ده پرده از واگذاری؛ نمایش بازآفرینی ایرانخودرو
صبحِ اول شهریور، خط سه هنوز گیجِ سکوت بود. بخاری بزرگ گوشه سالن با زوزهی خفهای روشن شد. یک گربه سیاه، مثل سایه، از زیر یک کامیون قطعهبر رد شد. علی مهدوی، ناظر خط، فنجان چایش را گذاشت روی جعبه ابزار و با انگشت روغنی روی مانیتور زد: «۲۱۱ هزار دستگاه، تا دیروز. پنج درصد بیشتر از پارسال.». این جمله را اما نه مثل آمار، که مثل خبر تولد فرزند میگفت.

به گزارش گروه رسانهای شرق،
صبحِ اول شهریور، خط سه هنوز گیجِ سکوت بود. بخاری بزرگ گوشه سالن با زوزهی خفهای روشن شد. یک گربه سیاه، مثل سایه، از زیر یک کامیون قطعهبر رد شد. علی مهدوی، ناظر خط، فنجان چایش را گذاشت روی جعبه ابزار و با انگشت روغنی روی مانیتور زد: «۲۱۱ هزار دستگاه، تا دیروز. پنج درصد بیشتر از پارسال.». این جمله را اما نه مثل آمار، که مثل خبر تولد فرزند میگفت.
پارکینگ دیگر بوی ایستادن نمیدهد
سال گذشته، محوطه جنوبی شبیه قبرستان خودرو بود. برگههای «در انتظار قطعه» روی شیشهها کج شده بودند از باد. حالا بیشتر آن فضا خالی است. ۱,۵۶۴ دستگاه ناقصمانده، یعنی ۷۵ درصد کمتر از همان موقع سال قبل. این کمشدن، مثل برداشتن سنگریزه از کف کفش است؛ سبکتر، سریعتر.
بورس؛ محک تازه برای اعتماد قدیمی
بازار سرمایه هم گوشه چشمش را گرفت. «خودرو» ۷۶ درصد بالا رفت، بدون جنونهای کوتاهمدت گذشته. سهامدارها اینبار جدولها را میخوانند و حس میکنند این عددها به خط تولید وصل است، نه به جلسههای پشت در بسته.
قیمتگذاری از پشت میز به کف سالن
سالها، قیمت فروش و هزینه ساخت دو خط موازی بودند که هرگز به هم نمیرسیدند. بعد از واگذاری، کمی این دو خط خم شد تا به هم نزدیک شوند. این یعنی پایان حسابداری روی رویای سود و شروع حسابداری روی سود واقعی.
از «چند تا بسازیم» به «چی بسازیم»
روزگاری، هدف فقط بالا زدن شمار تولید بود. حالا مدلهایی مثل «پارسی» روی خط میآیند که دیگر سایه پژو یا سمند نیستند. نه فقط فرم و شمایل، بلکه کیفیت و ایدهی ساخت، بومیتر و جدیتر شده.
وقتی کارگر هم طراح میشود
تغییر فقط در محصول نماند. فرهنگ سازمانی پوست انداخت. کارگر QC وقتی ایراد تکراری میبیند، مسیر اصلاح را روی کاغذ میکشد و میفرستد برای دفتر فنی. هزار ایده کوچک، مثل پیچهایی ریز، حالا تابآوری کل سازه را بالا بردهاند.
مشتری به چشم مشتری
یک سال پیش، تلفن خدمات پس از فروش شبیه صف بانک بود؛ طولانی و اعصابخردکن. حالا جواب کوتاهتر، دقیقتر است. نگهبان نمایندگی با لبخند در را باز میکند؛ شاید جزئی باشد، اما همین جزئیات هویت برند را بازسازی میکند.
پولی که به موقع میرسد
۴۵ روز؛ این حالا عدد تسویه با قطعهسازهاست. ۱۵ هزار میلیارد تومان هم اسناد مالی پرداخت شده. قطعهساز وقتی مطمئن باشد پولش به وقت میرسد، دلش به کیفیت گرمتر میشود.
اعداد اینبار زندهاند
۱۹۶,۶۶۷ دستگاه طی پنج ماه و ۱۵۸.۶ همت درآمد؛ ۳۸ درصد بالاتر از پارسال. این یعنی پول توسعه، تحقیق، یا حتی صادرات، دیگر فقط آرزو نیست.
خداحافظی با سایهها
سالها پژو ستون اصلی سبد بود، اما این ستون ترک خورده بود. ظرف شش ماه، تولید مدلهای قدیمی کم شد و جای آن را نسخههای بومیتر و کمضررتر گرفت. تغییر نه آسان بود، نه بیدرد، اما لازم بود.
جمعبندی؛ جادهای که تازه خطکشی شده
واگذاری، یک کلید بود نه خودِ در. اما همین کلید، قفلِ سالها قیمتگذاری خیالی، طلبکاری بیپایان و انباشت محصول ناقص را باز کرد. این ده تغییر، آغاز یک سفر است؛ سفری که اگر جادهاش با سیاستگذاری باثبات خطکشی شود، شاید مقصدش همان چیزی باشد که از سالها پیش در بروشورها وعده داده بودند: خودروسازی سودآور، پایدار و باشخصیت.
خط سه، حوالی ظهر، باز هم صدای ریل و کوبش قالبها را داشت. گربه سیاه، اینبار روی کاپوت یک پارسی نو خوابیده بود. انگار کارخانه و گربه، هر دو فهمیده بودند که اینجا دیگر بوی ایستادن نمیدهد.
آخرین اخبار اقتصادی را از طریق این لینک پیگیری کنید.