محمود دولت آبادی: از شاملو تشکر کردم
محمود دولتآبادی در مراسم رونمایی از کتاب «شاملو؛ صدپرتره» گفت: جوان بودم و مقالهای از شاملو خواندم درباره اینکه مخزن واژگان نویسنده باید غنی باشد، برای همین به دفتر مجله خوشه رفتم و به شاملو گفتم که متشکرم که این مقاله را نوشتید تا از آن یاد بگیرم.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
محمود دولتآبادی در مراسم رونمایی از کتاب «شاملو؛ صدپرتره» گفت: جوان بودم و مقالهای از شاملو خواندم درباره اینکه مخزن واژگان نویسنده باید غنی باشد، برای همین به دفتر مجله خوشه رفتم و به شاملو گفتم که متشکرم که این مقاله را نوشتید تا از آن یاد بگیرم.
آئین رونمایی از کتاب نفیس «شاملو؛ صد پرتره» امشب (یکشنبه ۷ دیماه ۱۴۰۴) با حضور محمود دولتآبادی، جواد مجابی، کورش شیشهگران، آلبرت کوچویی، حافظ موسوی، سعید باباوند و فرشید پارسیکیا برگزار شد.
این اثر شامل مجموعهای از پرترههای احمد شاملو است که توسط بهزاد شیشهگران به تصویر کشیده شده است.
پوریا سوری مدیر انتشارات وزن دنیا با اشاره به فقدان بهرام بیضایی، گفت: او از لنگرهای فرهنگ بود و درگذشت او در غربت، اینکه سالهایی را دور از ایران زندگی کرد، انسان را غمگین میکند.
وی با اشاره به اینکه چند ماه پیش به پیشنهاد بهزاد شیشهگران از این آثار به همراه مدیر هنری وزن دنیا دیدن کرده است، ادامه داد: خواستیم به بهانه صدمین سال زادروز شاملو آن را منتشر کنیم، زمان محدود بود و انتخاب از میان آثار دشوار بود، البته حدود ۱۷۰ پرتره از شاملو است.
تشکر از شاملو برای یک مقاله
محمود دولتآبادی نویسنده در این مراسم شعری از شاملو خواند و گفت: جوان بودم و مقالهای از شاملو خواندم درباره اینکه مخزن واژگان نویسنده باید غنی باشد. برای همین به دفتر مجله خوشه رفتم و به شاملو گفتم که متشکرم که این مقاله را نوشتید تا از آن یاد بگیرم.
اگر کتاب قبل از مرگ شاملو تالیف میشد، نتیجه متفاوتی داشت
جواد مجابی نویسنده با ارائه دو پیشنهاد گفت: «پرتره» معادل مناسب «چهرهگشایی» را دارد و «مجموعه نقاشی» را میتوان به شکل «دفتر صورتگری» بیان کرد. این دفتر صورتگری محل تلاقی سه عنصر مهم است. یکی شاملو، دومی شیشهگران و سومین ظرفیت و تنوع تصویری گرافیک جهان.
این نویسنده با اشاره به اینکه در مورد شاملو، عنصر زمان هم مطرح است که در کتاب مخفی مانده است، ادامه داد: اگر بهزاد قبل از مرگ شاملو این کتاب را تهیه میکرد، نتیجه متفاوتی داشت. اگر در زمان حیات او بود، زندگی شاد، فعال، انسانگرای متعهد بودن شاملو در آثار انعکاس پیدا میکرد.
مجابی با تاکید بر اینکه مرگ برای شاملو بیمعنا بود، ادامه داد: ستایشگر زندگی بودن او اجازه نمیداد پرستشگر مرگ هم باشد.
مشقهایم را کتاب کردم
بهزاد شیشهگران طراح و گرافیست با بیان اینکه مشقهایش را کتاب کرده است، گفت: از شاملو آموختم تا زمانی که زنده هستم، باید آموختههای خود را مشق کنم. تلاش کردم تا فرو نروم، این کارها دست و پا زدنهای من است و فکر میکنم تا زمانی که هستم تلاشم ادامه خواهد داشت.
او در توضیح اینکه در زمان کار، چگونه به شاملو فکر میکرد، گفت: همه حتی آیدا سرکیسیان میپرسید، شاملو چگونه در فکر و ذهن من بوده است؟ در پاسخ گفتم من به یک مثلث فکر میکردم، به شاملو به عنوان هویتی که داشتم فکر میکردم، دوم به هویت خودم و در ضلع سوم به مخاطبها فکر میکردم. با دو ضلع اول در خلوت خودم کار میکردم، اما نمیدانستم مخاطب چگونه با خلوت من مواجه میشود.
شیشهگران ادامه داد: این برای من اصل بود، زمانی که در خلوت کار انجام میدادم چقدر میتواند روی افراد تاثیر داشته باشد. این ضلع سوم به من انگیزه داد. این برایم مهم بود، اگرچه در پرتره ساختن دنبال کار نزدیک با واقعیت نبودم، تلاش داشتمذاز واقعیت دور سوم اما ارتباطم قطع نشود.
انتشار اوراق تنهایی شیشهگران اقدام خوبی بود
سعید باباوند نقاش، مدیر هنری و منتقد درباره کتاب «شاملو؛ صد پرتره» گفت: انتشار اوراق تنهایی شیشهگران اقدام خوبی بود. تاریخ ایران اوراق پراکنده است، این سرگذشت تلخ درباره آرشیو توسط گروهی تغییر میکند. در زمانهای که قیمت کاغذ چندین برابر میشود، اوراق تنهایی شیشهگران را جمعآوری کردید و در این زمان این اقدام، حماسه است.
این منتقد با بیان اینکه احمد شاملو در یک نسل، نشانه شاعری بود، افزود: هر کس میخواست در برابر کهنهها بایستد و از چیزی نو سخن بگوید، از شاملو حرف میزد.
به گفته او نوع پرداخت تصویر و آنچه تصویر شده است، با هم میخواند. تکرار و تکرار، نشان میدهد که اجرا نیست و مشق است.
شاملو بر زندگی نسلنسلهای ایران تاثیر داشت
فرشید پارسیکیا مدیرانی وزن دنیا با بیان اینکه در دهه ۷۰ زمانی که دانشجو بوده است، آثار شیشهگران را کپی کرده است، افزود: شما این را میدانید اما آنچه نمیدانید این است که یکبار آن مجموعه را ارائه کردم و نمره گرفتم.
به گفته او کتاب پروژهای سخت بود که برای آن زمان محدودی تصور شده بود، در مدت یک ماه روزهایی بود که در یک روز چهار بار به استودیو شیشهگران میرفتم.
این نقاش با تاکید بر نقش احمد شاملو بر زندگی نسلهای ایران، گفت: ما از نسلهایی هستیم که همه دورههای زندگی خود را با شاملو گذراندیم، از خروسزری تا دیگر شعرهای او که مناسب امروز است.
شاملو بهانهای است برای نگاهی که شیشهگران به جامعه دارد
آلبرت کوچویی از پیشکسوتان رسانه و هنرمندانی که آثار شیشهگران را دنبال کردند، درباره این کتاب گفت: من از شاگردان احمد شاملو بودم، از شاگردانی که با غرور دانشجویی با اکراه به کار در خوشه دعوت شدم و به دلیل جذابیت شاملو این کار را انجام دادم.
او در ادامه دو خاطره از زمان همکاری با شاملو بیان کرد و افزود: دورهای با روزنامهنگاران و دیدارهایی با شاملو داشتم، در آخر یکی از دیدارها شاملو از من پرسید که با گیلگمش چه کردم؟ به او گفتم ترجمههای مختلف را دیدم و بعد از شما کسی نمیتواند کاری با گیلگمش کند. او از من خواست تا گیلگمش را به آشوری برای او بخوانم تا روح آشوری را در آن بدمد، اما فرصت نشد.
کوچویی با بیان اینکه میخواست خواسته شاملو را درباره گیلگمش انجام بدهد، افزود: در ترجمههای مختلف جای واژگانی خالی است، تلاش کردم با استفاده از لوحهای بازمانده و همکاران آن را کامل کنم، اما ترجمه شاملو هنوز هم هست، اما شاملویی نیست.
به گفته او شاملو بهانهای است، خط و نشانی است از دورانی که بهزاد شیشهگران و دیگر مردم در آن زندگی میکرد. جامعه بیحوصله، خفته و خموده است.
آخرین اخبار فرهنگ و هنر را از طریق این لینک پیگیری کنید.