مدیریت شهری باید به پیادهها فکر کند
ترانه یلدا از سختیهای زیست شهری برای همه افراد میگوید
شرق: شهرهایمان نه تنها برای افراد دارای معلولیت که برای افراد بدون معلولیت هم ساخته نشدهاند. کالبد شهری را خودروها و موتورها دربرگرفتهاند و طرحهای جامع و تفصیلی هم توجه جدیای به معلولان و زیست سخت آنها نداشتهاند. همین هم دلیلی است تا ترانه یلدا، معمار و شهرساز، بگوید که شهرهای ما شهرهای انسانمحوری نیستند؛ شهرهایی هستند ساختهشده برای حضور خودرو و موتور و در چنین شرایطی هیچ کس نمیتواند از فضای شهری به درستی استفاده کند، لذت ببرد و بدون نگرانی به خیابان بیاید. به گفته او برای رفع مشکلات حضور معلولان در شهر در گام نخست باید نگاهها به مدیریت شهری تغییر کند و بدانند شهر جای آدمهای پیاده هم هست.
از نظر شما معماری شهری تا چه میزان خودش را با زیستن اقشار مختلف همراه کرده و شهر برای حضور افراد دارای معلولیت چگونه شهری است؟
شهرهای ما و علیالخصوص شهری چون تهران اصلا برای زندگی و حضور افراد پیاده جایی ندارند. این مسأله کلی است که ما شهرهایی انسانمحور نداریم و شامل تمامی افراد اعم از افراد دارای معلولیت و غیر معلولان میشود. نمونههای حذف پیاده و آوردن ماشین هم زیاد است؛ مهمترینش زیرگذر چهارراه ولیعصر است که شهرسازان داخلی و خارجی همگی آن را مهمترین نقطه شهر میدانستند که محل تلاقی مردم با یکدیگر است. اما به راحتی با ساختن زیرزمین و انتقال مردم به آنجا این امکان را از آنها گرفتند. سه سال قبل همراه با تعدادی از افراد دارای معلولیت به محوطه تئاتر شهر رفتیم و به این وضعیت اعتراض کردیم و طومار بلندی هم امضا شد اما نتیجهای نداشت. مشکل این است که تفکر شهری بر اساس انسانمحوری نیست حالا در این شرایط ببینید افراد دارای معلولیت چه مشکلاتی را از سر میگذرانند. ما بارها گفتهایم مدیریت شهری باید به آدمهای پیاده فکر کند اما این نگاه وجود ندارد. شهر برای سواره ساخته شده و نگاه مکانیکی بر آن غالب است؛ نه نگاهی انسانی که به کرامت، راحتی و امنیت انسانها توجه دارد.
از نظر شما در این سالها گامی برای رفع محدودیتهای حضور معلولان در شهر برداشته نشده است؟
نمیتوان گفت کاری انجام نشده است. بسیاری از پیادهروها برای رفتوآمد معلولان سنگچین خاص شده یا جاهایی در شهر برای گذر ویلچر آماده شده اما مسأله اصلی این است که شهر، شهر مردمان پیاده نیست و این شامل همه افراد میشود. وقتی افراد کاملا سالم برای گذر از پیادهرو باید با موتورسواران بجنگند، چه توقعی است که افراد دارای معلولیت به راحتی از پیادهرو گذر کنند؛ آن هم در شهری چون تهران که شیب بسیاری دارد. مناطق شمالی شهر پله دارد و نمیتوان بسیاری از آنها را برای گذر معلولان آماده کرد. خیابانهای شهری ما برای گذرکردن راحت نیستند و ببینید وضعیت پلهای هوایی را که اصلا به حضور آنها هم نقدهای بسیاری وارد است، چگونه است. هیچ کدامشان مناسب گذر معلولان نیستند و حتی بسیاری از آنها برای گذر افراد بدون معلولیت هم خوب نیستند. درنهایت باید گفت ما شهری انسانمحور که امنیت داشته باشد نداریم.
نکته دیگر اینکه آیا ابعاد تبعیضآمیز زیستن در شهری چون تهران برای معلولان فقط ابعاد کالبدی است یا وجوه دیگری هم دارد؟
قطعا وجوه دیگری هم دارد و یکی از آنها وجه جنسیت است. همان طور که در بسیاری از موارد زیست در شهر برای زنان دشواریهای بیشتری به نسبت مردان دارد، این مسأله درباره معلولان هم بسیار به چشم میآید؛ یعنی اگر مرد معلولی در شهر حرکت کند شاید برایش این اتفاق راحتتر از حضور زن معلول باشد و در نتیجه ما زنی تنها سوار بر ویلچر را بسیار کم میبینیم یا زنی نابینا و.... این وجه دیگر تبعیضی است که حاکم شده است؛ یعنی علاوه بر معلولیت، جنسیت هم برای حضور در شهر موانعی را ایجاد میکند.
