|

رامبد جوان: تلویزیون پیشنهاد ساخت کارناوال را داد اما من قبول نکردم!

​رامبد جوان در چاسخ سوالی که آیا امکان داشت کارناوال برای تلویزیون ساخته شود و تجربه‌ای شبیه به خندوانه دوباره تکرار گردد گفت: نه نمی‌شود. محدودیت‌های ممیزی اجازه نمی‌دهد. البته پیشنهاد ساخت در تلویزیون مطرح شد، اما من قبول نکردم.

رامبد جوان: تلویزیون پیشنهاد ساخت کارناوال را داد اما من قبول نکردم!

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

رامبد جوان در چاسخ سوالی که آیا امکان داشت کارناوال برای تلویزیون ساخته شود و تجربه‌ای شبیه به خندوانه دوباره تکرار گردد گفت: نه نمی‌شود. محدودیت‌های ممیزی اجازه نمی‌دهد. البته پیشنهاد ساخت در تلویزیون مطرح شد، اما من قبول نکردم.

رامبد جوان اکنون با دومین تجربه کارگردانی و اجرا، سراغ پروژه‌ای تازه به نام «کارناوال» رفته است. او می‌گوید در تلویزیون برنامه‌اش حداقل ۲۵ میلیون بیننده داشته است. 

بی‌اغراق می‌توان کارنامه کاری رامبد جوان را به دو بخش پیش‌وپس از «خندوانه» تقسیم کرد. او بیش از هشت سال یکی از متفاوت‌ترین برنامه‌های تلویزیون را روی آنتن برد؛ برنامه‌ای که هم در خلاقیت و هم در جذب مخاطب رکوردهای تازه‌ای ثبت کرد و در تاریخ تلویزیون ماندگار شد. اکنون با دومین تجربه کارگردانی و اجرا، سراغ پروژه‌ای تازه به نام «کارناوال» رفته است. این بار او دیگر زیر سقف یک استودیوی محدود اجرا نمی‌کند. صحنه‌اش بزرگ‌تر از همیشه است و دیگر قرار نیست در طول برنامه بارها طول و عرض دکور را طی کند یا صرفاً مجری یک تاک‌شو باشد و با جناب‌خان و شخصیت‌های خندوانه کلنجار برود. 

بااین‌همه، روحیه و انرژی جوان همان است و حتی عینک گردش همچنان نماد حضور او محسوب می‌شود. فضای تماشاگران نیز تغییر کرده؛ دیگر خبری از نشستن مردم دورتادور صحنه نیست و همه‌چیز زیر چادری بزرگ و روی صحنه‌ای متفاوت رقم می‌خورد. به گفته او، کارناوال مشابه خارجی ندارد و ایده آن در یک اتاق فکر جمعی شکل‌گرفته است.

رامبد جوان که روزگاری همه منتظر بودند ساعت ۱۱ شب در شبکه نسیم با جمله «به نام خدا، سلام، رامبد جوان هستم و اینجا خندوانه است» روی آنتن بیاید، اکنون خود را در قالبی تازه می‌آزماید. او توضیح می‌دهد ایده اجرای برنامه زیر یک چادر را سال‌ها پیش، در جشنواره‌ای عروسکی در پاکستان دیده و همان تجربه الهام‌بخش طراحی «کارناوال» بوده است. 

این برنامه از همان آغاز، واکنش‌های مختلفی در فضای مجازی برانگیخته است. برخی مخاطبان از تازگی و جسارت آن استقبال کرده‌اند و برخی دیگر با تردید به آینده‌اش می‌نگرند. جوان اما معتقد است مقایسه کارناوال با خندوانه درست نیست؛ چراکه هر کدام تجربه‌ای مستقل با اهداف و ساختار متفاوتند. اکنون او درست زیر همان چادر نشسته و آماده است درباره مسیر تازه‌ای که در پیش گرفته با مخاطبان سخن بگوید. 

«کارناوال» یک برنامه متفاوت در حوزه سرگرمی و رئالیتی‌شوهاست؛ تولیدی که نمونه‌اش کمتر برای مردم ساخته شده. ایده اولیه و اصلی برنامه از کجا شروع شد؟ 

چه سؤال طولانی و پرماجرایی! از اینجا شروع شد که من و محمد شریفی، تهیه‌کننده برنامه کارناوال برای یک پروژه قرارداد بستیم؛ اما خیلی زود به این نتیجه رسیدیم که پروژه را دوست نداریم. از طرفی متوجه شدیم یک گروه دیگر هم دارد روی کاری مشابه کار می‌کند. همین شد که تصمیم گرفتیم آن پروژه را کنار بگذاریم بعد با اتاق فکرمان مشورت کردیم؛ جمع بزرگی بودیم. من بودم، سعیده امیرساعی، کیا قزوینی، امین انتظاری، احمدرضا کاظمی، نیک یوسفی و سورنا صحت که کمی دیرتر اضافه شد، بهار کاتوزی، علی احمدی، امیرحسین قیاسی و عرفان امامی ایده‌پردازی را شروع کردیم. می‌خواستیم کار را در یکی از سالن‌های پردیس تهران- سمت شرق- اجرا کنیم. 

قرارداد هم بستیم و حتی طراحی صحنه را براساس معماری و اندازه‌های همان سالن جلو بردیم. اما درست در همان زمان، به دلایلی عجیب و بی‌ربط، اجازه کار در سالن لغو شد. آمدیم بیرون و دوباره نشستیم فکر کردیم. اینجا بود که پیشنهادی دادم؛ یاد تجربه‌ای افتادم از سال ۱۳۷۸ آن زمان در جشنواره‌ای در لاهور پاکستان شرکت کرده بودم. یکی از معتبرترین جشنواره‌های عروسکی دنیا بود، متعلق به یک خانواده پاکستانی که آن را برگزار می‌کردند. جشنواره در فضای باز برپا می‌شد و چادرهای کوچک و بزرگ برای کارکردهای مختلف داشت. همین ایده برای ما جرقه شد که چرا خودمان فضای موردنظرمان را با چادر نسازیم؟ شروع کردیم به طراحی فضا براین‌اساس که در نهایت کارناوال به شکلی که می‌بینید درآمد. 

یکی از ویژگی‌های رامبد جوان که باعث شده بخش قابل‌توجهی از کارهایی که ساخته با موفقیت روبه‌رو شود، وابسته به اتاق فکرهایی بوده که داشته است، مثلاً در خندوانه یک تیم طراحی خلاق همراه شما بود. نقش اتاق فکر در شکل‌گیری این برنامه چه بود؟ 

اصولاً همیشه طرفدار کار تیمی و اتاق فکر بوده‌ام. جزء معدود برنامه‌سازانی هستم که بیش از ۲۰ سال است همیشه با اتاق فکر کار کرده‌ام. با همین تیم ایده‌پردازی را شروع کردیم، امیرحسین قیاسی پیشنهادی مطرح کرد که چه می‌شد اگر پروژه‌ای طراحی کنیم که آدم‌های حرفه‌ای بیایند و با آثارشان با هم رقابت کنند. ایده جذابی بود، اما چطور؟ با چه ویژگی‌ها و مکانیسمی؟ چه سناریویی؟ این پرسش‌ها حدود یک سال ما را درگیر کرد تا بالاخره رسیدیم به نقطه‌ای که آماده برداشتن اولین قدم شدیم. 

یکی از بخش‌های جدید و متفاوت کارناوال، قسمت «دفاعیه» است. خود شما هم در ابتدای این قسمت از فرهنگ‌سازی در زمینه گفت‌وگوکردن می‌گویید. ایده طراحی بخش «دفاعیه» از کجا آمد؟ 

یکی از ایده‌هایی که مطرح شد و من پرورشش دادم، چیزی بود شبیه به جلسه دفاع. تصور کنید مخاطب روبه‌روی هنرمند می‌نشیند و با او وارد بحث می‌شود. بعد، دوباره رأی‌گیری می‌شود؛ اما این بار براساس معیارهایی مثل اینکه هنرمند چقدر قانع‌کننده از کارش دفاع می‌کند. چقدر باحوصله و دقیق توضیح می‌دهد و تا چه اندازه می‌تواند مفاهیم اثرش را روشن کند. این بخش چیزهای مختلفی را به ما یاد می‌دهد؛ اول اینکه گفت‌وگو کنیم.

دوم اینکه نشان می‌دهد وقتی یک آرتیست اثری خلق می‌کند، این کار یک حرکت ساده و بی‌دلیل نیست و پشت هر اثر یک دنیا فکر، تحقیق، تجربه و یک تیم بزرگ ایستاده است. هر هنرمند کلی آورده و پشتوانه با خودش دارد؛ چه فنی، چه دانشی و چه محتوایی. تماشاگر در این روند تازه متوجه می‌شود یک اثر هنری چقدر زحمت و ارزش در خودش دارد. خلاصه اینکه برای من مهم بود نشان دهیم گفت‌وگو ممکن است؛ گفت‌وگویی واقعی، بدون فحاشی و تعارف، اما پر از معنا. همین اصرار بود که باعث شد پای ایده بایستیم، آن را جلو ببریم و به مرحله اجرا برسانیم. 

اینکه مخاطب روبه‌روی هنرمند می‌نشیند و او را به چالش می‌کشد موضوع جالبی است. 

دقیقاً. مخاطب فرصت پیدا می‌کند به‌طور مستقیم با هنرمند روبه‌رو شود. می‌تواند بگوید دمت گرم! تا الان طرفدار تو بودم، اما حالا اینجا من باید قانع شوم.

این منم که تصمیم می‌گیرم به تو رأی بدهم یا ندهم. همین مواجهه برای من خیلی هیجان‌انگیز بود، چون امکان گفت‌وگوی صریح و بی‌توهین را فراهم می‌کرد؛ گفت‌وگویی که در آن شاید طرفین کوتاه نیایند، اما بی‌احترامی هم صورت نمی‌گیرد. در ذهن من، این روند نوعی شبیه‌سازی از فضای شبکه‌های اجتماعی هم بود. همان‌طور که آدم‌ها در فضای مجازی واکنش نشان می‌دهند، اینجا هم می‌توانستند آزادانه حرف بزنند با این تفاوت که رودررو و مستقیم انجام می‌شد. در جامعه ما همیشه چنین فرصتی وجود ندارد که مردم میکروفون به دست بگیرند و بی‌پروا نظرشان را بگویند؛ دوست‌داشتن یا نداشتنشان را صریح و بی‌واسطه بیان کنند.

من امیدوارم روزی برسد که چنین مدلی در سطح سیاست هم اجرا شود، مثلاً مردم بتوانند روبه‌روی یک سیاستمدار بنشینند و بگویند آقای فلانی! در حوزه فرهنگ این خطاها را کردی. در سیاست خارجی این تصمیم‌ها را گرفتی. در اقتصاد این موفقیت‌ها و آن اشتباهات را داشتی. یعنی نقد و تحسین در کنار هم باشند بدون اینکه همه‌چیز فقط تعریف یا فقط ناسزا باشد. 

موضوعی که گاهی مطرح می‌شود این است که نظرات از سمت برنامه هدایت شده‌اند، مثلاً سناریو را به برخی تماشاگران داده‌اند که فلان چیز را بگو. 

اصلاً این‌طور نیست. حدود یک‌پنجم از تماشاگران، پای ثابت ضبط‌های برنامه هستند و این افراد بین تماشاگران می‌آیند و باعث می‌شوند موتور هیجان جمع را روشن کنند، همین. هیچ‌وقت به کسی نگفته‌ایم چه بگوید. ۵۰۰ نفر در سالن حضور دارند و هیچ‌کس از قبل نمی‌داند میکروفون به دست چه کسی می‌رسد. این بی‌واسطگی برای ما خیلی مهم است، چون اگر مردم احساس کنند تقلبی در کار است، اعتمادشان از بین می‌رود. 

ما به‌عنوان بیننده با وجه دیگری از هنرمندانی که به‌عنوان شرکت‌کننده وارد این رقابت شده‌اند مواجه می‌شویم، مثلاً بازیگری که در اینجا ساز می‌زند یا کارهای متفاوتی می‌تواند انجام دهد. این شرکت‌کننده‌ها برچه مبنایی انتخاب شده‌اند؟ 

از نظر من، منطقی بود که کارگردان‌ها باید وارد می‌شدند، چون در نهایت این کار آن‌هاست که می‌تواند یک اثر را بسازد. اما ازآنجاکه ما در پلتفرم برنامه می‌سازیم و خیلی از کارگردان‌ها هنوز شناخته‌شده نبودند، به این نتیجه رسیدیم که باید در کنارشان بازیگران سلبریتی یا چهره‌های شناخته‌شده حضور داشته باشند.

این را با جرئت می‌توانم بگویم که با ۸۰ درصد آدم‌های حوزه خودم صحبت کردم تا در این برنامه شرکت کنند، اما در نهایت از این تعداد هنرمند، به ۱۶ نفر نرسیدیم و نهایتاً ۱۲ هنرمند را آوردیم. این خودش نشان می‌دهد انتخاب مهمان کار ساده‌ای نیست. بسیاری از هنرمندان در ابتدا جواب منطقی داشتند و بعضی‌ها با تعجب می‌گفتند مگر می‌شود نشست و از یک اثر دفاع کرد یا چیزی را از صفر ساخت؟! 

مگر قرار بود در این مسیر تنهایی یک اثر را بسازند؟ 

همیشه به آدم‌هایی که می‌خواستیم به‌عنوان شرکت‌کننده بیایند می‌گفتیم از صفر تا صد کنارتان هستیم؛ به کارگردانی‌تان کمک می‌کنیم، صحنه، دکور، لباس، گریم، حتی در متن هم همراهی می‌کنیم ولی طبیعی بود که بعضی‌ها جا بزنند، چون می‌گفتند ما بازیگریم، نمی‌توانیم همه بار کارگردانی و ساخت را به دوش بکشیم. بعضی‌ها حتی بعد از دو ماه تمرین و تلاش به این نتیجه رسیدند که نمی‌شود و کنار کشیدند. واقعاً برای برخی منطقی و قابل‌درک بود؛ اما آن‌هایی که ماندند، کسانی بودند که جرئت تجربه‌کردن داشتند. آن‌ها ریسک کردند، ایستادند و نتیجه‌اش خیلی خفن و هیجان‌انگیز شد. 

بسیاری از مردم شما را همچنان با عنوان مجری و کارگردان «خندوانه» می‌شناسند؛ برنامه‌ای که مردمی‌ترین کار شما بوده است. در «کارناوال» تا چه اندازه تلاش کردید همان ارتباط نزدیک با مخاطب را ادامه دهید؟ 

مردم همان‌هایی هستند که اینجا می‌نشینند و تصمیم می‌گیرند. شاید تجربه خندوانه باعث شود ناخودآگاه مقایسه کنند؛ اما واقعیت این است که کارناوال با آن قابل‌قیاس نیست. خندوانه برنامه‌ای کاملاً اجتماعی و مردمی بود که مهمان می‌آوردیم، گفت‌وگو می‌کردیم، آیتم‌های مختلف داشت؛ یک ظرف مخصوص برای سرگرمی و ارتباط مستقیم با مردم.

اما در کارناوال، بخش مردمی در جای دیگری اتفاق می‌افتد یا در آثار شرکت‌کننده‌ها یا در همان بخش دفاعیه که تماشاگرها وارد گفت‌وگو می‌شوند. در آنجا خیلی حرف‌های مهمی زده می‌شود. متأسفانه بخشی از آن به دلیل شرایط سیاسی کشور قابل‌پخش نیست ولی من معتقدم باید ظرفیتمان را بالا ببریم، باید یاد بگیریم حرف بزنیم و از این فرصت استفاده کنیم. 

آیا امکان داشت کارناوال برای تلویزیون ساخته شود و تجربه‌ای شبیه به خندوانه دوباره تکرار گردد؟ 

نه نمی‌شود. محدودیت‌های ممیزی اجازه نمی‌دهد. البته پیشنهاد ساخت در تلویزیون مطرح شد، اما من قبول نکردم. 

جای برنامه‌هایی مثل خندوانه در تلویزیون خالی است. آیا خندوانه همچنان ظرفیت ادامه دارد؟ 

خندوانه همچنان ظرفیت ادامه دارد، چون یک برنامه ترکیبی است که می‌تواند هزار شکل مختلف داشته باشد؛ موسیقی، نمایش، کمدی، تراژدی، تک‌نفره یا گروهی، حتی مسابقه. هیچ‌وقت تاریخ انقضا ندارد. بخش زیادی از مسابقه‌هایی که در خندوانه برگزار شد، هنوز می‌تواند تکرار شود و حتی خود کارناوال هم می‌توانست در دل خندوانه اجرا شود. 

سریال «مردم معمولی» اولین تجربه سریال‌سازی شما در نمایش خانگی بود. کارناوال هم اولین تجربه ساخت یک رئالیتی‌شو در پلتفرم بود. چه تفاوتی بین ساخت برنامه در تلویزیون و در پلتفرم وجود دارد؟ 

در تلویزیون، در معمولی‌ترین شب‌ها ۲۵ تا ۳۰ میلیون نفر مخاطب داشتیم. اینجا اما مثلاً صحبت از یک میلیون بیننده است. تازه با زحمت خیلی بیشتر؛ هر اپیزود کارناوال چهار روز زمان می‌برد، از ضبط در استودیو گرفته تا آماده‌سازی تبلیغات و تدوین.

پروژه‌ای سخت و نفس‌گیر است، چون نمایش خانگی باید با طراحی و ارتباط متفاوتی سراغ مخاطب برود. بااین‌حال، تجربه بزرگی برای ماست. آن‌قدر مهم که ذهنم مدام درگیر بازخوردها و تغییرات احتمالی فصل بعدی است. مطمئنم در فصل دوم ساختارهایی را تغییر می‌دهیم، چون کارناوال بر دو خصلت استوار است: تنوع و تغییر.

برای کارناوال کارهای زیادی کردیم و هر بخش نکته‌ای دارد، مثلاً پایان هر قسمت یک بند موسیقی اجرا می‌کند. این ایده‌ای بود که از همان اول رویش اصرار داشتم؛ موسیقی زنده‌ای که تماشاگر را آرام‌آرام جمع کند. تا امروز هم گروه‌های جوان و خفن زیادی روی صحنه آمده‌اند، حتی تیتراژهای هر قسمت هم برایش جدا فکر شده و هر قسمت تیتراژ مخصوص به خودش را دارد.

 

منبع: فرارو

آخرین اخبار فرهنگ و هنر را از طریق این لینک پیگیری کنید.