|

درباره سریال «چرخه کامل»

شب بخیر آقای سودربرگ!

«چرخه کامل» تحقیقات در مورد یک آدم‌ربایی ناموفق را دنبال می‌کند که در آن اسرار دیرینه‌ای آشکار می‌شود و شخصیت‌ها و فرهنگ‌های متعددی را در شهر نیویورک به هم مرتبط می‌کند. این مینی سریال ۶ اپیزودی، که هر هفته ۲ اپیزود آن پخش می‌شود، در همان ابتدا به ما یادآوری می‌کند که قرار است با یک نمونه دیگر از آثار سودربرگ همراه شویم.

شب بخیر آقای سودربرگ!
خبرنگار: سجاد صداقت

اگر نخواهیم خیلی در تاریخ به عقب سفر کنیم، می‌توانیم برای هم‌نشینی با استیون سودربرگ سال 2000 را به یاد بیاوریم. روزهایی که فیلم «ترافیک» (Traffic) اکران شده بود و می‌شد ساختار پیچیده و پر افت و خیز ذهن کارگردانش را به خوبی حس کرد. کارگردانی که سال‌های بعد از آن با مجموعه فیلم‌های «یاران اوشن»، «مجیک مایک»، «لوگان خوش‌شانس» و... نشان داد که عاشق تجربه کردن است و بر خلاف بسیاری از همکارنش، اهل استراحت کردن هم نیست. او در تمام این سال‌ها معمولا یا فیلم ساخته یا اگر فیلمی نداشته خود را سرگرم یک تجربه جدید کرده است.

با چنین سابقه‌ای بود که سودربرگ در روزهایی که هنوز صنعت سرگرمی این‌چنین به سمت تلویزیون و دنیای سریال‌های تلویزیونی داغ نشده بود، تصمیم گرفت که سریال بسازد. شاید اولین باری که به طور جدی سودربرگ را در تلویزیون به خاطر بیاوریم سال 2014 باشد. او که پیش از آن تجربه کارگردانی چند اپیزود سریال‌های تلویزیونی را در دهه ۹۰ قرن پیش داشت، در ابتدای قرن جدید مستند و فیلم تلویزیونی ساخته بود اما به طور جدی در سال 2014 و با سریال «نیک» (The Knick) نشان داد که چند مرده حلاج است. شاید این جملات اندکی اغراق‌آمیز باشد اما «نیک» به عنوان یک درامِ تاریخی پزشکی از بهترین سریال‌های آن روزها و شاید تا امروز بوده است. احتمالا اگر اهل سریال باشید، یک بار گذرتان به کوچه سریال‌های بیمارستانی افتاده است. مجموعه‌هایی در درون بیمارستان‌ها که همه اتفاقات اطراف شخصیت‌های ثابت این مکان پر از حادثه رخ می‌دهد. بی‌شک «نیک» یک استثنا در این میان است و اصلا از همان‌جا بود که می‌شد آرزو کرد سودربرگ دوباره به ساخت سریال بازگردد.

ذهن پیچیده و خلاق او در جهان سریال‌های تلویزیونی تفاوتی از حرکت، تازگی و ریتم متفاوتی را رقم می‌زد که به طور ویژه‌ای در بستر رویدادهای پیوسته مجموعه‌ها مورد نیاز بود. اگر چه سریال «موزاییک» (Mosaic) که در ابتدای سال 2018 پخش شد، چندان مورد توجه قرار نگرفت اما ارائه آن به عنوان یک اپلیکیشن تلفن همراه - در کنار یک سریال تلویزیونی - تجربه عجیبی بود که فقط از ذهن خلاق سودربرگ بر می‌آمد.

اما «موزاییک» آخرین باری بود که او به عنوان کارگردان در دنیای سریال‌های تلویزیونی حضور داشت تا همین هفته گذشته که تو اپیزود ابتدایی سریال «چرخه» کامل از پلتفرم مکس (Max) پخش شد. بازگشت سودربرگ به تلویزیون با مینی سریال پر ستاره «چرخه کامل» نوید روزهای خوبی را به علاقه‌مندان می‌داد. کسانی که به طور ویژه سریال‌های تلویزیونی را دنبال می‌کنند، در روزهایی که سریال‌ها نقشی پر رنگ در اطراف ما ساخته‌اند و انتخاب یک سریال خوب برای دیدن شاید به دلیل کثرت آنها سخت باشد، با دیدن نام سودربرگ می‌توانستند مطمئن باشند که او و سریال تازه‌اش می‌تواند یک انتخاب اساسی باشد.