در طرح جامع یا طرح تفصیلی تهران چقدر نگاه به این قشر حاکم است؟
طرح جامع شهری در حقیقت به مباحث کلی شهر میپردازد و کمتر جزئیات در آن مطرح میشوند. این طرح در حقیقت ۲۵ سال آینده شهر را توضیح میدهد و چشماندازی طولانیمدت برای رشد و توسعه مد نظرش است؛ یعنی شهر در سالهای آینده چه شکل و شمایلی خواهد داشت. به این ترتیب ما در این طرحها خیلی شاهد بررسی و توجه به معلولان نیستیم. از سویی این نکته را هم مد نظر داشته باشید که طرح جامع در بسیاری از چشماندازهایش ناکام ماند و نتوانست آن طور که باید و شاید شهر را شکل دهد. برنامهای که ما برای شهر داشتیم و چشماندازی که متصور بودیم چیز دیگری بود و بعد با رشد افسارگسیخته ساختوساز و تراکمفروشی تصویر ما به کناری رانده شد؛ برای مثال ما در طرح گفته بودیم روددرههای تهران و اطرافش باید محلی برای پیادهروها باشد و حتی از اغلب مناطق شهر به صورت پیاده بتوان به محور دارآباد، دربند، درکه و کن رسید. اصل طرح جامع تهران این بود که هر شهروند تهرانی بتواند از محل زندگیاش حتی پیاده به کناره رودخانهای دسترسی داشته باشد و این به نحو درستی عملیاتی نشد. گفته بودیم اطراف رودها باید باز باشد و کنارههای رودخانهها حفظ شود اما خب شاهد این اتفاق
نبودیم. درنتیجه نه تنها به معلولان در این طرحها توجه خاصی نشده که موارد ذکرشده در این طرح هم به درستی رعایت نشده است و آنچه شاهدیم شهری است شلوغ که نه پیادهروها و نه خیابانهایش برای انسانها طراحی نشده است و در این شهر انسانها هر روز ممکن است بخشی از محل گذرشان را از دست بدهند یا مجبور شوند برای حفظ آن با خودروها و موتورسواران بجنگند. در این شرایط معلولان حتما شرایط سختتری را تجربه میکنند.
شرق: شهرهایمان نه تنها برای افراد دارای معلولیت که برای افراد بدون معلولیت هم ساخته نشدهاند. کالبد شهری را خودروها و موتورها دربرگرفتهاند و طرحهای جامع و تفصیلی هم توجه جدیای به معلولان و زیست سخت آنها نداشتهاند. همین هم دلیلی است تا ترانه یلدا، معمار و شهرساز، بگوید که شهرهای ما شهرهای انسانمحوری نیستند؛ شهرهایی هستند ساختهشده برای حضور خودرو و موتور و در چنین شرایطی هیچ کس نمیتواند از فضای شهری به درستی استفاده کند، لذت ببرد و بدون نگرانی به خیابان بیاید. به گفته او برای رفع مشکلات حضور معلولان در شهر در گام نخست باید نگاهها به مدیریت شهری تغییر کند و بدانند شهر جای آدمهای پیاده هم هست.
از نظر شما معماری شهری تا چه میزان خودش را با زیستن اقشار مختلف همراه کرده و شهر برای حضور افراد دارای معلولیت چگونه شهری است؟
شهرهای ما و علیالخصوص شهری چون تهران اصلا برای زندگی و حضور افراد پیاده جایی ندارند. این مسأله کلی است که ما شهرهایی انسانمحور نداریم و شامل تمامی افراد اعم از افراد دارای معلولیت و غیر معلولان میشود. نمونههای حذف پیاده و آوردن ماشین هم زیاد است؛ مهمترینش زیرگذر چهارراه ولیعصر است که شهرسازان داخلی و خارجی همگی آن را مهمترین نقطه شهر میدانستند که محل تلاقی مردم با یکدیگر است. اما به راحتی با ساختن زیرزمین و انتقال مردم به آنجا این امکان را از آنها گرفتند. سه سال قبل همراه با تعدادی از افراد دارای معلولیت به محوطه تئاتر شهر رفتیم و به این وضعیت اعتراض کردیم و طومار بلندی هم امضا شد اما نتیجهای نداشت. مشکل این است که تفکر شهری بر اساس انسانمحوری نیست حالا در این شرایط ببینید افراد دارای معلولیت چه مشکلاتی را از سر میگذرانند. ما بارها گفتهایم مدیریت شهری باید به آدمهای پیاده فکر کند اما این نگاه وجود ندارد. شهر برای سواره ساخته شده و نگاه مکانیکی بر آن غالب است؛ نه نگاهی انسانی که به کرامت، راحتی و امنیت انسانها توجه دارد.
