|

هر جایی بیرون از این جهان

«سنگ جهنم» نوشته مالکوم لاوری، داستانی است که ناتمام ماند و با اینکه پس از مرگ لاوری به چاپ رسید، منتقدان جایگاه خاصی برای آن قائل هستند. دیوید فالکِ منتقد، این رمان را اثری بینابینی، نوولایی مابین نگاه ناتورالیستی لاوری در آثار اولیه‌اش مثل «ماورای بحار» و شاهکارش «زیر کوه آتشفشان» می‌داند و معتقد است این داستان با «غنای نمادین» و «تخیل شیطانی» راه را برای «زیر کوه آتشفشان» باز کرده است.

هر جایی بیرون از این جهان

«سنگ جهنم» نوشته مالکوم لاوری، داستانی است که ناتمام ماند و با اینکه پس از مرگ لاوری به چاپ رسید، منتقدان جایگاه خاصی برای آن قائل هستند. دیوید فالکِ منتقد، این رمان را اثری بینابینی، نوولایی مابین نگاه ناتورالیستی لاوری در آثار اولیه‌اش مثل «ماورای بحار» و شاهکارش «زیر کوه آتشفشان» می‌داند و معتقد است این داستان با «غنای نمادین» و «تخیل شیطانی» راه را برای «زیر کوه آتشفشان» باز کرده است. بسیاری از جزئیات این کتاب از زندگی خود لاوری برگرفته شده است؛ گویا تمایلی در لاوری در مقام نویسنده بوده است که اتوبیوگرافی خود را به شکل خلاقانه‌ای به فرم اثری داستانی دربیاورد. مهم‌ترین نکته در این کتاب که در بیمارستانی روانی می‌گذرد، روایت همان تجربیات لاوری در ملاقات از بخش روانی بیمارستان بل‌ویو است و شخصیت‌های این داستان برگرفته از آدم‌های واقعی‌اند که لاوری مدتی را با آنها گذرانده است. فالک با اشاره به وجه تسمیه داستان لاوری می‌نویسد سنگ جهنم معادل نیترات نقره است که قطراتی از آن در چشم می‌ریزند و تأثیرات سوزاننده جنون مثل سنگ جهنم راه را برای تصوری نو از زندگی باز می‌کند. در مقدمه کتاب اشاره شده است که در «سنگ جهنم» نوعی معناباختگی وجود دارد: «در سطح زبان، حتی یک شخصیت داستان هم نمی‌تواند جمله‌ای منسجم، تأثیرگذار و معنادار به زبان بیاورد‌». گویی متن تکه‌تکه شده و بیان به تته‌پته افتاده است تا روایتی از گم‌گشتگی شخصیت‌ها نمود پیدا کند. در «سنگ جهنم» ارجاعات میان‌متنی بسیاری وجود دارد؛ اشاراتی به آثار ملویل، نقل‌قول از آرتور رمبو، ارجاع ضمنی به «کمدی الهی» دانته و نیز «دل تاریکی» کنراد. موسیقی، تئاتر و روان‌شناسی یونگ نیز از مضامینی است که در داستان لاوری به آن اشاره شده است. و البته سینما نیز در این داستان سهم خود را دارد تا حدی که فالک شباهت‌هایی فرمی و مضمونی بین «سنگ جهنم» و «مطب دکتر کالیگاری» را مطرح می‌کند: «اجرای اکسپرسیونیستی از تأثیر متقابل عقل و جنون، روایت جست‌وجوی انسان در جهت خودشناسی و جست‌وجوی نمادین در آشوبِ سیاسی دهه سی». داستان لاوری چنان‌که در مقدمه آمده است، مانند جعبه عروسکی چینی است که جعبه یا عروسکی دیگر در دل خود دارد. کلیت این داستان جهان کبیری است که جهان‌های صغیر متعددی در درون خود تعبیه کرده و این جهان‌های صغیر هم جهان‌های کوچک‌تری را در بر می‌گیرند که به‌گونه‌ای تمثیلی همان کلیت را بازنمایی می‌کنند. حرکت نوولا مثل کشتیرانی در خط مایل است؛ خطی که کشتی طی آن طول جغرافیایی حرکت مستقیم را قطع می‌کند و این حرکت زیگزاگی و مارپیچ را در روان آشفته و زمان‌پریش شخصیت‌ها، در حرکات خودشان و کشتی‌ها و همین‌طور در سیر داستان می‌توان دید. شاید نقل‌قول ابتدای کتاب از شارل بودلر فضای دقیق‌تری از داستان لاوری به دست دهد: «این زندگی بیمارستانی است که در آن هر بیماری اسیرِ آرزوی عوض‌کردن تخت‌هاست... همیشه به نظرم می‌رسد هر جایی که نیستم همان‌جا احساس راحتی خواهم کرد و این پرسشِ جابه‌جاشدن همانی است که بی‌وقفه با جانم در میان می‌نهم‌».

 

 

نظرسنجی

اگر در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری شرکت می‌کنید، به کدام یک از گزینه‌های تایید شده رای خواهید داد؟

اخبار مرتبط سایر رسانه ها