|

در ستایش بهمنِ انزلی؛ معلمی از جنس باران

در دل تاریخ فوتبال ایران، نام‌هایی هستند که بیش از آن‌که صرفاً مربی یا بازیکن باشند، به نماد تبدیل شده‌اند؛ نماد یک نسل، یک شهر، یک فرهنگ.

در ستایش بهمنِ انزلی؛ معلمی از جنس باران

به گزارش گروه رسانه ای شرق؛ در دل تاریخ فوتبال ایران، نام‌هایی هستند که بیش از آن‌که صرفاً مربی یا بازیکن باشند، به نماد تبدیل شده‌اند؛ نماد یک نسل، یک شهر، یک فرهنگ. بهمن صالح‌نیا یکی از آن چهره‌ها بود. مردی که از دل خاک بندرانزلی برخاست، فوتبال را از کوچه‌های شمال آموخت و با عشق و تعهدی بی‌پایان، آن را به نسل‌ها منتقل کرد. او صرفاً یک مربی نبود، پدر فوتبال گیلان بود؛ مردی که با دستان خالی، تیمی ساخت که نامش هنوز در سواحل خزر پژواک دارد: ملوان بندرانزلی.

صالح‌نیا در سال ۱۳۱۷ در محله سامانسر بندرانزلی متولد شد. در زمانی که فوتبال هنوز جایگاه تثبیت‌شده‌ای در ورزش ایران نداشت، او با نگاهی آینده‌نگر و روحیه‌ای معلم‌گونه، آغازگر مسیری شد که دهه‌ها ادامه یافت. در سال ۱۳۴۸، با تکیه بر ظرفیت‌های محلی، تیمی را از دل نوجوانان و جوانان بندرانزلی پایه‌گذاری کرد که بعدها به باشگاه ملوان بدل شد. تیمی مردمی، ریشه‌دار و برخاسته از بطن جامعه؛ نه وارداتی، نه تزریقی. و این دقیقاً راز ماندگاری آن بود.

ملوانِ تحت هدایت بهمن صالح‌نیا، صرفاً یک تیم فوتبال نبود؛ او آن را به یک نهاد اجتماعی تبدیل کرد. جوانان این شهر با پیراهن سفید ملوان رؤیا می‌دیدند، و صالح‌نیا، آموزگار رؤیاها بود. او مربی‌ای نبود که در فکر شهرت یا قراردادهای پرزرق‌وبرق باشد. در تمام سال‌هایی که می‌توانست از بندرانزلی برود، در تیم‌های بزرگ‌تر فعالیت کند یا جایگاهی بالاتر طلب کند، ماند. چون باور داشت که مأموریتش هنوز تمام نشده؛ و مأموریت او، تربیت انسان بود، نه فقط بازیکن.

در کارنامه حرفه‌ای او، بیش از ۳۰ سال حضور پیوسته روی نیمکت ملوان ثبت شده. او سه بار جام حذفی را با این تیم فتح کرد و بارها به فینال رسید. اما ارزش واقعی کارنامه او را نمی‌توان فقط با جام‌ها سنجید. باید آن را در سکوهای همیشه پُر ورزشگاه تختی انزلی جست‌وجو کرد، در اشک‌های انزلی‌چی‌هایی که هر بار تیمشان گل می‌زد، به یاد آن مرد آرام کنار خط فریاد می‌زدند، یا در لبخند شاگردانی که هر یک در تیم ملی درخشیدند: از سیروس قایقران، که خود به اسطوره‌ای در فوتبال ایران بدل شد، تا محمد احمدزاده، فرهاد پورغلامی و محمد حبیبی.

نقش صالح‌نیا در فوتبال ملی نیز فراموش‌نشدنی‌ است. در سال ۱۹۷۴، در کنار فرانسیس اوفارل و پرویز دهداری، در کادر فنی تیم ملی فوتبال ایران حضور داشت. هرچند خودش هرگز دنبال دیده‌شدن نبود، اما اثرش در هرجایی که بود، باقی ماند.

او معلمی بود که سکوتش پر از حرف بود. فریاد نمی‌زد، اما تصمیم‌هایش محکم بود. به اصولش وفادار ماند، حتی وقتی فوتبال ایران به سوی حرفه‌ای‌گری شتاب گرفت و آدم‌ها تغییر کردند. او تغییر نکرد؛ چون ریشه داشت. همان‌گونه که ملوان ریشه دارد، و انزلی، شهری که همیشه پشت این تیم ایستاد، با یاد او زنده خواهد ماند.

در سال‌های پایانی عمر، دیگر کمتر به میادین می‌آمد، اما همیشه در ذهن هواداران ملوان، یک صندلی محفوظ برایش کنار زمین باقی بود. با هر گل ملوان، با هر صعود یا سقوط، نگاه‌ها ناخودآگاه به گذشته می‌رفت؛ به روزهایی که یک مرد با لباس ساده و چشمانی مصمم، ملوان را تمرین می‌داد.

حالا که بهمن صالح‌نیا از میان ما رفته، خلأ بزرگی در فوتبال ایران باقی مانده. نه فقط برای انزلی، بلکه برای همه آن‌هایی که هنوز به فوتبال مردمی، وفادار و بی‌ادعا باور دارند. شاید در فوتبال امروز، جایی برای آدم‌هایی چون او کمتر مانده باشد؛ اما همین جای خالی، گویای بزرگی اوست.

فوتبال ایران، بندرانزلی و تمام علاقه‌مندان به ورزش، باید قدردان مردی باشند که بدون ادعا، تیم ساخت، فرهنگ ساخت و نسلی را با فوتبال، با اخلاق و با هویت آشنا کرد.

بهمن صالح‌نیا شاید دیگر کنار خط نباشد، اما در قلب هزاران هوادار، هنوز فرمان می‌دهد. او در ملوان جاودانه است.

photo_2025-05-02_10-34-19 (2)