از نظر شما در این سالها گامی برای رفع محدودیتهای حضور معلولان در شهر برداشته نشده است؟
نمیتوان گفت کاری انجام نشده است. بسیاری از پیادهروها برای رفتوآمد معلولان سنگچین خاص شده یا جاهایی در شهر برای گذر ویلچر آماده شده اما مسأله اصلی این است که شهر، شهر مردمان پیاده نیست و این شامل همه افراد میشود. وقتی افراد کاملا سالم برای گذر از پیادهرو باید با موتورسواران بجنگند، چه توقعی است که افراد دارای معلولیت به راحتی از پیادهرو گذر کنند؛ آن هم در شهری چون تهران که شیب بسیاری دارد. مناطق شمالی شهر پله دارد و نمیتوان بسیاری از آنها را برای گذر معلولان آماده کرد. خیابانهای شهری ما برای گذرکردن راحت نیستند و ببینید وضعیت پلهای هوایی را که اصلا به حضور آنها هم نقدهای بسیاری وارد است، چگونه است. هیچ کدامشان مناسب گذر معلولان نیستند و حتی بسیاری از آنها برای گذر افراد بدون معلولیت هم خوب نیستند. درنهایت باید گفت ما شهری انسانمحور که امنیت داشته باشد نداریم.
نکته دیگر اینکه آیا ابعاد تبعیضآمیز زیستن در شهری چون تهران برای معلولان فقط ابعاد کالبدی است یا وجوه دیگری هم دارد؟
قطعا وجوه دیگری هم دارد و یکی از آنها وجه جنسیت است. همان طور که در بسیاری از موارد زیست در شهر برای زنان دشواریهای بیشتری به نسبت مردان دارد، این مسأله درباره معلولان هم بسیار به چشم میآید؛ یعنی اگر مرد معلولی در شهر حرکت کند شاید برایش این اتفاق راحتتر از حضور زن معلول باشد و در نتیجه ما زنی تنها سوار بر ویلچر را بسیار کم میبینیم یا زنی نابینا و.... این وجه دیگر تبعیضی است که حاکم شده است؛ یعنی علاوه بر معلولیت، جنسیت هم برای حضور در شهر موانعی را ایجاد میکند.
در طرح جامع یا طرح تفصیلی تهران چقدر نگاه به این قشر حاکم است؟
طرح جامع شهری در حقیقت به مباحث کلی شهر میپردازد و کمتر جزئیات در آن مطرح میشوند. این طرح در حقیقت ۲۵ سال آینده شهر را توضیح میدهد و چشماندازی طولانیمدت برای رشد و توسعه مد نظرش است؛ یعنی شهر در سالهای آینده چه شکل و شمایلی خواهد داشت. به این ترتیب ما در این طرحها خیلی شاهد بررسی و توجه به معلولان نیستیم. از سویی این نکته را هم مد نظر داشته باشید که طرح جامع در بسیاری از چشماندازهایش ناکام ماند و نتوانست آن طور که باید و شاید شهر را شکل دهد. برنامهای که ما برای شهر داشتیم و چشماندازی که متصور بودیم چیز دیگری بود و بعد با رشد افسارگسیخته ساختوساز و تراکمفروشی تصویر ما به کناری رانده شد؛ برای مثال ما در طرح گفته بودیم روددرههای تهران و اطرافش باید محلی برای پیادهروها باشد و حتی از اغلب مناطق شهر به صورت پیاده بتوان به محور دارآباد، دربند، درکه و کن رسید. اصل طرح جامع تهران این بود که هر شهروند تهرانی بتواند از محل زندگیاش حتی پیاده به کناره رودخانهای دسترسی داشته باشد و این به نحو درستی عملیاتی نشد. گفته بودیم اطراف رودها باید باز باشد و کنارههای رودخانهها حفظ شود اما خب شاهد این اتفاق
نبودیم. درنتیجه نه تنها به معلولان در این طرحها توجه خاصی نشده که موارد ذکرشده در این طرح هم به درستی رعایت نشده است و آنچه شاهدیم شهری است شلوغ که نه پیادهروها و نه خیابانهایش برای انسانها طراحی نشده است و در این شهر انسانها هر روز ممکن است بخشی از محل گذرشان را از دست بدهند یا مجبور شوند برای حفظ آن با خودروها و موتورسواران بجنگند. در این شرایط معلولان حتما شرایط سختتری را تجربه میکنند.