تاريخ را در سينه من با خط ميخي چكش زدهاند
بكتاش آبتين درگذشت
بکتاش آبتین (۱۴۰۰- ۱۳۵۳)، شاعر، فیلمساز و عضو کانون نویسندگان ایران روز شنبه هجدهم دیماه پس از چند ماه درگیری با بیماری كرونا در 47سالگی درگذشت. آبتین كه در حال گذراندن دوره محكومیت خود بود، پیشتر در زندان به كرونا مبتلا شده و بهبود یافته بود و در حالی كه هشدارهای متعددی درباره وضعیت جسمانی او منتشر شده بود، دوباره در زندان به كرونا مبتلا شد و این بار مداوا روی او نتیجه نداد و از دنیا رفت. بكتاش آبتین به همراه دو عضو دیگر كانون نویسندگان ایران، یعنی كیوان باژن و رضا خندان (مهابادی) در اردیبهشت 1398 در شعبه 28 دادگاه انقلاب به زندان محكوم شده بود. حكم آبتین شش سال زندان بود كه در همان سال در دادگاه تجدیدنظر هم تأیید شده بود. محسن حكیمی در یادداشتی با عنوان «احكام شبههانگیز زندان برای سه نویسنده» كه در تاریخ 28 اردیبهشت 1398 در روزنامه «شرق» منتشر شده بود، درباره تناقضهای احكام صادرشده برای این سه نویسنده نوشته بود و ابراز امیدواری كرده بود این احكام در دادگاه تجدیدنظر تغییر كنند. این سه نویسنده و هنرمند با دو اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی» در دادگاه محكوم شده بودند و حكیمی نوشته بود كه «یکی از مواردی که مصداق اتهام نخست شمرده شده، بیانیههایی است که در دفاع از آزادی بیان و مخالفت با سانسور نشریات صادر شده و این نویسندگان آنها را امضا کردهاند». ادلهای كه برای اتهام دوم آورده شده نیز شامل مواردی اینچنین بود: «عضویت در کانون نویسندگان ایران، انتشار نشریه داخلی کانون، گردآوری و انتشار اسناد و مدارک 50 سال فعالیت کانون و حضور بر سر مزار احمد شاملو، محمد مختاری و جعفر پوینده». حكیمی در بخشی از یادداشتش در «شرق» این پرسشها را مطرح كرده بود كه «عضویت در تشکلی فرهنگی و صنفی که اسم و رسمش یکسره علنی و معلوم است، اعضای آن همه نویسندگان شناسنامهدار و با هویت علنی هستند، هیئت دبیران آن در یک مجمع عمومی علنی و بر اساس دعوت علنی اعضا و طبق اساسنامهای علنی و منتشرشده انتخاب شدهاند، چگونه ممکن است به قصد توطئه و اقدام سیاسی علیه امنیت ملی صورت گرفته باشد؟ انتشار نشریه داخلی و کتابی مستند درباره تاریخ 50ساله کانون نویسندگان ایران بهصورت علنی و بدون ذرهای پنهانکاری چگونه ممکن است به امنیت ملی ضربه بزند؟ عجیبتر از اینها، حضور در گورستان برای ادای احترام به نویسندگان و شاعران درگذشته، چه خطری برای امنیت ملی میتواند داشته باشد؟». بكتاش آبتین در حالی در هجدهم دیماه درگذشت كه از روز دوشنبه ۱۵ آذرماه به دلیل بروز علائم شدید کرونا از زندان اوین به بیمارستان منتقل شده و با فاصله چند روز به دلیل حال نامناسب جسمی به بخش مراقبتهای ویژه منتقل شده بود. با وخامت وضعیت جسمانی آبتین، او از یازدهم دیماه برای ادامه درمان در وضعیت كمای مصنوعی قرار گرفته بود. «شناسنامه خلوت»، «مژهها، چشمهایم را بخیه كردهاند»، «پتك» و «در میمون خودم پدربزرگم» ازجمله كتابها و دفترهای شعر آبتین هستند كه او در طول عمر كوتاهش منتشر كرده بود. او همچنین چندین فیلم مستند هم ساخته بود كه در جشنوارههای مختلفی به نمایش درآمده بودند و از میان آنها میتوان به «کاملا خصوصی برای آگاهی عموم» (زندگی علیشاه مولوی)، «۱۳ اکتبر ۱۹۳۷» (درباره لوریس چکناواریان)، «آنسور» (درباره سانسور) و «همایون خرم» اشاره كرد. آبتین در بخشی از یكی از شعرهایش نوشته بود: «در من موهای بلندی پیر شده/ و انگار تاریخ را/ در سینه من با خط میخی چكش زدهاند!/ انسانم و پیش از خودم را نمیدانم/ آیا در زیر شهری گمشده خاكم؟/ آیا آن جمجمه با چشمهای خالی منم؟...».
بکتاش آبتین (۱۴۰۰- ۱۳۵۳)، شاعر، فیلمساز و عضو کانون نویسندگان ایران روز شنبه هجدهم دیماه پس از چند ماه درگیری با بیماری كرونا در 47سالگی درگذشت. آبتین كه در حال گذراندن دوره محكومیت خود بود، پیشتر در زندان به كرونا مبتلا شده و بهبود یافته بود و در حالی كه هشدارهای متعددی درباره وضعیت جسمانی او منتشر شده بود، دوباره در زندان به كرونا مبتلا شد و این بار مداوا روی او نتیجه نداد و از دنیا رفت. بكتاش آبتین به همراه دو عضو دیگر كانون نویسندگان ایران، یعنی كیوان باژن و رضا خندان (مهابادی) در اردیبهشت 1398 در شعبه 28 دادگاه انقلاب به زندان محكوم شده بود. حكم آبتین شش سال زندان بود كه در همان سال در دادگاه تجدیدنظر هم تأیید شده بود. محسن حكیمی در یادداشتی با عنوان «احكام شبههانگیز زندان برای سه نویسنده» كه در تاریخ 28 اردیبهشت 1398 در روزنامه «شرق» منتشر شده بود، درباره تناقضهای احكام صادرشده برای این سه نویسنده نوشته بود و ابراز امیدواری كرده بود این احكام در دادگاه تجدیدنظر تغییر كنند. این سه نویسنده و هنرمند با دو اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی» در دادگاه محكوم شده بودند و حكیمی نوشته بود كه «یکی از مواردی که مصداق اتهام نخست شمرده شده، بیانیههایی است که در دفاع از آزادی بیان و مخالفت با سانسور نشریات صادر شده و این نویسندگان آنها را امضا کردهاند». ادلهای كه برای اتهام دوم آورده شده نیز شامل مواردی اینچنین بود: «عضویت در کانون نویسندگان ایران، انتشار نشریه داخلی کانون، گردآوری و انتشار اسناد و مدارک 50 سال فعالیت کانون و حضور بر سر مزار احمد شاملو، محمد مختاری و جعفر پوینده». حكیمی در بخشی از یادداشتش در «شرق» این پرسشها را مطرح كرده بود كه «عضویت در تشکلی فرهنگی و صنفی که اسم و رسمش یکسره علنی و معلوم است، اعضای آن همه نویسندگان شناسنامهدار و با هویت علنی هستند، هیئت دبیران آن در یک مجمع عمومی علنی و بر اساس دعوت علنی اعضا و طبق اساسنامهای علنی و منتشرشده انتخاب شدهاند، چگونه ممکن است به قصد توطئه و اقدام سیاسی علیه امنیت ملی صورت گرفته باشد؟ انتشار نشریه داخلی و کتابی مستند درباره تاریخ 50ساله کانون نویسندگان ایران بهصورت علنی و بدون ذرهای پنهانکاری چگونه ممکن است به امنیت ملی ضربه بزند؟ عجیبتر از اینها، حضور در گورستان برای ادای احترام به نویسندگان و شاعران درگذشته، چه خطری برای امنیت ملی میتواند داشته باشد؟». بكتاش آبتین در حالی در هجدهم دیماه درگذشت كه از روز دوشنبه ۱۵ آذرماه به دلیل بروز علائم شدید کرونا از زندان اوین به بیمارستان منتقل شده و با فاصله چند روز به دلیل حال نامناسب جسمی به بخش مراقبتهای ویژه منتقل شده بود. با وخامت وضعیت جسمانی آبتین، او از یازدهم دیماه برای ادامه درمان در وضعیت كمای مصنوعی قرار گرفته بود. «شناسنامه خلوت»، «مژهها، چشمهایم را بخیه كردهاند»، «پتك» و «در میمون خودم پدربزرگم» ازجمله كتابها و دفترهای شعر آبتین هستند كه او در طول عمر كوتاهش منتشر كرده بود. او همچنین چندین فیلم مستند هم ساخته بود كه در جشنوارههای مختلفی به نمایش درآمده بودند و از میان آنها میتوان به «کاملا خصوصی برای آگاهی عموم» (زندگی علیشاه مولوی)، «۱۳ اکتبر ۱۹۳۷» (درباره لوریس چکناواریان)، «آنسور» (درباره سانسور) و «همایون خرم» اشاره كرد. آبتین در بخشی از یكی از شعرهایش نوشته بود: «در من موهای بلندی پیر شده/ و انگار تاریخ را/ در سینه من با خط میخی چكش زدهاند!/ انسانم و پیش از خودم را نمیدانم/ آیا در زیر شهری گمشده خاكم؟/ آیا آن جمجمه با چشمهای خالی منم؟...».