«چرخه کامل» تحقیقات در مورد یک آدم‌ربایی ناموفق را دنبال می‌کند که در آن اسرار دیرینه‌ای آشکار می‌شود و شخصیت‌ها و فرهنگ‌های متعددی را در شهر نیویورک به هم مرتبط می‌کند. این مینی سریال ۶ اپیزودی، که هر هفته 2 اپیزود آن پخش می‌شود، در همان ابتدا به ما یادآوری می‌کند که قرار است با یک نمونه دیگر از آثار سودربرگ همراه شویم. از همان ابتدا تعدد شخصیت‌ها، سیر اتفاقات، فیلمبرداری با دوربین روی دست و لرزش‌های مدام آن، موسیقی زنده و کاراکترهایی که گاه تماشای آنها فضای سورئال را رقم می‌زند، همه شاخصه‌هایی است که پیش از این هم از سودربرگ دیده‌ایم.

«چرخه کامل» را بر خلاف اکثر آثار سودربرگ که خودش به عنوان نویسنده حضور دارد، اد سلیمان نوشته است. نویسنده‌ای که در «موزاییک» و بعد از آن در «حرکت ناگهانی ممنوع» (No Sudden Move) در سال 2021 به عنوان فیلمنامه‌نویس با سودربرگ همراهی کرده است. نکته مهم «چرخه کامل» رویکردی است که سلیمان به لایه‌های مختلف جامعه دارد و ممعمولا تلاش می‌کند که همه بخش‌های جامعه آمریکایی مورد نظر خود را در درون فیلمنامه‌‌هایش به نمایش بگذارد.

اتفاقی که در «چرخه کامل» افتاده نیز از همین دیدگاه نشات می‌گیرد. سریال با یک قتل سریع و بدون هیچ توضیحی شروع می‌شود و در ادامه قرار است اجتماع گویان‌هایی نیوریورک، یک خانواده ثروت‌مند، یک مامور اجرای قانون و شخصیت‌های فرعی دیگر که همه درگیر اتفاقی می‌شوند که بخشی از آنها اصلا قصدی برای انجام آن ندارند. نکته مهم در «چرخه کامل» این است که شما قرار نیست یک مینی سریال ببینید. اصلا شکل و ساختار طراحی آن یک فیلم بلند است که قرار است در کمتر از ۶ ساعت ساخته شود. اما رویکرد سودربرگ و سلیمان بر این مسیر قرار گرفته که بر اساس هر دو اپیزود یک ساختار منطقی ایجاد کنند. تاکنون (زمان نوشته شدن این مطلب) دو اپیزود ابتدایی سریال پخش شده و دقیقا رویدادهای پیرامون آدم‌ربایی و شخصیت‌های درگیر در آن نمایش داده می‌شود. در این دو اپیزود مانند همیشه سودربرگ ما را وارد یک هزارتو می‌کند. هزارتویی از شخصیت‌ها و روابط آنها که یک هم‌نشینی بسیار ساده با اتفاقاتی دارد که باید تا پایان سریال برای فهمیدن آنها صبر کرد.

«چرخه کامل» اما از مشکلاتی اساسی رنج می‌برد. سریال در همین دو اپیزود ابتدایی که به عنوان پایلوت پخش شده، کشش لازم را برای نگه داشتن مخاطب خود ندارد. شما یا باید دنبال‌کننده سودربرگ باشید یا اینکه از این سبک سریال‌ها خوشتان بیاید تا دوباره به تماشای «چرخه کامل» برای اپیزودهای بعدی برگردید. چرخه‌ای که سودربرگ به دنبال آن است، به هیچ وجه در دو اپیزود ابتدایی سریع تشکیل نمی‌شود. رویدادها هر چند در لحظاتی بسیار نفس‌گیر از کار در آمده اما مانند دیگر آثار او ضرباهنگ و ریتم تندی ندارد. صحنه‌های منتهی به پارک اسکوئر منهتن هر چند یادآور دزدی‌های اوشن‌ها یا لوگان خوش‌شانس باشد اما منطق روایی آن چندان جذاب در نیامده است. اما تجربه ثابت کرده که می‌توان به سودربرگ اعتماد کرد و منتظر بود این شکل روایی را در قسمت‌های بعدی توضیح دهد. او همه تلاش خود را به کار می‌گیرد تا لحظه آخر سورپرایزهایی را برای مخاطب خود کنار بگذارد.

شاید برای بخش پایانی این مطلب بهترین کار اشاره به سکانس درون ون باشد. صحنه‌هایی پر از تعلیق در حین سادگی و حرکات پر استرسی که در آن وجود دارد و همه آن‌چیزی است که از سودربرگ می‌توان انتظار داشت. «چرخه کامل» مهمانی تصویری متفاوتی است که پس از سال‌ها می‌توانیم در دنیای سریال‌های تلویزیونی با سودربرگ همراه شویم و حتی به او شب بخیر بگوییم!      

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها