود. دارید برای ترغیب دیگران به حجاب نسخه میپیچید؟ اشتباهتان اینجاست. ممکن است چادریها را افزایش دهید، اما آنچه را که از حجاب در ذهن دارید، به دست نمیآورید. چه بسا محجبه ها را هم زده کنید.
مبادا این مسیری که پیش گرفتهاید، منتهی به قواعد جدیدی شود. مثلاً:
• هر چادری = یک امتیاز بیمه شخص ثالث رایگان!
• هر مقنعهای = معافیت از جریمه سبقت غیرمجاز!
• هر روسریِ سفتبسته = وام بدون بهره از بانک "قرضالحسنه حجاب"!
سؤال اینجاست: آیا واقعاً فکر میکنید کسی که فقط به خاطر "تخفیف جریمه پارک" چادر میپوشد، همان کسی است که شما به دنبالش هستید؟ یعنی حجاب برایتان یک "کد تخفیف" بیشتر نیست؟ مبادا این نسخه را برای ترویج اسلام و خدا به کار بگیرید. آن وقت میدانید که عاقبتش خداپرستی نخواهد بود؛ نهایتش "تخفیفپرستی" است.
طنز ماجرا
طنز ماجرا اینجاست: شما دارید حجاب را تبدیل به یک ابزار معامله میکنید؛ دقیقاً مثل همان کارتهای قدیم خبرنگاری که خیلیها داشتند و با آن از خط ویژه عبور میکردند، و میدانیم به جز تعداد کمی از آنها، هیچکدام خبرنگار نبودند. حالا هم میخواهید حجاب را به یک بلیط عبور از قانون تبدیل کنید؟ اصلاً این مجوز را چگونه برای خود صادر کردهاید که چنین حکمی صادر کنید؟ قانونگذاری که صلاحیت لازم را برای قانونگذاری دارد، قانونهایش عجیب و غریب درمیآید. من و شما که جای خود را داریم.
آیت الله موحدی، پاسختان چه خواهد بود اگر کسی از شما بپرسد: اگر حجاب آنقدر ذاتی و ارزشمند است، چرا باید با تخفیف مالیاتی فروخته شود؟ مگر دین حراجی است که هر کس کوپن بیاورد، جایزه بگیرد؟ با این کارها -به فرض-بر تعداد چادریها هم افزوده شود، این هم که هیج تطابقی با آنچه بعضیها در "اصالت حجاب" میگویند،نخواهد داشت. واقعیت و حقیقت را که تغییر نمی دهد. فرم یک فرد نهایتا تغییر کند که آن هم برای و به خاطر تشویق های جرم آفرین شما خواهد بود.
روزی گفته میشد ایمان و عقیده را نمیشود با پولِ مالیات و جریمهی رانندگی اندازه زد. اما حالا حجاب، که در نزد شما از مهمترین امور دینی است، به کالایی دولتی تبدیل میشود که میشود با کوپن و امتیاز، مردم را به سمتش کشاند.
ظلم به باحجاب ها
میدانید که این دقیقاً ظلم به بانوانی است که خودخواسته و به هر دلیلی حجاب را برگزیدهاند و دوستش دارند. دارید به آنها ستم میکنید و عرصه را برایشان تنگتر.
این را هم میدانید که آخر سر، این طرح هم مثل بسیاری از طرحهای دیگر، در دالانهای بوروکراسی گم میشود، یا اگر هم اجرا شود، جز چند برگ بخشودگی بیخاصیت و چند تومان تخفیف ناچیز، چیزی عاید مردم نمیکند. ولی برای آینده تاریخ! حرفهای بسیاری را به ارث خواهد گذاشت.
در این میان و با این ایده ها، آنچه میماند، همان شکاف همیشگی است؛ شکاف بین شما و مردم، بین آنهایی که قانون میسازند و آنهایی که باید زیر سایه همین قوانین ناپایدار زندگی کنند. دو قطبیهایی را که بین مردم ایجاد میکنید، بماند.
کاش به جای بازی با برگها و گلبرگها، به ریشهها میاندیشیدید. آن هم اندیشیدنی منطبق با عقل و منطق.
چرایی و چگونگی
گاهی به نظر میرسد برخی چنان درگیر "چگونه وادار کردن" مردم شدهاند که فراموش کردهاند "چرا" باید این کار را بکنند. آنگاه نیز که چراییها رنگ میبازد و ترک برمیدارد، آدم به تقلاهای بیهوده میافتد و سر به هر سویی میکوبد. دنبال خریدار برای حرفهایش میگردد.
چراییها زمانی ترک برمیدارند که عملکرد خودمان یارای جبران و دفاع از آنها را ندارد. آن که بسیار خطا رفته است، چگونه میتواند دیگران را قانع کند که راهش همواره راهی مطمئن برای رسیدن است؟
این جادهها شاید برای رفتن و گشتن و چرخیدن مناسب باشد، اما به رسیدن نمیانجامد. البته اگر قصد رسیدنی، در ذهن راهرو باشد.
منبع:
تابناک